همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

شعر ...


خواهی که خدا کار نکو با تو کند   ارواح ملائک همه را با تو کند

یا هر چه رضای او در آن نیست مکن   یا راضی شو به هر چه او با تو کند


سفر مشهد

سلام

سالروز ولادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت علی بن موسی الرضا (ع) را به همه هموطنان خوبم تبریک میگم.

به امید خدا و طلبیدن امام رضا من امروز راهی دیار عشق مشهد الرضا هستم و از همین رو از خداوند متعال ممنونم که در یک همچین روزهایی به من توان مسافرت به سوی حرم رضوی رو پیش کش کرد.

از ذهنم بیرون نمیروید و به قول میدم که دربارگاه امام هشتم یادتون باشم . حلالمون کنید .

تا بعد ...

تولد امام رضا (ع)

۸۸/۸/۸


ألـلّـهُـمَّ صَـلِّ عَـلَی عَـلِیِّ بـن مـُوسَی الـرِّضَـا الـمُرتـَضَی ...


آن گاه که درهاى آسمان گشوده شد و پرتوى از نور رخشان امامت بر زمین تابید، مژده اى شادی بخش، دلهاى زمینیان را فراگرفت وتاریکناى سلطه گرى وهواپرستى، با زایش رهبرى ربّانى ورهاننده، به رسوایى افتاد.
یازدهم ذى القعده سال 148 هجرى که امام رئوف ما زاده شد، وعلى بن موسى الرضا علیه السلام به عنوان سرچشمه اى از نیکى ومهربانى وهدایت رخ نمود، پناهگاهى پدید آمد که خدا پرستان را در خود گرد آورد.
زاد روز آن رهبر هشتمین بر شیفتگان حضرتش خجسته باد.

هفته کتاب


هفته کتابخوانی




این هفته با 9 کتاب به سراغ شما اومدیم تا روند کتابخوانی و سرانه اون رو در کشورمون بالا ببریم..

امیدوارم که مورد پسندتون قرار بگیره .


  1. شما چیزی گم نکردین        نویسنده : علی اکبر کرمانی نزاد   دانلود
  2. شخصیت های گمشده         نویسنده : گابریل گارسیا مارکز     دانلود
  3. نکته های زندگی               نویسنده : اچ جکسون بروان        دانلود
  4. کیم و گنج گمشده              نویسنده : ینس ک هولم               دانلود
  5. رباعیات خیام                   تنظیم : امیر حسین خنجی            دانلود
  6. جوان خام                       نویسنده : داستایوفسکی              دانلود
  7. غرور و تعصب                 نویسنده : جین آستین                 دانلود
  8. دالان بهشت                     نویسنده : نازی صفوی               دانلود
  9. چه کسی پنیر مرا ابجا کرد   نویسنده : اسپنسر جانسون         دانلود


برای خواندن و دریافت کتابها حتما باید اکانت گوگل داشته باشید ... 

در صورت نداشتن میتونم کمکتون کنم و براتون بفرستم .. فقط کافیه ایمیل خودتون رو برام بفرستین.

موفق باشید.

شعر


دیشب غم دل به دل بگفتم بنهفت       چون صبح دمید دیگری هم میگفت

من بودم و دل , سًر مرا فاش که کرد      دیگر غم دل به دل نمی باید گفت



آموزش جنسی در مدارس ( قسمت سوم)

 آماری که رو به افزایشه ...   

خطر در همین نزدیکیهاست , مراقب باشید. 

 

 

آموزش جنسی  

 

مطالبی که قبلا در همین باره در این وبلاگ نوشته شده:

 

 قسمت اول                     قسمت دوم

 

 خوب شاید درباره این موضوعی که آموزش جنسی بی حیایی نیست 2, 3 باری در این وبلاگ مطالبی گنجانده شده و دوستان عزیز هم ,  همراهی زیاد کردند و ما رو بران داشتند تا بیشتر وارد جزئیات بشیم و ما هم یه جورایی گفتیم با زبان آمار و ارقام سخن بگیم تا شما مطلب رو کاملا حس کنید و این زنگ خطر رو که عده ای اون رو زشت و ناپسند میدونند رو با عدد رو رقم نشون بدیم که شاید فرجی شود.  

البته خبر رسیده که این حرکت اموزش جنسی در کتابهای درسی پایه سوم راهنمایی گنجانده شده .امیدواریم که این حرکت سکوی پرتابی باشه برای روش های جدیدتر , مدرنتر و مدون تر ... 

