همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

ماجرای ملی شدن صنعت نفت در دادگاه لاهه

ماجرای ملی شدن صنعت نفت در دادگاه لاهه


می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود ، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت . در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود ، دکتر مصدق رفت و به نمایندگی هیات ایران روی صندلی نماینده انگلستان نشست .

قبل از شروع جلسه ، یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای نماینده هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست ، اما پیرمرد توجهی نکرد و روی همان صندلی نشست ..

جلسه داشت شروع می شد و نماینده هیات انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خویش بنشیند ، اما پیرمرد اصلاً نگاهش هم نمی کرد .

جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای نماینده انگلستان نشسته اید ، جای شما آن جاست .

کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد و بیخ پیدا میکرد که مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت :

شما فکر می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی نماینده هیات انگلیس کدام است ؟

نه جناب رییس ، خوب می دانیم جایمان کدام است ..

اما علت اینکه چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای دیگران نشستن یعنی چه ؟ او اضافه کرد که سال های سال است دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی ماست نه سرزمین آنان ...

سکوتی عمیق فضای دادگاه را احاطه کرده بود و دکتر مصدق بعد از پایان سخنانش کمی سکوت کرد و آرام بلند شد و به روی صندلی خویش قرار گرفت.

با همین ابتکار و حرکت ، عجیب بود که تا انتهای نشست ، فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفته بود و در نهایت نیز انگلستان محکوم شد .



بنجامین دیزرائیلی ( benjamin disraeli )

بنجامین دیزرائیلی

( Benjamin Disraeli )



اگر فکر میکنید خواندن در باره مردی که 130 سال از مرگش می گذرد به ما ربطی نداره , کافیست بدانید که این مرد کسی بود که لغت " امپریالیسم " با استعمار را ساخت که هنوز هم ما با خود کلمه و اثراتش درگیر هستیم.

بنجامین دیزرائیلی , یهودی زاده ای مهاجری بود که در 13 سالگی مسیحی شد .

(بنجامین در سن 13 سالگی غسل تعمید داده می شود تا مسیحی گردد. پدرش او را به این کار هدایت کرده است تا با مخفی کردن یهودی بودن خود، به عنوان یک رجال سیاسی قدرتمند در انگلستان عرض اندام کند و بتواند به این طریق وارد پارلمان گردد (چون تا آن زمان یهودی ها حق ورود به پارلمان را نداشتند)


 مردی که بعد از یک سلسه از سخنرانیهای مسخره آمیز رهبر حزب محافظه کا ر بشود و در 40 سال اخر عمرش 3 بار به عنوان نخست وزیر بریتانیا دولت تشکیل بدهد .

طبیعی است که وقتی ما از بریتانیای 130 سال پیش حرف می زنیم باید دولتی را به خاطر بیاوریم که بر بزرگترین امپراتوری تاریخ بشر حکوما می کرد که خورشید هیچوقت در آن غروب نمی کرد و 68 کشور از کشورهای امروزی دنیا رو تحت سلطه و استعمار خودش گرفته بود .

دیزرائیلی رهبر چنین دولتی بود , مرد محبئب ملکه ویکتوریا , کسی که در هر 17 رمانش عربها نقش منفی داستان رو بازی می کردند و سلطه انگلیس را در خاورمیانه محکم می کرد .

او سهام کانال سوئز را شخصا خرید و شرکت هند شرقی را منحل کرد تا تمام ثروت کمپانی به ملکه و در واقع خودش برسه . دانشمندان از روی جمجمه اش می گوید او یکی از پنج باهوش تمام تاریخ بوده .

اتفاقا یکی دیگر از این فهرست پنج نفره یعنی چارلز دیکنز ,  معاصر و رقیب او در داستان نویسی بود .

چرچیل که در تمام دنیا مظهر سیاست و سیاسی بازی است , معتقد بود خودش در برابر دیزرائیلی شاگرد هم به حساب نمی آید .


از دیزرائیلی گفته های قصار زیادی به جا مانده که معروفترینشان :


 " یکی برای همه , همه برای یکی "


" یک عده را می شود برای همیشه در فریب نگه داشت. همه را هم می شود برای مدتی فریب داد اما نمی توان همه را برای همیشه در فریب نگه داشت "