همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

آیا می دانید؟

آیا می دانید؟

بدن انسان می تونه تا ۴۵ واحد درد رو تحمل کنه.
اما زمان تولد بچه، یک زن تا ۵۷ واحد درد رو احساس می کنه
این معادل شکسته شدن همزمان ۲۰ استخوانه!


مادرتون رو دوست داشته باشید…




هنوز عکس فردین به دیوارشه

یه مرد قدیمی



هنوز عکس فردین به دیوارشه

هنوز پرسه تو لاله زار کارشه
تو رویاش هنوزم بلیط می خره
میگه این چهارشنبه رو می بره

تو جیباش بلیطای بازندگی
روی شونه هاش کوه ِ این زندگی
حواسش تو سی سال پیش گم شده
دلش زخمی
حرف مردم شده

سر کوچه ملی یه مردِ، یه مرد
که سی سال پیش ساعتش یخ زده
نمی دونه دنیا چه رنگی شده
نمی دونه کی رفته کی اومده

سر کوچه ملی یه مردِ، یه مرد
توی پالتوی کهنه عهد بوق
داره عابرا رو نگاه می کنه
که رد میشن از کوچه های شلوغ


هنوز عکس فردین به دیوارشه
خراباتی خوندن هنوز کارشه
یه عالم ترانه تو سینه‏‏ش داره
قدم هاشو تو لاله زار می شمره

دلش از تئاترهای بسته پره
چشاش از نگاه های خسته پره
هنوز فکر
چهارشنبه بردنه
یه عمره که باختاشو رج می زنه


سر کوچه ملی یه مردِ، یه مرد
که سی سال پیش ساعتش یخ زده
نمی دونه دنیا چه رنگی شده
نمی دونه کی رفته کی اومده

سر کوچه ملی یه مردِ، یه مرد
توی پالتوی کهنه عهد بوق
داره عابرا رو
نگاه می کنه
که رد میشن از کوچه های شلوغ


چگونه آهسته آهسته عاشق شویم؟


چگونه آهسته آهسته عاشق شویم؟



شاید بتوانیم از عشق به عنوان قدیمی‌ترین مفهوم بشری یاد کنیم و حتی ممکن است گاهی در حیوانات نیز رفتارهایی ببینیم که بشود آنها را عشق تلقی کرد.

عشق از آن واژه‌هایی است که ابهامات زیادی دارد و تعاریف بسیاری از آن کرده‌اند. یکی از مباحثی که با عشق مطرح می‌شود، بحث دوست داشتن است و برخی این دو را یکی می‌دانند، ولی به نظر می‌رسد که عشق چیزی فراتر و بیشتر از دوست داشتن باشد، چرا که ما خیلی‌ها را دوست داریم اما عاشق آنها نیستیم و خیلی‌ها هم هستند که نسبت به آنها کشش داریم ولی لزوما آنها را دوست نداریم و وقتی نیستند برای ما مهم نیست. به همین دلایل می‌توانیم بگوییم بین دوست داشتن و عشق تفاوت وجود دارد.

اصغر فروع‌الدین‌عدل، دکترای روان‌شناسی و خانواده‌درمانگر در این باره می‌گوید: عشق؛ احساس‌ یا هیجان مثبتی است که اگر انسان تجربه‌اش کرده باشد، آن را دوست دارد. انسان‌ها هم از عاشق شدن و هم از معشوق بودن لذت می‌برند، چرا که هیجان عشق خوشایند است. برخی عشق را یک پدیده ناسالم می‌دانند و فکر می‌کنند این مقوله فرا رفتن یا خارج شدن از هنجارهاست، اما باید گفت که هم عشق سالم وجود دارد و هم عشق ناسالم. انسان‌ها دوست ندارند تنها باشند و این حس انسان را از تنهایی می‌رهاند، چرا که تنهایی احساس ناامنی به ما می‌دهد، ولی با کسی بودن و حتی فکر با کسی بودن به ما آرامش می‌دهد. نیاز به صمیمیت و ارضای نیاز‌های عاطفی ما را به سمت ارتباط با افراد می‌کشاند.

عدل می‌افزاید:
بخش روانی انسان از تفکر و هیجان و رفتار تشکیل شده است و در عشق این سه با هم به شکل پیچیده‌ای ترکیب شده‌اند و کار می‌کنند. هم جنبه‌های شناختی و فکری و هم جنبه‌های هیجانی و هم ابعاد رفتاری عشق بشدت این سه حوزه را درگیر می‌کند و زندگی ما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

ما وقتی می‌توانیم عاشق شویم که با احساس‌های خودشیفتگی و خودفریفتگی‌مان کنار بیاییم و بر آنها غلبه کنیم تا بتوانیم به کسی فکر کنیم و او را وارد زندگی خود کنیم. اگر می‌خواهیم عشق سالم داشته باشیم باید بتوانیم تنها هم زندگی کنیم. انسانی که می‌تواند تنها زندگی کند و با تنهایی خود کنار بیاید، بهتر می‌تواند در روابط خود با عشق وارد شود و اگر کسی تنهایی برایش یک فاجعه باشد، ممکن است در رابطه عاشقانه‌ای ناسالم وارد شود.
دکتر عدل، عشق را قابلیت درونی اهدای بخشی از وجود خود به افراد یا حتی به عقاید و آرمان‌ها به جای خودخواهی و حفظ همه چیز برای خود می‌داند. در این تعریف عشق فراتر از انسان‌ها رفته و ممکن است انسان عاشق یک آرمان یا عقیده باشد.