 

بر اساس اعلام وزارت بهداشت تا پایان سه ماهه سوم سال 1387 ( 18 هزارو 881 نفر ) به ویروس ایدز مبتلا شدند. بر اساس همین گزارش 6/39 درصد مبتلایان در گروه سنی 25 تا 34 سال قرار دارند و 11/8 درصد از مجموع مبتلایان به ایدز از راه رابطه جنسی نامشروع به این بیماری مبتلا شده اند.

طبق آماری دیگه از مرکز مدیریت بیماری های وزارت بهداشت و درمان تعدادی از مبتلایان به ایدز در سنین زیر 14 سال قرار دارند که علت ابتلا به ویروس هم رابطه جنسی بود .. حالا با این وضعیت چرا این همه تعلل درباره این قضیه میشه خوب این هم جای بحث داره اما شاید این حرف از وزیر آموزش و پرورش دولت نهم ( علی احمدی ) هم در نوع خودش جالب باشه که میگه " آموزش پیشگیری از ایدز در مقاطع راهنمایی بد آموزی خواهد داشت " . ادم یه جورایی حالش بهم میخوره وقتی با افرادی مواجه میشه که مغزشون خیلی کوچیکه و فقط و فقط جلوی پاشون رو میبینن .

البته آمار و ارقامی که در بالا ذکر شد نمایندگان مجلس و مسئولان وزرات بهداشت رو بر آن داشت تا فکری بکنند و بالاخره بعد از حرف و حدیث های فراوان طرح اموزش جنسی از سنین پایین در مدارس را ارائه بدهند .

دکتر کیانوش خلیلی دبیر هیئت مدیره انجمن تنظیم خانواده جمهوری اسلامی ایران است که موافق طرح آموزش جنسی در مدارس و سنین پایین است می گوید بررسی های کشوری حاکی از آن است که گروه سنی 24 نتا 35 سال گروه غالب HIV در کشور هستند که عامل آن رفتارهای پر خطری است که از دوره نوجوانی آغاز شده است .

با این حال ایشون معتقده که آموزش جنسی و روابط جنسی سالم باید از دوران کودکی آغاز شود و برای هر سن و سالی برنامه های آموزشی متناسب با آن گروه و جنسیت افراد ارائه گردد تا منافاتی با هنجارها و سنت های جامعه نداشته باشه و آگاهی ها و توانایی های نوجوانان را از دوران کودکی افزایش دهیم.

خوب این حرکتی به سوی جلو تلقی میشه اما همیشه هستند کسانی که توی این راه سنگ اندازی هم میکنند.

خوب ... همین روند بی اعتنایی به مسائل آموزش جنسی در بزرگ سالی و هنگام ازدواج باعث بروز مشکلاتی بین زوجین میشه که نمونه اش طلاقهای عاطفی است که آمارها نشان میده 50 درصد از علل عمده طلاق های عاطفی در زوج های ایرانی نارضایتی جنسی است. مسئله ای که در صورت وجود آموزش های صحیح به طور حتم راه حل های ساده ای داشت.

سالانه حدود 800 هزار ازدواج در کشور ثبت می شود که از این میان حدود 200 هزار نفر به تعداد بیمارانی که به نوعی دچار اختلالات جنسی مزمن یا حاد هستند اضافه می شود. البته بسیاری از بیماریها و اختلالات جنسی قابل درمان هستند . اما متاسفانه زوج های جوان به دلیل بی اطلاعی به متخصص مراجعه نمی کنند یا خیلی دیر به فکر می افتند .


بسیاری از مشکلاتی که بعد از ازدواج ژدید می آید و در مواردی منجر به بیماری یکی از زوجین می شود , ریشه در عدم آگاهی دارد . جوان های ما اطلاعات محدود از روابط جنسی دارند . اطلاعاتی که از طریق دوستان و رسانه های خارجی , اینترنت , ماهواره , سی دی  و ... بدست می اید حاصلی جز گرایش به سمت رفتارهای پر خطر جنسی ندارد. 

اگر همین اطلاعات از طریق خانواده ها و معلمان دلسوز در اختیار انها قرار می گرفت هم امن تر و هم تاثیر گذارتر بود اما متاسفانه در مدارس حتی حرف زدن درباره این موضوعات خلاف مقررات است .   

 

اماری رو هم درباره سقط جنین داشته باشید :  

 در سال 85 شاهد 2 هزار و 299 مورد سقط جنین بودیم که این تعداد در سال 86 به 3 هزارو 467 مورد رسید و در 9 ماهه اول سال 87 , 10 هزارو 524 مورد گزارش شده است . 

اینها رو دکتر محمد حسن عابدی رئیس سازمان پزشکی قانونی در خصوص سقط جنین زنان ایرانی در اختیار همه و خبرنگاران گذاشت. 

