همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

دکتر حمیدی شیرازی

مرگ قو

 

در گذشت دکتر حمیدی شیرازی

 

 

23 تیر 1365

 

 

 

اسم مهدی حمیدی شیرازی 3 بار بر سر زبان ها افتاد .اول وقتی که ماجرای عشق ناکام او با شاگردش معروف شد , دوم وقتی که به نیما و اشعارش بد گفت و سوم وقتی که شعر معروفش یعنی  "مرگ قو" با صدا و سیتارعباس مهر پویا بارها و بارها از رادیو پخش شد و این شعر به زمزمه ی همگانی تبدیل شد.

 

شنیدیم که چون قوی زیبا بمیرد / فریبنده زاد و فریبا بمیرد

شب مرگ , تنها نشیند به موجی / رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

 

حمیدی شیرازی پسر ثقه الاسلام شیرازی بود , بازرگان سرشناس و نماینده شیراز در دوره های اول مجلس شورای ملی ...

وقتی حمیدی شیرازی بعد از گرفتن مدرک تدریس ادبیات فارسی از دانشسرای عالی تهران , به شیراز برگشت ... او سر کلاسهایش عاشق یکی از شاگردانش شد و خیلی زود خبرش پیچید . منیژه همان شاگرد را خانواده اش به حمیدی ندادند و حمیدی هم غزل معروفی را سرود با شروع " گر تو شاه دخترانی من خدای شاعرانم " و در شعرهایش به منیژه لقب " بروتوس " داد. قضیه از سطح شیراز هم گذشت و در تمام سال های 30 و 40 یکی از شایعات اصلی نشریات زرد بود.

این استاد ادبیات دانشگاه تهران , البته بر نشریات زرد مورد توجه نشریات ادبی هم بود .

ماجرا از این قرار بود که حمیدی خودش فقط به شیوه قدیمی شعر می گفت و به شعر نیما و پیروانش هیچ علاقه ای نداشت .او یک بار در جایی گفته بود در شعر نیما 3 چیز هست : وحشت و عجایب و حمق ....

پیروان نیما هم همین را مثابه اعلام جنگ تلقی کرده بودند.

کتابفروشی های جلوی انقلاب هنوز به خاطره دارند که کسی مثل شاملو بارها کتابهای حمیدی را می خرید و همان جلوی کتابفروسی , آنها رو داخل جوی آب می ریخت .به جز این واکنش های احساسی , کسی مثل اخوان ثالث هم بود که با ابزار نقد ادبی جواب حمیدی را می داد .اخوان چنان نقدهای جانانه ای بر اشعار حمیدی  کرد که معروف است حمیدی این اواخر از ترس اخوان شعرهایش را منتشر نمی کرد.

حمیدی شیرازی در جایی در مقدمه " اشک معشوق " نوشته است یکی از دوستانش که اتفاقا خیلی هم شعر فهم است به او گفته : دیوان اشک معشوق تو اثر شگفت انگیزی است که از آثار هوگو در عظمت و از آثار بایرون در سوزو گداز پیشی گرفته ... اخوان هم که معتقد بود کلاسیک سرایی مثل حمیدی , جز تقلید از شاعران قدیم کاری نکرده , درباره او می گفت : این به اضافه شکسپیر , به اضافه ویکتور هوگو , به اضافه لامارتین و البته منهای شخص شخیص خودشان!

آثار مهدی حمیدی آثار منظوم: شکوفه ها- پس از یک سال- اشک معشوق- سالهای سیاه- زمزمه بهشت- طلسم شکسته- ده فرمان آثار منثور: سبکسریهای قلم- عشق دربدر(3 جلد)- شاعر در آسمان فرشتگان زمین- عروض حمیدی (درباره فن عروض و شامل عقاید شاعر درباره این فن) تألیفات: دریای گوهر(3 جلد)- بهشت سخن (2 جلد)- شاهکارهای فردوسی

شیخ احمد کافی

درگذشت شیخ احمد کافی

 

 

موسس مهدیه تهران

 

20 تیر 1357

 

شیخ احمد کافی خلاف تصوری که ما از او داریم.فقط یک منبری خوش سخن نیست.او اولین هیات دار سخنران است.مهدیه تهران را بنا کرده است و اولین سخنران سیاسی ای است که هیچ صحبت سیاسی ای در حرف هایش نیست و در عین حال هیچ منبر غیر سیاسی ای نداشته است.

او پر جمعیت ترین منبرهای زمان خودش را داشت . پر کارترین منبری زمان خودش بود و از بهترین روش های تبلیغ روزگار خودش بهره می برد. می گفتند سلمان فارسی زمان است.آن زمان کافی در لایه اول مبارزه بود و باید همه راجذب می کرد.کسانی را که از دین به خاطر خشک نشان داده شدنش به دام ضد دینی افتاده بودند.خیلی از پای منبری های او کسانی بودند که تحت تبلیغ شاه , روحانیت را قبول نداشتند اما کافی با همین خنده ها کم کم جذبشان کردند.وبا حقیقت دین اشنایشان می ساخت.در مشهد مکتبخانه رفت و مدرسه.بچه های فامیل را دور هم جمع می کردتا برایشان بالای منبر برود.جدش که عالمی معروف بود از همین راه استعدادش را شناخت و او را به نجف برد تا باز فکر کند و خود را بیشتر بسازد.حالا دیگر هر شب جمعه با ژای ژیاده از کربلا به نجف می رفت تا دعای کمیل را برای زایران بخواند.چند سالی در نجف ماند و باز به ایران برگشت.نوارهای سخنرانی اش به صورتی منظم در اختیار مردم قرار می گرفت.گاهی در ایام ماه رمضان تا روزی ده مجلس داشت.مردم بعد از صحبتش به دنبالش می رفتند تا مجلس بعدی اش را درک کنند.مبارزاتش میان صحبتهایش ژنهان بود و با زبان دعا و حکایت ظلم ها را افشا می کرد.اما بعضی جاها دیگر نمی توانست جلوی ناراحتی اش را بگیرد.یک بار سر فلسطین بود و بار دیگر هم سر انتشار قران توسط فرح.به جز این دو مورد سند محکمی دست ساواک نداشت.به خاطر همان دو مورد دو سال زندانی شد و بیشتر از ان ممنوع المنبر بود.با اعلام تعطیلی مراسم جشن نیمه شعبان در همان سال فشار سختی به ساواک وارد کرد.بعد از این اتفاق تحت فشار ساواک راهی مشهد شد و در یک سانحه ساختگی بین قوچان و مشهد و در حالی که تنها 42سال از زندگی اش گذشته بود در روز نیمه شعبان به شهادت رسید.مزار او در ارامگاه خواجه ربیع مشهد است پیش پای خادم امام رضا.