جنبه‌های جذابیت
وقتی صحبت از عشق و دوست داشتن می‌شود یعنی دو نفر به طرف هم جذب می‌شوند. جذب افراد به هم دارای جنبه‌هایی است که هر چه در انسان‌ها بیشتر باشد احتمال جذب شدن آنها به هم بیشتر خواهد بود.


عدل این جنبه‌ها را این‌گونه می‌شمرد:

اول، جذابیت جسمانی:

دو فرد باید برای هم جذابیت ظاهری داشته باشند که این جذابیت لزوما زیبایی نیست، ممکن است فردی که زیبا نیست به دل فردی بنشیند و به اصطلاح دلنشین باشد. انسان‌ها به افرادی که برایشان جذابیت جسمانی دارند بدون این‌که اطلاعات دیگری از آنها داشته باشند، ویژگی‌های مثبت‌تری را نسبت می‌دهند و بیشتر به سمت آنها جذب می‌شوند.

دوم، مجاورت:

انسان‌هایی که در یک منطقه زندگی می‌کنند، احتمال این‌که به هم علاقه‌مند شوند بیشتر است. اشتراک در محل زندگی، محل تحصیل، محل کار با تعداد دیدارها و برخوردها و امکان علاقه‌مند شدن رابطه مستقیم دارند. البته امروز با وجود اینترنت و... این جنبه تحت‌تاثیر قرار گرفته است اما با این حال باز هم از جنبه‌های جذابیت محسوب می‌شود.

سوم، شباهت:

هرچه انسان‌ها از لحاظ جسمی، عاطفی، اخلاقی، عقیدتی، هوشی، فرهنگی و... شباهت‌های زیادی به هم داشته باشند به احتمال بیشتری جذب همدیگر خواهند شد.

جنبه‌های دیگری نیز نظیر باکفایتی، باهوشی، جایگاه اجتماعی و تحصیلات بالا، طی کردن اوقات خوش با هم، داشتن مهارت‌های شنیدن، محبوبیت و دلنشینی و گاهی متفاوت بودن هم می‌تواند در جذابیت‌تاثیر داشته باشد.


ادامه مطلب ...

گران‌ترین تی‌شرت‌های دنیا

شش باشگاه بزرگ که بیشترین پول را برای تبلیغ دریافت می‌کنند

  گران‌ترین تی‌شرت‌های دنیا

به غیر از بارسلونا که قرارداد 120 میلیون پوندی برای پنج سال با موسسه قطر امضا کرده است سایر باشگاه‌های اروپایی هم پول بسیار خوبی از طریق پوشیدن پیراهن‌های مختلف در می‌آورند. درآمد سالیانه برابر تبلیغ روی پیراهن به ترتیب عبارتست از:


 

بایرن مونیخ


شرکت طرف قرارداد: 
Deutsche Telekom، شرکت مخابراتی آلمان
مدت قرارداد: سه سال
مبلغ قرارداد سالیانه:
6/23 میلیون پوند
برند پیراهن: آدیداس


بایرنی‌ها کلا برای زیمنس، اپل، کمودور و ایوکو روی پیراهنشان تبلیغ کرده‌اند. اسپانسرهای بایرن البته معمولا ارتباط مستقیم به نحوه مالکیت باشگاه دارند. 

 


منچستریونایتد


شرکت طرف قرارداد:   AON، شرکت آمریکایی کارگزار بیمه و باربری
مدت قرارداد: چهار سال
مبلغ قرارداد سالیانه: 20 میلیون پوند
برند پیراهن: نایک


منچستر در 40سال گذشته فقط 4برند روی پیراهنش داشته .از 1982 ،شارپ (18سال) وودافون (6سال)شرکت بیمه AIG  (4سال )و شرکت AON . دوبرند آخر را  گلیزرهای آمریکایی از کشورشان آورده اند و هر دو دوره خودشان پیراهن منچستر را گران ترین پیراهن دنیا کرده اند. قبل از بارسلونا این قرارداد (80 میلیون پوند) بزرگ‌ترین قرارداد برای تبلیغ روی پیراهن یک باشگاه بود.