 افزایش تعداد جنین هایی که در سال جاری سقط شده اند , نشان داد که سیر اموزشهای بهداشت جنسی در سطح کشور نزولی است.  آموزش هایی که اگر بود از آمار 10 هزارتایی می کاست. 

 

با وجود همه این مسائل و آماری که خود نشان از وضعیت اضطراری ماجرا می دهد چرا مسولین اقدامی درباره این موضوع به صورت جدی و فوری نمی کنند؟ 

به نظر شما چرا باید افراد و خانواده هایی باشند که صحبت درباره این جور مسائل رو عیب بدونند؟  

چرا عدهای این حرکت خوبی که قرار است با آموزش در مدارس شروع بشود را کاری غلط , وحشتناک و تاسف برانگیز برای طراحان آن می دانند؟ 

چرا و چرا؟ 

شما قضاوت کنید  

شعر ...




شکفتن , آرزو , لبخند , جمعه       جهان را گرچه آکندند , جمعه

گذشت و باز هم باران نبارید     تحمل تا به کی تا چند جمعه




استاد محمود فرشچیان

 

  

برخی تابلوهای استاد رو اینجا میتونید ببینید

 

 

فرشچیان متولد ۱۳۰۸ هجری در اصفهان است. پدر فرشچیان که نماینده فرش اصفهان بود با دیدن استعداد فرزندش، وی را به کارگاه نقاشی استاد حاج میرزا آقا امامی برد.

فرشچیان پس از آموزش نزد استاد امامی و بهادری و دانش‌آموختگی از مدرسه هنرهای زیبای اصفهان، برای گذراندن دوره هنرستان هنرهای زیبا به اروپا سفر کرد و چندین سال به مطالعهٔ آثار هنرمندان غربی در موزهها پرداخت. .

او از کار هنر احساس رضایت و شادمانی داشت . از کلاس هفتم دبیرستان فرشچیان قدم به هنرستان هنرهای زیبای اصفهان گذاشت و چهار سال در آن جایگاه عاشقی ، زیر نظر استاد عیسی بهادری ، استاد نابغه و توانمند نقاشی قالی ، مینیاتور ، نقاشی رنگ و روغن ، به فراگیری اصول و مبانی طراحی نقوش سنتی (نقشه قالی ، تذهیب ، مینیاتور) پرداخت . بدون شک نقش استاد عیسی بهادری در پرورش و خلاقیتهای محمود فرشچیان نقشی فوق العاده ارزشمند بود .استاد در بیان احساس و تجسم شعرگونه عواطف ، به شیوه ای کاملا جدید موفق به هماهنگی و همگامی میان مضمون و محتوا و شکل و فرم نقاشی هایش گردید و این مشخصه اصلی کار او در نقاشی شد . فرشچیان در جوانی بسیار پرتلاش و خستگی ناپذیر به کار و طراحی نقوش مختلف میپرداخت . او در مطالعه آثار تاریخی شهر اصفهان (چهل ستون ، عالی قاپو ، مسجد شیخ لطف الله و ... طرحهای اسلیمی و ختایی کاشیکاری های بی نظیر آن آثار سر از پا نمیشناخت و چون محققی موشکافانه این نقش ها را مطالعه میکرد . فرشچیان حتی در دوره سربازی نیز دست از قلم و رنگ برنداشات و آثاری دیدنی آفرید که مورد تشویق مقامات قرار گرفت . گرمای عشق 1378 محمود فرشچیان سال 1329 بعد از 6 سال فعالیت و کسب هنر در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان ، فرشجیان به کسب دیپلم عالی نائل آمد . آثار سالهای شاگردی ایشان هنوز در مرکز هنرستان ، موجود است . او در طراحی و شناخت و بکارگیری رنگها فوق العاده قدرتمند و قوی است . این قدرت قلم و صلابت و استواری خطوط قلم گیری است که از او هنرمندی پرآوازه و مشهور ساخته است . از نظر محتوا و مضمون ، آثار استاد عمدتا با الهام از ادبیات عرفانی و باورهای مذهبی ساخته و پرداخته شده اند . سخن آخر اینکه امروز استاد فرشچیان از پس نزدیک به پنجاه سال کسب هنر و مهارت در کار نقاشی و خلق نقشهای دلنشین و جشم نواز ، هنرمندی است که به جرآت میتوان او را صاحب سبک جدید در نقاشی ایرانی (مینیاتور) دانست . برخی آثار «ضامن آهو»: طرحی از شمایل امام رضا «پنجمین روز آفرینش»: در این تابلو همهٔ مخلوقات زمینی و آسمانی به ستایش پروردگار مشغول‌اند. «عصر عاشورا»: استاد در مورد نحوه طراحی این اثر جاویدان میگوید: «سه سال پیش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصیحت کرد و گفت: به روضه گوش کن تا چند کلمه حرف حساب بشنوی. و من با ایشان گفتم: من اول در اتاقم کاری دارم بعد خواهم رفت. حال عجیبی به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم تابلویی شد که الآن هست بدون هیچ تغییری».این اثر توسط استاد به موزه آستان قدس رضوی اهدا شد. طراحی ضریح امام رضا آخرین تابلوی او «کوثر» به نام خانم فاطمه زهرا (س) می‌باشد

 

 وی در موزه‌های اروپا، اول کسی بود که وارد موزه می‌شد با بسته‌ای از کتاب و قلم، و در نهایت آخر از همه، خود او بود که از موزه خارج می‌شد.

پس از بازگشت به ایران، فرشچیان کار خود را در اداره کل هنرهای زیبای تهران آغاز کرد و به مدیریت اداره ملی و استادی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزیده شد . 

محمود فرشچیان، هم اکنون در نیوجرسی آمریکا ساکن است و سفرهای دوره‌ای و فصلی به ایران دارد. 

  

 منتخبی از جوایز  

 ۱۳۷۹: انضمام نام هنرمند در فهرست روشنفکران قرن بیست و یکم 

 ۱۳۷۲ :  نشان درجه یک هنر 

 ۱۳۶۴: تندیس طلایی اسکار ایتالیا 

 ۱۳۶۳: نشان هنر نخل طلایی ایتالیا 

 ۱۳۶۳: تندیس طلایی اروپایی هنر، ایتالیا 

 ۱۳۶۲: دیپلم آکادمیک اروپا، آکادمی اروپا، ایتالیا 

 ۱۳۶۱: دیپلم لیاقت دانشگاه هنر، ایتالیا 

 ۱۳۶۰: مدال طلای آکادمی هنر و کار، ایتالیا 

 ۱۳۵۲: جایزهٔ اول وزارت فرهنگ و هنر، ایران 

 ۱۳۳۷: مدال طلای جشنوارهٔ بین‌المللی هنر، بلژیک  

۱۳۳۱: مدال طلای هنر نظامی، ایران  

 

 www.rasekhoon.net        www.wikipedia.org  

شعر

 

 

این همه رنجی که دنیا بر دل ما میکند /  جای ما هر کس که باشد ترک دنیا میکند 

با خودم گویم که فردا ترک دنیا میکنم  /  چونکه فردا می رسد امروز و فردا میکنم 

 

 

رنج

عید سعید فطر

عید سعید فطر بر تمامی مسلمانان جهان مبارکباد




شارل بودلر ( charles baudelaire )

شارل بودلر






نمونه کامل یک روشنفکر بچه مایه دار فرانسوی , که میراث پدرش را با بی پروایی به نابودی کشاند.

شارل در قرن 19 ( 9 آوریل 1821 ) در پاریس به دنیا آمد.پدرش یک عالمه دوست هنرمند داشت . به خاطر همین شارل در یک محیط روشنفکرانه بزرگ شد بعد از مرگ پدرش با مادرش زندگی کرد تا 21 سالگی که ثروت پدرش به او رسید و او را ثروتمند کرد . اما شارل مثل همه بچه پولدارها بورزوا در زمان کمی ثروت را به باد داد و شروع کرد به شاعری ; در ضمن شارل مثل همه شاعرهای نازک نارنجی در 45 سالگی سکته کرد و از دنیا رفت .

  • روانکاوی ما به دیوانگان می ماند که جنونشان را در تقلای ادراکش دامن می زنند.
  • زندگی بیمارستانی است که هر بیمار آن دیوانه وار می خواهد تختش را عوض کند.
  • شاعر در آسمانها آشنای نزدیکی است که کمانداران را به سخره می گیرد و تلاطم طوفان را می ستاید اما روی زمین در میان هیاهوی آدمیان از راه رفتن عاجز است , بال هایش سد راهند.
  • تنها سه نفر ارزش احترام دارند : کشیش , سرباز , شاعر ; دانستن , کشتن و آفریدن.
  • تخیل ملکه سرزمین حقیقت است و امکان پذیری تنها یکی از ولایاتش . علیا حضرت خویشاوند ابدیت اند.
  • پرداختن به زیبایی دوئلی است که در ان هنرمند , هراسان گریه سر می دهد پیش از آنکه به خاک بیفتد.
  • به پایان بردن کارها چه لذتی دارد وقتی که نفس کار به قدر کافی لذت بخش است.
  • نبوغ چیزی جز کودکی بازیافته به اراده نیست , کودکی ای که در ظهور دوباره اش به مدد یک ذهن تحلیل گر قادر است بر انبوه اندوخته هایی که ناشیانه تلنبار شده اند , فرمان براند.
  • باید کار کرد , اگر نه از روی تمایل لااقل از یاُس , سرگرمی از کار , کسل کننده تر است.
  • این کشتی های راست قامت آراسته که نرم و سبک روی آب های ارام می خرامند , این کشتی های تنومند با حضور رخوتناک و خاطره انگیزشان ایا با زبان بی زبانی به ما نمی گویند ; کی به شادمانی لنگر می اندازیم.
  • منم , گورستانی که ماه از ان بیزار است.