 

 

لیورپول


شرکت طرف قرارداد:  بانک انگلیسی، Standard Chartered Bank 
مدت قرارداد: چهار سال
مبلغ قرارداد سالیانه:  20 میلیون پوند
برند پیراهن: آدیداس


در سال 1979 هیتاچی اولین اسپانسر روی پیراهن یک تیم انگلیسی شد و بعد از آن شرکت هاکروان پینتز و کندی هم روی این پیراهن تبلیغ کردند. نوامبر 2009 لیورپول به تبلیغ کردن برای شرکت کالزبرگ پایان داد. این شرکت که مشروبات الکلی تولید می‌کرد از سال 1992 توسط لیورپول تبلیغ می‌شد اما این باشگاه اروپایی با بانک چارتلد قرارداد امضا کرد.

 

 

رئال مادرید


شرکت طرف قرارداد: سایت BWIN
مدت قرارداد: سه سال
مبلغ قرارداد سالیانه: 20میلیون پوند
برند پیراهن: آدیداس


رئال مادرید هم از 30 سال قبل روی پیراهن خود تبلیغ می‌کرده، البته رئالی‌ها در این 30 سال 9 تبلیغ متفاوت روی پیراهن خود داشته‌اند.آنها با شرکت زانوسی تبلیغ کردن را شروع کردند.

بعد برای پارمالات تبلیغ کردند و طی این سال‌ها  برای برند‌های رنی پیکوت، اوتیسا، تکا، رئال مادرید دات کام، زیمنس موبایل و بنکیو زیمنس تبلیغ کرده‌اند.

 

 

چلسی


شرکت طرف قرارداد: سامسونگ
مدت قرارداد: سه سال
مبلغ قرارداد سالیانه:10 میلیون پوند
برند پیراهن: آدیداس


از سال 2005 تا امروز چلسی سامسونگ را تبلیغ می‌کند. این قرارداد در میان پیراهن‌های گران اروپایی طولانی‌ترین به حساب می‌آید. قراردادی که چلسی امضا کرده برایش 40 میلیون پوند درآمد خواهد داشت. چلسی قبل از این برای اوتوگلس، هواپیمایی امارات و کورس هم تبلیغ کرده است.

 

 

ای سی میلان


شرکت طرف قرارداد: هواپیمایی امارات
مدت قرارداد: پنج سال
مبلغ قرارداد سالیانه: 10 میلیون پوند
برند پیراهن: آدیداس
این قرارداد سال گذشته امضا شده و البته شرط‌هایی هم برای آن وجود دارد؛ حضور رونالدینیو و حضور دیوید بکام در سال گذشته و حتی کاپیتانی آمبروسینی به عنوان کاپیتان اول بعضی از شروط قرارداد‌های این شرکت هواپیمایی با میلان بوده است.


چرا دوستم داری؟

چرا دوستم داری؟


یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید:

- چرا دوستم داری؟ واسه چی می گی عاشقمی؟
- دلیلشو نمیدونم …اما واقعا” دوست دارم
- تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟
- من جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم
- ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
- باشه.. باشه! میگم… چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، با ملاحظه هستی، بخاطر لبخندت...
- دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد


متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت. پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون:

عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم اما حالا نه می تونبی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم


اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره


عشق دلیل میخواد؟
نه! معلومه که نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم

گدای حنجره‌طلایی یک‌شبه ستاره شد

یوتیوب و شبکه‌های اجتماعی، گدای حنجره‌طلایی را یک‌شبه ستاره کردن


یوتیوب، بار دیگر ستاره‌سازی کرد! «تد ویلیامز»، آدم بی‌خانمانی است که به واسطه یوتیوب و شبکه‌های اجتماعی، یک‌شبه ستاره شده است.

به تازگی یک فیلمبردار با ویلیامز که متولد بروکلین است و در گوشه یک بزرگراه گدایی می‌کرد، مصاحبه کوتاهی انجام داد.

دیروز این مصاحبه در یوتیوب به ناگهان پربیننده شد، طوری که در عرض تنها ۲ روز، بیش از هشت میلیون و هفتصد هزار نفر این ویدئو را تماشا کرده‌اند. اگر این ویدئو را ببینید، تصدیق می‌کنید که صدای ویلیامز از مشهورترین گویندگان رادیو و تلویزیون، چیزی کم ندارد.



مشهور شدن این ویدئو تا حد زیادی مدیون یکی از کاربران Reddit است که بعد از اینکه در رادیوی محلی در مورد این مصاحبه شنید، آن ویدئو را در شبکه اجتماعی Reddit ، داغ کرد.

اما مشهور شدن تد ویلیامز ، منحصر به داغ شدن ویدئویش در یوتیوب نشد، بالافاصله کاربران Reddit و فیلمبردار به این فکر افتادند که از این فرصت استفاده کنند و کاری برای وی دست و پا کنند تا او بتواند روی پاهایش بایستد.