قطعه شعری از شارل :


ناقوس تَرَک خورده


چه تلخ است و چه شیرین


شب های زمستان


کنار آتشی که می تپد و دود می شود


گوش دادن ، به خاطراتی قدیم که بیدار می شوند ، آرام، آرام


به صدای زنگ قافله ای در مِه


خوشبخت ناقوسی، با گلوگاهی


گر چه پیر و خسته


وفادارانه و سرخوش


فریادهای مذهبی اش را نوحه می کند


چون سرباز شب پای پیری .


و من روحی ترک خورده دارم


که وقت دردمندی اش می رود،  تا هوای سرد شب را


با نوایش پر از حضور کند


و گاهی صدایش به غم می نشیند


در ساحل برکه ای از خون


بر پشته ای از کشته ها


و می میرد ، آرام


بی حتی دست و پا زدنی


در اوج تمنّای بودن.



دکتر علی شریعتی

دکتر علی شریعتی



انسان با غرور می تازد , با دورغ می بازد و با عشق می میرد.







عکسهایی از دکتر علی شریعتی



او مردی بزرگ بود . تفکراتی داشت که شاید خیلی زود گریبانش را گرفت.

او برای ایران و اسلام جنگید تا جایی که زبان یاری اش داد.

داد و فریاد دیگر همه را آسی کرده بود .. زندان و تبعید یارای مقابله با او را نداشتند.

او با عشق زندگی کرد و هر چه گفت و نوشت چنان تاثیری بر وجود مخاطبانش گذاشت

که که او را شریعتی نامیدند.


دوست دارم این نوشته دکتر شریعتی رو تا آخر بخونین .. کمی روش تامل کنین و بعد هر چه خواستین بگین..