نتیجه این کار آتها شگفت‌انگیز بود! در عرض یک روز و نیم، به ویلیامز ۷۰ تا ۸۰ کار پیشنهاد شده است. رادیوهای ملی و شوهای معروف تلویزیونی و صاحبان صنایع به او پیشنهاد کار داده‌اند، آنها قصد دارند از صدای او برای خواندن متن آگهی‌ها استفاده کنند، حتی خواننده‌های هم پیدا شده‌اند که به او پیشنهاد کرده‌اند، تعدادی ترانه را با همراهی هم بخوانند. به علاوه به او پیشنهاد کارتمام‌وقت در چند شبکه رادیویی شده است!

حالا تد ویلیامز آنقدر مشهور شده است که در رادیو و نشریات کاغذی و تلویزیون مرتبا نامش شنیده می‌شود.

او حتی به شوی معروف تلویزیونی شبکه CBS‌ یعنی Early Show هم رفته است و در آن در مورد زندگی خود و چگونگی گرفتار شدنش به الکل و مخدر هم گفته است. ویلیامز خوشبختانه دو سال است که اعتیاد خود را کنار گذاشته است. او قصد دارد برای دیدار مادر ۹۲ ساله‌اش بعد از مدتها به بروکلین برود.


اما باشگاه ورزشی معروف کلیولند کاوالییرز و حامی مالی‌اش Quicken Loans هم به ویلیامز پیشنهاد کار داده‌اند و قصد دارند از همان ابتدا مسکنی را هم در اختیار او قرار بدهد.


دوستیها




بعضی دوستیها مثله قصه نوحه ، بعضیا از ترس توفان میآن پیشت
بعضی دوستیها مثله قصه ی ابراهیمه ، باید همه چیزتو قربانی کنی
بعضی دوستیها مثله قصه مسیحه ، آخرش به صلیب میکشنت
اما بیشتره دوستیها مثله قضیه موساست ،یه کم که دور میشی یه گوساله جاتو میگیره

زیبایی از دید ...


هوس بازان کسی را که زیبا میبینند دوست دارند
اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می ببنند

ده زبان قدیمی جهان که به نگارش در امدند

ده زبان قدیمی جهان که به نگارش در امدند



خطتاریخ استفاده (سال قبل از میلاد)منطقه
سومری۳۲۰۰بین النهرین
اکدی۲۸۰۰بین النهرین
مصری۲۷۰۰آفریقا
عیلامی۲۲۵۰ایران
حری۲۰۰۰بین النهرین
لووی۱۸۰۰ترکیه
مینویی۱۷۰۰یونان
هیتی۱۶۵۰ترکیه
کنعانی۱۵۰۰فلسطین
یونانی۱۴۰۰یونان



  • عیلامی از ان خط هایی است که به قول زبان شناسان ایزوله است و با خط های قبل و بعد از خودش چندان ارتباطی ندارد . خیلی حیف است که تحصیلکرده های ما هم نه تنها هیچ چیزی ازین زبان و فرهنگ نمی دانند .

بلکه حتی اسم یک شاه عیلامی رو هم نشنیده اند . همه اسم حمورابی یا بخت النصر یا توت عنخ آمون را شنیده ایم ولی کسی نمی داند که اینشوشینک اول کی بود و چه کرد؟

(شیلهاک اینشوشیناک یکی از شاهان عیلامی در دورهٔ شهرنشینی عیلامیان بود. او در سال ۱۱۶۵ پیش از میلاد٬ به شاهی عیلام رسید و پس از آن به تجهیز سپاه پرداخت و تا ناحیه دیاله نفوذ پیدا کرد و به کرکوک رسید و بابل را محاصره نمود و به غنایم زیادی رسید. در میان این غنایم، لوح سنگی نارامسین و قانون حمورابی به معبد شوش تقدیم شد و سپس همه دره دجله و ساحل خلیج فارس و رشته‌کوه زاگرس زیر سلطه او درآمد و همه ایران غربی متحد شده و نخستین شاهنشاهی در تسلط ایلام تشکیل گردید. شیلهاک اینشوشیناک در سال ۱۱۵۱ قبل از میلاد، در اوج شکوه و قدرت ایران درگذشت.)

  • حری , خط با اصالت ارمنی است که آن را قدیمی ترین خط الفبایی در جهان می دانند (خط های قبلی همه هیروگلیف یا میخی بوده اند)

خط لووی هم قدیمی ترین خط هندواروپایی شناخته شده است .


  • رتبه های مشهور بعدی اینها هستند :

چینی (1200 سال قبل از میلاد) -  فینیقی (1000) - عبری (950) -  عربی کهن (800 ) - پارسی هخامنشی (525 ) - لاتین (500)


زبانهایی هم هستند که تازه در قرن بیستم نوشتن را اختراع کردند (!)

مثل زبان بومیان پاپوا گینه نو یا زبان اندبله در آفریقای جنوبی

آخرین این زبان ها (گونیاندی) نام دارد که هنوز حدود 100 نفر از بومیان استرالیا به ان صحبت می کنند و تازه در 1984 تصمیم به نوشتن کردند . گونیاندی را به خط لاتین می نویسند و به بچه هایشان یاد نمی دهند تا منقرض شود !



من چه حالی بودم ...



بعداز آن دعوت زیبا به ملاقات خودت

من چه حالی بودم!
خبر دعوت دیدارت چونکه از راه رسید
پلک دل باز پرید
من سراسیمه به دل بانگ زدم
آفرین قلب صبور
زود برخیز عزیز
جامه تنگ در آر
وسراپا به سپیدی تو درآ.
وبه چشمم گفتم:
باورت می شود ای چشم به ره مانده خیس؟
که پس از این همه مدت ز تو دعوت شده است!
چشم خندید و به اشک گفت برو
بعداز این دعوت زیبا به ملاقات نگاه.
و به دستان رهایم گفتم:
کف بر هم بزنید
هر چه غم بود گذشت.
دیگر اندیشه لرزش به خود راه مده!
وقت ان است که آن دست محبت ز تو یادی بکند
خاطرم راگفتم:
زودتر راه بیفت
هر چه باشد بلد راه تویی.
ما که یک عمر در این خانه نشستیم تو تنها رفتی
بغض در راه گلو گفت:
مرحمت کم نشود
گوییا بامن بنشسته دگر کاری نیست.
جای ماندن چو دگر نیست از این جا بروم
پنجه از مو بدرآورده به آن شانه زدم
و به لبها گفتم:
خنده ات را بردار
دست در دست تبسم بگذار
و نبینم دیگر
که تو برچیده و خاموش به کنجی باشی
مژده دادم به نگاهم گفتم:
نذر دیدار قبول افتادست
ومبارک بادت
وصل تو با برق نگاه
و تپش های دلم را گفتم:
اندکی آهسته
آبرویم نبری
پایکوبی ز چه برپا کردی
نفسم را گفتم:
جان من تو دگر بند نیا
اشک شوقی آمد
تاری جام دو چشمم بگرفت
و به پلکم فرمود:
همچو دستمال حریر بنشان برق نگاه
پای در راه شدم
دل به عقلم می گفت:
من نگفتم به تو آخر که سحر خواهد شد
هی تو اندیشیدی که چه باید بکنی
من به تو می گفتم: او مرا خواهد خواند
و مرا خواهد دید
عقل به آرامی گفت:
من چه می دانستم
من گمان می کردم
دیدنش ممکن نیست
و نمی دانستم
بین من با دل او صحبت صد پیوند است
سینه فریاد
حرف از غصه و اندیشه بس است
به ملاقات بیندیش و نشاط
آخر ای پای عزیز
قدمت را قربان
تندتر راه برو
طاقتم طاق شده
چشمم برق می زد /اشک بر گونه نوازش می کرد/لب به لبخند تبسم میکرد /دست بر هم میخورد
مرغ قلبم با شوق سر به دیوار قفس می کوبید
عقل شرمنده به آرامی گفت:
راه را گم نکنید
خاطرم خنده به لب گفت نترس
نگران هیچ مباش
سفر منزل دوست کار هر روز من است
عقل پرسید :؟
دست خالی که بد است
کاشکی...
سینه خندید و بگفت:
دست خالی ز چه روی !؟
این همه هدیه کجا چیزی نیست!
چشم را گریه شوق
قلب را عشق بزرگ
روح را شوق وصال
لب پر از ذکر حبیب
خاطر آکنده یاد


هنر گفتگوی کوتاه برای ایجاد ارتباط موثر

هنر گفتگوی کوتاه برای ایجاد ارتباط موثر





ارتباط با هنر گفتگو کردن آغاز می شود. انجام یک گفتگوی ساده کار سختی نیست اما اگر بخواهید به طریقی جالب شخصیت و شوخ طبعی خود را نشان دهید نیاز به مهارتی دارد که به نظر می رسد فقط از عهده بعضی ها برمی آید.

شخصیت

گپ های کوتاه نباید لزوماً پوچ و بیهوده باشند. گپ زدن راهی برای نشان دادن شخصیت و علایق شما به طریقی غیرمستقیم است. گفتگوهای کوتاه تا حد زیادی رفتار، نوع شخصیت و دیدگاه های شما را آشکار می کند.

با داشتن مهارت واقعی گفتگو می دانید چطور باید شخصیتتان را آنطور که می خواهید نشان دهید. این به معنای فریب دادن یا نشان دادن یک تصور دروغین از خودتان نیست، به این معنی است که خواهید دانست چطور باید قسمت هایی از خودتان که به فرد مقابل بی ارتباط است را جدا کرده و قسمتی از خودتان را نشان او دهید که درارتباط باشد.