آدم وقتی فقیر میشه , خوبی هاش هم حقیر میشه . اما کسی که زور داره ,  یا زر داره , عیبش رو هنر می بینند , حرف های چرندش را حرف حسابی می شنوند.آروغ های بیجا و نفرت بارش رو فلسفه و دانش و دین می فهمند , حتی شوخی های خنک و بی ربط او حضار را از خنده روده بر میکند .
روزی که ما مسلمانها پول داشتیم , زور داشتیم استادهای دانشگاههای اسپانیا , ایتالیا , فیلسوف ها و دانشمندهای اروپا , وقتی می خواستند درس بدهند , قبا و لباده ملاهای ما را به تن خود می کردند .خود را به شکل بو علی سینا  رازی و غزالی در می آوردند و حالا استادان دانشگاههای ما تو جشن هاشون هم لباس های خودشون روهم از فرنگی ها میگیرند. می خواهند ادای کانت و دکارت رو دربیاورند , خود را به شکل استادهای دانشگاههای اسپانیا , ایتالیا , فرانسه و انگلیس در می اورند!
صنعتگرهای مسیحی دراروپا , تقلب که می کردند مارک الله رو روی جنس های خودشون میزدند . یعنی که این ساخت اروپایی نیست , کار بلخ و بخارا و طوس و ری و بغداد و شام و مصر و استانبول و قرناطه و اندلس است .
حتی روی صلیب مارک الله میزدند.
جنگ های صلیبی که شد آنها افتادند به جان ما , ما افتادیم به جان هم , مسیحی ها و جهود ها یکی شدند , مسلمانها صد تا شدند , سنی به جان شیعه  ,  شیعه به جان سنی . ترکی به جان ایرانی , ایرانی به جان عرب , عرب به جان بربر , بربر به جان تارتار و ... باز هرکدام تو خودشان کشمکش , دشمنی , بدبینی , جنگ و جدال !
 حیدری , نعمتی , بالا سری , پایی سری , یکی شیخی , یکی صوفی , یکی امل , یکی قرتی ...
نقشه جهان رو جلوی خودت بگذار از خلیج فارس یک خط بکش تا اسپانیا از انجا یک خط دیگر تا چین , این مثلث میهن اسلام بود ! یک ملت , یک ایمان , یک کتاب و حالا؟ مسلمانهای یک مذهب , یک زبان , یک محل , توی یک مسجد هفت تا نماز جماعت می خوامنند. توی برادران جنگ هفتادو دوملت برپا شد .. رفتند به سراغ قصه های مرده , خرابه های کهنه , استخوان های پوسیده .... خدا را از یاد بردند خاک را به جایش آوردند .
سر همه را به خاک بازی به خون بازی , فرقه سازی , دسته بندی , به جنگ های زرگری به بحث های بیخودی به حرف های چرت و پرت , به فکرها و علم های پوک و پوچ , عشق ها و کینه های بی ثمر , به گریه ها و ندبه های بی اثر , به دشمن های عوضی , به خندهای الکی بند کردند . چشم ما را با لالایی خواب کردند.
فرنگی ها مثل مغول ها : " آمدند و سوزاندند و کشتند و بردند و ... " اما نرفتند! . ما یا سرمان به خودمان بند بود و نخواستیم ببینیم یا به جانهم افتاده بودیم و نتوانستیم ببینیم و یا اصلا برگشته بودیم به عهد بوق به جستجوی قبرها , باد و بروت های استخوان پوسیده .. طلا هایمان را بردند و ما را فرستادند دنبال عصر طلایی ..دنبال نخود سیاه.
ملیت : نبش قبر
مذهب : شب اول قبر
حال : فراموشش کن
زندگی : ولش کن
هزارو دویست سال پیش , پدر شیمی قدیم - جابر بن حیان - در کلاس " مسجد پیامبر " نزد امام صادق (ع) , رئیس مذهب شیعه درس شیمی فرا می گیرد و هزار و دویست و پنجاه سال بعد نزد پیروان پیامبر و شیعیان امام صادق (ع) درس شیمی در کلاس مدرسه حرام می شود.
هزار و دویست سال پیش ما برای اولین بار در یک کشور اروپایی -آندلس - بی سوادی را ریشه کن می کنیم و هزارو دویست سال بعد بی سوادی جامعه ما را ریشه کن میکند.آنها بیدار شدند و ما به خواب رفتیم .مسیحی ها و جهود ها یکی شدند و ما صد تا , آنها پولدار شدند و زوردار و ما فقیر و ضعیف !و کار ما ؟ یک دستمان هم مشغول کشمکش های قدیمی اند و نفهمیده اند در دنیا چه خبر شده است؟ یک دسته هم که فهمیده اند که دنیا دست چه کسانی است , نشسته اند مثل میمون آدم ها را تماشا میکنند و هر کار آنها می کنند اینها هم اداشان را در می آورند . در چشم اینها فقط فرنگی ها آدمند ! ادم حسابی اند .. چون فرنگی ها پول دارند , زور دارند. ما ها دیگر فقیر شده ایم خوبی هایمان هم حقیر شده اند و آنها که پولدار شده اند عیب هاشان هم هنر شده است  . انها میخواهند همه مان و همه چیزمان را میمون بار بیاورند ...
استادهامان را , شهر هامان را , خانواده هامان را و ... و حتی بچه هامان را !
آنها فقط از یک چیز می ترسند که ما دیگر از آنها تقلید نکنیم . چطور می شود که از انها تقلید نکنیم ؟ وقتی بتوانیم خودمان را بفهمیم . آنها فقط از فهمیدن تو می ترسند . از تن تو هر چقدر هم که قوی باشد ترسی ندارند. از گاو که گنده تر نمی شی , می دوشنت , از خر که قوی تر نمی شی , بارت میکنند , از اسب که دونده تر نمی شی , سوارت می شن ! آنها از فکر تو می ترسند.
اینه که بزرگ ترها که فکر دارند فقط به چیز های بی خود فکر میکنند , بچه ها را هم باید جوری بار بیارند که هر کاری یاد بگیرند فقط و فقط فکر نکنند 1 بچه هایی باشند نونور , تر و تمیز , چاق و چله , شاد و خندان , اما ... ببخشید ! از چه راه ؟ از این راه که عقل بچه هامانرا از سرشان به چشمشان بیاورند . چطوری ؟ با روش آموزش و پرورش آمریکایی , سمعی و بصری ! یعنی فقط باید چشمات کار کنند , یعنی فقط باید گوشهات کار کنند چرا؟ برای اینکه آن چیز هایی را که پنهان می کنند نبینی . برای انکه آن کارهایی را که یواشکی و بی سرو و صدا می کنند نشنوی .آنها هر چه می برند و می ارند هم پنهانی است و هم بی سرو صدا .. اما بچه های ما , گربه سیاه دزد را که از دیوار بالا می رود از پنجره تو می آید را هم می بینند و هم صدای پاهای نرم و بی صدایشان را می شنوند , آری بچه های ما همه چیز را می فهمند حتی جهان را , همه چیز جهان را , حرکت همه چیز را , پوچی را , معنی را , دنیا را , آخرت را , برای خود را , برای خلق را , برای خدا را , حتی شهادت را و ... توحید را ..
یک جلوش تا بی نهایت صفرها را ...