افراد دوست داشتنی استعدادی طبیعی برای نشان دادن شخصیتشان به گونه ای دارند که دیگران بتوانند به خوبی با آن ارتباط برقرار کنند.

·         باید نشان دهید، بیان نکنید. هیچکس افراد خودستان و متظاهر را دوست ندارد. سعی کنید متواضع باشید و یادتان باشد نشان دادن ضعف هایتان خیلی بیشتر از خودستایی شما را به دیگران می شناساند.

·         به دنبال تشابه باشید. نیاز به توافق کامل نیست اما باید بین خودتان و فرد مقابل شباهت هایی پیدا کنید. شاید با دیدگاه سیاسی همکارتان مخالف باشید اما احتمال آن هست که فرزندانی هم سن داشته باشید.

·         نقاط آسیب پذیر خود را نشان دهید اما نه بیش از حد. نشان دادن چند مورد از ضعف هایتان البته توام با اعتماد باعث می شود دیگران بتوانند راحت تر با شما ارتباط برقرار کرده و اعتماد کنند. اما اگر به دنبال ترحم باشید و مدام از مشکلاتتان شکایت کنید، دیگران از شما دور خواهند شد.

تاثیر اول

 لازم نیست برای ایجاد یک تاثیر اولیه عالی روی طرف مقابل خیلی خودتان را نگران کنید. نگرانی بیش از حد برای معرفی خودتان تاثیر منفی خواهد گذاشت. باید بدانید که روابط رشد می کنند و بااینکه ممکن است تاثیر اولیه اهمیت زیادی روی طرف مقابل داشته باشد اما کنترل آن قضاوت های اولیه کار بسیار دشوار است.

بهترین شروع ها معمولاً آنهایی است که طبیعی باشد. یک سلام ساده بسیار موثرتر از این است که تلاش کنید در چند دقیقه اول خود را بانمک و کاریزماتیک نشان دهید.

اگر می خواهید تاثیر اولیه خوبی بر جای بگذارید، نکات زیر می تواند کمکتان کند:

·         ظاهری آراسته داشته باشید. نباید طوری به نظر برسید که انگار شش ماه است گوشه خیابان خوابیده اید. خوب لباس بپوشید و به آرایش موها و صورت خود رسیدگی کنید.

·         معمولی شروع کنید. لازم نیست در 5 دقیقه اول همه زندگیتان را رو کنید. همه چیز را آرام آرام و کاملاً عادی شروع کنید.

·         همیشه رفتاری دوستانه داشته باشید. صمیمیت و برون گرایی را نمی توانید تحمیل کنید. سعی کنید همیشه و با همه رفتاری اجتماعی و دوستانه داشته باشید. با این روش هر زمان که خواستید به ملاقات مدیرعاملتان بروید یا با غریبه ای که نظرتان را جلب کرده سر گفتگو را باز کنید کاملاً طبیعی جلوه خواهید کرد.

لحنتان را بشناسید

هر که می گوید نباید هیچوقت خودتان را سانسور کنید بیهوده گفته است. هیچوقت نباید در مراسم ترحیم لطیفه تعریف کنید یا در مهمانی گریه سر دهید. هر موقعیت اجتماعی آداب و رسوم خود را دارد.

اما نباید مقررات اجتماعی را وحی منزل بدانید. سعی کنید تجربه کنید و از تغییرات گاه و بیکار نترسید. آنهایی که استاد گپ های کوتاه و پیدا کردن دوست های تازه هستند می دانند چه چیز قابل قبول است و چه چیز نیست. شناختن لحنتان و توجه به آن نیاز به مشاهده و آزمایش و تجربه دارد.

شوخ طبعی

چند جمله شوخ طبع بودن شما را نمی رساند اما خنده یکی از بهترین مولفه های یک ارتباط موفق است. بیشتر شوخ طبعی ها جزء یکی از موارد زیر هستند:

·         تعجب یک چیز غیرمنتظره می تواند خنده دار به نظر برسد.

·         اغراق داستان ها و مثال هایی که فرای واقعیت باشد باعث خنده دار شدن مطلب می شود.

·         کنایه اگر خیلی منفی باشد شاید موجب ناراحتی طرف مقابل شود اما اگر استادانه و برخلاف جهت اغراق بیان شود نوعی شوخ طبعی است.

·         زمینه مورد نظر بعضی رفتارها یا کارها به خاطر آن زمینه خاص خنده دار به نظر می رسند. خیلی حرف ها اگر به جا زده شوند مفید هستند اما در زمان های دیگر کاملاً نابجا خواهند بود.

·         داستان

داستان ها

داستان گویی یکی از مهمترین جنبه های گپ های کوتاه است. برای گفتن داستان های جالب به چند نکته باید توجه داشته باشید:

·         آخر داستان را بدانید. باید بدانید داستان را چطور تمام کنید تا تاثیرگذار باشد.