 



از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش!

در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است

و هر زمزمه ای بانگ عزایی

و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی ...

در هراس دم می زنم

در بی قراری زندگی می کنم

و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است

من در این بهشت ،

همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم.

"تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی"

"کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم"

دردم ، درد "بی کسی" بود



دانلود برخی آثار دکتر علی شریعتی : 



کتابها به صورت Pdf پی دی اف می باشند .



1 : فاطمه , فاطمه است .                        دانلود

2 : علی حقیقتی بر گونه اساطیر               دانلود 

3 : یک , جلوش تا بی نهایت صفر            دانلود 

4 : علوی و صفوی                             دانلود  

5 : بازگشت به خویشتن                        دانلود   

6 : اگر پاپ و مارکس نبودند                   دانلود   

7 : پدر , مادر ما متهمیم                        دانلود  

8 : پیروان علی و رنج هایشان                دانلود        

9 : آری اینچنین بود برادر                     دانلود     

10 : نیاز انسان امروز                         دانلود

11 : روش برداشت از قرآن                   دانلود   



دانلود کتاب (PDF)

هفته کتابخوانی







1 : امیر ارسلان نامدار                                    دانلود  
2 : گیلمکش ( کهن ترین حماسه ی بشری )          دانلود      
3 : شاهنامه فردوسی                                      دانلود 
4: در ولایت هوا                                             دانلود                                               

مهدی اخوان ثالث (mehdi akhavan sales)

مهدی اخوان ثالث


هیچ کس مانند او نتوانسته است حال ملتی را که از 4 هزار سال تاریخش , فقط 400 سال آخر را ابر قدرت نبوده اند را بیان کند.




برای دیدن عکسهای روی لینک کلیک کنید



نمی شود قیافه مرد با آن موهای مجعد و نیمه بلند و سبیل های مردانه اش را به این راحتی ها فراموش کرد . نمی شود ام اخوان را شنید و " هوا بس ناجوانمردانه است " را زمزمه نکرد .

وقتید که در شهریور 1369 بعد از یک دوره بیماری طولانی درگذشت . او را به توس بردند و در پایین پای فردوسی دفن کردند . شاید هیچ تصویر دیگری برای مهدی اخوان ثالث گویاتر از این نباشد, همنشینش ابدی دو شاعر.

اخوان در همین شهر بدنیا آمد .در خراسان .اسفند 1307. سرزمینی که معروف است خاکش شعر خیز و شاعر پرور است.
ابتدا یک چشمش بینایی نداشت اما به طرز معجزه آسایی شفا یافت تا به قول خودش همه چیز را با یک چشم نبیند و بداند که در جهان هم چیزهایی خوشایند و هم نفرت انگیز است.

پدرش عطار بود و کوچ کرده از شهر یزد. در اجدادش هیچ شاعری نبود و تا سالها جز " گلستان " هیچ کتاب شعر دیگری نخواند. با این همه وقتی در نوجوانی شعر گفتن را آغاز کرد پدرش او را به انجمن های ادبی خراسان برد .شاعران سالخورده چنان از کشف این جوان خرسند شدند که به او تخلص " امید " دادند. ملک الشعرای بهار گفته بود " این جوان امید غزل فارسی است "
اما تقدیر چنین بود که میم. امید بزرگترین گوینده قالب نو شعر فارسی شود و نومیدانه ترین شعرهای تاریخ را بسراید.

شادی نماند و شور نماند و هوس نماند / سهل است این سخن که مجال نفس نماند /

فریاد از آن کنند که فریاد رس رسد / فریاد را چه سود چو فریاد رس نماند

چهره ای پر صلابت , قامتی کوتاه و تنی ورزیده داشت . در جوانی آهنگری می کرد . بعد معلم مدرسه شد و در مطبوعات می نوشت .گویندگی رادیو و اجرای برنامه در تلویزیون و ویراستاری کتاب در انتشاراتی ها را تجربه کرد. مدتی هم استاد دانشگاه بود و ادبیات دوره سامانی را تدریس میکرد.در مشهد , ورامین , آبادان و تهران روزگار گذرانید و در دوره ای پر آشوب زندگی می کرد . دو بار زندانی شد . یک کودتا , یک انقلاب و یک جنگ را به عمر دید . 17 کتاب منتشر کرد و دخترش را در جوانی از دست داد . . شعر گفتن برایش ساده ترین کار بود . تار هم میزد . با زیر و بم ادبیات فارسی و عربی آشنایی تمام داشت و به قصد هماوردی با شعرای بزرگ ایران طبع آزمایی های بسیار کرد .شوخ طبع بود و سر به سر دوستانش میگذاشت .رد طنزش در نثرش پیداست. با این همه هیچ یک از اینها گویای احوال او نیست.

منتقدان اخوان را شاعر شکست لقب دادند.
آل احمد میگفت او صدای قرن ماست .
نادر ابراهیمی نوشته " اخوان ثالث یک آواز کوچه باغی قدیمی بود "


شفیعی کدکنی او را کیمیاگری میداند که از کلمات طلا میساخت .او در شعر معروف " این شب ها " یش خطاب به اخوان سروده : در این شب ها که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر می ترسد / تویی تنها که میخوانی / رثای قتل و عام خون پامال تبار آن شهیدان را .../
بهبهانی میگفت اخوان از باختن حماسه میسازد.
شاملو معتقد بود او فردوسی زمانه است.
فرخزاد قدرت سخنوری اش را با سعدی مقایسه میکرد...


 


همدرد من ! عزیز من! ای مرد بینوا
آخر تو نیز زنده ای ، این خواب جهل چیست
مرد نبرد باش که در این کهن سرا
کاری محال در بر مرد نبرد نیست
زنهار ، خواب غفلت و بیچارگی بس است
هنگام کوشش است اگر چشم وا کنی
تا کی به انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت به پا کنی



دانلود کتابهای شعر او (PDF) :


آخر شاهنامه                  دانلود

زمستان                        دانلود

زندگینامه اخوان ثالث       دانلود     



اشعار مهدی اخوان ثالث را اینجا بخوانید www.avayeazad.com 

ماه رمضان RAMAZAN

 رمضان الکریم 

 

ماه رمضان , ماه مهمانی خدا بر همگان مبارک باد. 

ماه رمضان , ماه رحمت و مغفرت مبارک ... 

ماه رمضان , ماه خوبیها و ماه عطشها و گرسنگیهای خود خواسته مبارک .. ماه دوست داشتنی من ...

ماه رمضان : 

 ماه شب بیداریها و سحرهای قشنگ , ماه دور هم جمع شدن .. 

 ماه خنده .. ماه گریه .. ماه عجز و لابه .. ماه سبک شدن .. ماه بخشش .. ماه سنجش .. ماه پیروزی ما بر نفس غالب ... به امید اینکه همه ما توی این ماه عزیز به نیت های دلمون برسیم. 

دوستان خوبم سر جا نمازتون .. توی راز نیازهای شبانتون .. تو فکرتون .. تو ذکرتون ... ستایش رو هم یاد کنید .ممنون   

 

 

ماه رمضان

خطر را جدی بگیریم

پست  مورد علاقه موتورهای جستجو: 

 روی لینک زیر کلیک کنید:  

 خطر را جدی بگیریم   

آموزش جنسی بی حیایی نیست  

 

 

شعر ...

 

می سوزم و می سازم و فریاد رسی نیست      

              با این همه اندوه دادرسی نیست 

شب آمد و شب آمدو ناله جانسوز 

  افسوس که می میرم و فریاد رسی نیست 

 

شب

استاد جلال الدین همایی

 

 استاد جلال الدین همایی  

 

 

جلال الدین همایی 

 

همایی علامه بود. 

از آخرین آدمهایی بود که همه چیز میدانست ; علوم عقلی و نقلی , نجوم و ریاضیات و منطق , حکمت و فلسفه , فقه و کلام و ادبیات فارسی و عرب ... 

خانواده جلال همهع علامه بودند او هم خیلی زود علم آموزی را شروع کرده بود . 30 ساله بود که معلم شد , اول در اصفهان و بعد هم در تهران . بعد که دانشگاه تهران تاسیس شد همایی دعوت شد برای درس دادن حقوق و ادبیات .حتی برای تدریس به بیروت و لاهور هم رفت. 

همایی همه عمرش را درس داد اما هیچوقت نپذیرفت که برای درس دادن باید مواجب بگیرد.  

 

ادامه مطلب ...

مجنون لیلی

 

 

مجنون هنگام راه رفتن کسی را به جز لیلی نمی دید . 

روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون اینکه متوجه شود از بین او و مهرش عبور کرد . مرد نمازش را قطع کرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی !؟  

مجنون به خود آمد و گفت : من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم! تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی که من بین تو و خدایت فاصله انداختم .. 

 

لیلی و مجنون