·         با یک تله شروع کنید. داستان را با یک سوال یا نظر که توجه را جلب می کند شروع کنید. مثلاً "این من را یاد وقتی می اندازد که ...." می تواند شروع خوبی برای آماده کردن فرد مقابل برای شنیدن یک داستان باشد.

·         داستان باید کوتاه باشد. وقت را با توضیح دادن پیشینه داستان اگر اهمیتی ندارد تلف نکنید. حرف های اضافی را سانسور کنید و فقط قسمت های مهم را تعریف کنید. با این روش توجه فرد مقابل را برای زمان بیشتری به خودتان معطوف می کنید.

·         تصویرسازی کنید. داستان را با احساس و با خلق تصویر بیان کنید. وقتی می توانید بگویید، "نمی تونی تصور کنی اتاق چقدر شلوغ بود جای سوزن انداختن هم نبود" نگویید، "اتاق خیلی شلوغ بود". گفتن داستان ها به زبان اول شخص و استفاده از توصیفات کوتاه اما واضح توجه فرد مقابل را بیشتر جلب می کند.

·         نقشه را فراموش نکنید. داستانتان را تمرین کنید و ببینید کدام قسمت ها بیشتر جلب توجه می کند. داستان های زیادی هست که من بارها تعریف می کنم و یاد گرفته ام روی کدام قسمت ها باید تاکید بیشتری کنم و از کدام قسمت ها باید سریعتر بگذرم.

·         آنرا شخصی کنید. از گفتن داستان هایی که خودتان نقشی در آن ندارید خودداری کنید چون هیچ اطلاعاتی درمورد شخصیت شما به طرف مقابل نمی دهد.

·         مخاطب را درگیر کنید. فقط نباید  از اول تا آخر شما حرف بزنید. باید به داستان های طرف مقابل هم گوش کنید و از او سوال کنید. اینکار باعث می شود از این توجه و علاقه شما خوششان بیاید.

راهکارهایی برای شکستن یخ مکالمه

عمومی

  • ·         سوال های آزاد

-        درمورد فلان چیز برایم بگو...

-        چطور تونستی ....

  • ·         درمورد سختی ها بپرسید

-        سخت ترین قسمت کارت چه بود؟

-        عجیب ترین مشتری که تا به حال داشتی چطوربود؟

  • ·         سوال های پیگیر

-        چرا؟

-        چطور اتفاق افتاد؟

-        آنجا چه اتفاقی افتاد؟

  • ·         اول گوش کنید، بعد حرف بزنید

-        بهترین قانون برای گفتگو این است که اجازه بدهید طرف مقابل اول حرف بزند، و شما به حرف های او خوب گوش کنید و بعد جواب بدهید. تکرار برخی کلمات و کلمات تایید نشان دهنده این واقعیت است که خوب به حرفهای او گوش داده اید و حرفهایش را متوجه شده اید.

  • ·         نگران عوض شدن موضوع بحث نباشید

-        نگران عوض شدن طبیعی موضوع بحث با پیش رفتن گفتگو نباشید. اگر شما درمورد چیزی حرف می زده اید اما الان موضوع حرف زدنتان عوض شده، این یک نقطه مثبت است. به خاطر اینکه اگر مکالمه به هر دلیل متوقف شود، می توانید بدون ایجاد تغییر در موضوع به آنچه می گفتید برگردید.

کار

·         چه چیز کارت برایت لذت بخش است؟

·         این کار را چطور شروع کردی؟

·         سخت ترین قسمت کارت چیست؟

اجتماعی

·         چه جور فیلم هایی دوست داری؟

·         درمورد خانواده ات برایم بگو.

·         رستوران مورد علاقه ات کجاست؟

·         بهترین مسافرتی که تا حالا رفتی کجا بوده؟

گذشت رو باید از کودکان آموخت

گذشت رو باید از کودکان آموخت


همسرم نواز با صدای بلند گفت، تا کی می خوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟

شوهر روزنامه رو به کناری انداخت و بسوی آنها رفت
تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود
ظرفی پر از شیربرنج در مقابلش قرار داشت
آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود
گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده نمی خوری؟ فقط بخاطر بابا عزیزم. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت
باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خورم. ولی شما باید.... آوا مکث کرد
بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟
دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم، قول میدم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم
ناگهان مضطرب شدم. گفتم، آوا، عزیزم، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی
بابا از اینجور پولها نداره. باشه؟
نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی خوام.
و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد.
در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن عصبانی بودم
وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد. انتظار در چشمانش موج میزد
همه ما به او توجه کرده بودیم. آوا گفت، من می خوام سرمو تیغ بندازم. همین یکشنبه
تقاضای او همین بود.
 

ادامه مطلب ...

فروغ فرخزاد

امروز هشتم دیماه سالروز تولد فروغ فرخزاد است.

یادش گرامی باد.




من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هر چه دادم به او حلالش باد
...غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که می گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد

فرصت رقصیدن



کاش پرده می دانست که تا پنجره باز است فرصت رقصیدن دارد


آیا دوستی دختر و پسر درست است یا خیر


 آیا دوستی دختر و پسر درست است یا خیر؟!

شاید بارها و بارها در این زمینه صحبتهای مختلفی انجام شده باشد، اما می شود اینگونه نتیجه گرفت که دوستی این دو جنس کاملاً اشتباه یا کاملاً صحیح است؟!

پی‏آمدهای اجتماعی روابط ناسالم نخستین ثمره روابط ناسالم بین دختر و پسر و شکسته شدن قبح چنین روابطی، ایجاد روحیه بی‏اعتمادی نسبت به همسر آینده است و این ذهنیت آزار دهنده در او شکل می‏گیرد که آیا او پیش از این، چنین رابطه‏ای را تجربه کرده است یا خیر؟ در ضمن، این بی‏اعتمادی و شک هیچگاه او را رها نمی‏کند و سرانجام، بنیان مستحکم خانواده را به مخاطره می‏اندازد.
بنابر آخرین تحقیقات، افرادی که پیش از ازدواج چنین روابطی با هم داشته‏اند، پس از ازدواج نیز در حل مشکلات خود عاجزند؛ چرا که نسبت به یکدیگر بسیار بدبین هستند.
افزون بر این، دوستی‏های ناسالم موجب می‏شود دختر و پسر به صورت ابزاری درآیند که هر روز تغییراتی در آرایش، پوشش و حرکات و رفتارشان بدهند که این، چیزی جز سرگرم شدن به کارهای بی‏ارزش و دوری از هدف اصلی، یعنی شناخت خود و شکوفایی خلاقیت‏ها و بازماندن از قله کمال نیست. صاحب نظران در این ‏باره می‏گویند:
«اساساً کسانی که به دنبال دوست از جنس مخالف هستند، بیشتر به دنبال تأمین نیازهای بدنی خود هستند و این باعث عدم رشد آنهاست».
غرق شدن در عشق‏های کاذب و دوستی‏های ناشایست، فرجامی جز دوری از معنویت و بیزاری از فرهنگ خودی و گرایش به فرهنگ بیگانه ندارد.


  •  ایجاد شک و دودلی نسبت به همسر آینده، از پی‏آمدهای منفی این‏گونه ارتباطها.
  • گرایش ناآگاهانه به فرهنگ بیگانه و دوری از فرهنگ خودی.
  • قربانی شدن برخی جوانان بر اثر روابط ناسالم و از دست رفتن اعتبار و حیثیت فردی و اجتماعی آنان.


واقعیات شگفت‌انگیز در مورد قرآن

واقعیات شگفت‌انگیز در مورد قرآن






دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده‌ است که قید می‌کند موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلاً مرد برابر است با زن.

گرچه این مسئله از نظر صرف‌و‌نحو دستوری بی‌اشکال است اما واقعیت اعجاب‌آور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده می‌شود 24 مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده می‌شود هم 24 مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بی‌اشکال است، یعنی 24=24.

با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نموده‌است که این مسئله درمورد همه چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق می‌کند. به کلماتی که دفعات به‌کار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید:

دنیا 115 / آخرت 115

ملائک 88 / شیطان 88

زندگی 145 / مرگ 145

سود 50 / زیان 50

ملت (مردم) 50 / پیامبران 50

ابلیس 11 / پناه جستن از  شر ابلیس 11

مصیبت 75 / شکر 75

صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣

فریب خوردگان (گمراه شدگان) 17 / مردگان (مردم مرده) ١٧

مسلمین ۴١ / جهاد ۴١

طلا ۸ / زندگی راحت ٨

جادو ۶٠ / فتنه ۶٠

زکات ٣٢ / برکت ٣٢

ذهن ۴٩ / نور ۴٩

زبان ٢۵ / موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵

آرزو ٨ / ترس ٨

آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ /  تبلیغ کردن ١٨

سختی ١١۴ / صبر١١۴

محمد (صلوات الله علیه) ۴ / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴

مرد ٢۴ / زن ٢۴

همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم:

نماز   ماه ١٢، روز ٣۶۵

دریا  ٣٢، زمین (خشکی) ١٣

دریا +  خشکی = 45=13+32

دریا = %1111111/71= 100 × 45/3

خشکی = % 88888889/28 = 100 × 45/13

دریا + خشکی = % 00/100

دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب 111/71% و خشکی 889/28 %  از کره زمین را فراگرفته است.

آیا همه اینها اتفاقی است؟

سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟ قرآن هم دقیقاً همین را بیان می‌کند.