همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

طیب حاج رضایی

مردی با رکوردهای عجیب  

 

 

طیب حاج رضایی    

 

اعدام طیب حاج رضایی   

 

  

  من در زندگی خلاف های زیادی کرده ام ولی هرگز حاضر نیستم به خاطر چند صباحی بیشتر زیستن دامان مرجع تقلیدی را لکه دار سازم 

 شهید طیب حاج رضایی را حر انقلاب لقب دادند. زیرا از لشکر یزید به زیر بیرق امام حسین پناه برد.او در دل عشق حسین را داشت.در اواخر سال 1341 و اوایل 42، طیب دچار تحول درونی شد و بارها دوستان و آشنایان از دهانش شنیده بودند که گفته بود: «خدایا پاکم کن، خاکم کن» 

 

آن قدر شر بازی درآورده بود که همان 18 سالگی تبعیدش کردند بندرعباس .از تبعید که برگشت دیگر نمی خواست دعواهای الکی کند.حجره ای در خیابان انبار گندم گرفت و شروع کرد به کاسبی بعد هم رفت در صنف میوه و تره بار و آن قدر رشد کرد که شد سلطان موز ایران.

بزرگترین هیآت تهران رو راه انداخت .جنوب شهر بیشتر توسط او و رفقایش اداره می شد تا شهرداری و اینها .

بابت کودتای 28 مرداد و شرکت طیب به نفع حکومت ، به او نشان شماره 2 رستاخیز داده بودند.گرچه هیچ نفوذی در حکومت نداشت وسیاسی هم نبود ....مسئول بیمارستان مادر ولیعهد شد .قرار بود بگویند ولیعهد در میان مردم به دنیا آمد . طیب همه جا را چراغانی کرد و یک ریال هم از دولت نگرفت.

بعد یک روز دیدند طیب دارد سر نصیری ترسناک ترین مرد امنیتی شاه ، همان که رئیس ساواک شد داد می زند.گویا نصیری خواسته بود در کارش دخالت کند و او مانع شده بود... وقتی شاه می خواست بیاید ، طیب

جلوی شاه سینی اسفند را داد به نصیری و گفت بیا خودت دنبال شاه برو و اسفند دود کن . شاه هم پیگیر قضیه شد و از طیب بابت رفتار بد نصیری معذرت خواهی کرد.

بحث افتاد بین لوطی که کی از همه لات تر است ؟ یکی گفت طیب ، چون طیب تنها کسی است که لقب ندارد؛طیبحاج رضایی بیشتر از همه حبس رفته ، از همه بیشتر دعوا کرده ، از همه بیشتر سفره انداخته ، از همه بیشتر دست توی جیبش کرده و از همه بیشتر پول میز حساب کرده .معروف بود اگر پول میزش رو حساب می کردی زنده نمی ماندی...

بعد هم وقتی فهمید امام را گرفته اند ، همه را جمع کرد و رفت میان مردم و مشارکت کرد تا 15 خرداد همان شود که شد .بعدش هم بگیر و ببند و شکنجه. قرار شد حرف هایی راجع به امام بزند تا آزاد شود.او هم نگفت و اعدام شد.آزاده بود و آزاد شد. وقتی ازش خواستند تا بگوید امام به او پول داده تا بلوا راه بیندازد ، گفته بود "باید ببینمش ". وقتی آوردنش پیش امام ، یک نگاهی به امام انداخت و بعدها گفت " انگار پسر امام حسین (ع) را دیدم ". به هر حال او این دروغ را نگفت و تاوانش را هم داد. با تیر باران طیب ، درس های طلبه های قم ، اصفهان و تبریز به خاطر مرگ او تعطیل شد.خانواده طیب بعد از انقلاب ، قاضی دادگاه را بخشیدند.

دانلود کتاب (PDF)

کتابهای هفته

 

کتاب

  

 

  

 امیدوارم کتابها مورد پسندتون قرار بگیره  

 

24 ساعت در خواب و بیداری

نویسنده : صمد بهرنگی

گزیده ای از داستان:

اگر بخواهم همه ی آنچه را که در تهران بر سرم امد بنویسم چند کتاب می شود و شاید هم همه را خسته کند .از این رو فقط 24 ساعت آخر رو شرح می دمکه فکر کنم خسته کننده هم نباشه . البته ناچارم این را هم بگویم که چطور شد من و پدرم به تهران رفتیم: چند ماهی بود که پدرم بیکار بود .عاقبت مادرم و خواهرم و برادرهایم را در شهر خودمان گذاشت و دست من را گرفت و آمدیم تهران ...  

دانلود کتاب   

 

خاطرات روسپیان سودا زده من

نویسنده: گابریل گارسیا مارکز

گزیده ای از داستان:

در سالگرد 90 سالگی ام خواستم شب عشقی دیوانه وار را با نوجوانی باکره به خود هدیه دهم . به یاد رزا کاراباس افتادم ; مالک یک خانه مخفی که عادت داشت هر وقت خبر تازه ای به دستش می رسید آن را به مشتریان خوبش اطلاع دهد.هیچ وقت به او و به هیچکدام از پیشنهادهای وسوسه انگیز و بی شرمانه اش تن در ندادم... 

 

دانلود کتاب    

 

بویی که سرهنگ را دلباخته کرد

نویسنده : شهرام رحیمیان

گزیده ای از داستان:

بعد از آن سرمای شدید و زمستان پر برف وقتی شکوفه های سفید و صورتی شاخه های درختان باغچه های خانه هایمان را غافلگیر کرد , وقتی دو برگ از تقویم هفته نمای سال نو ورق خورد فرصتی برای دلواپسی های تازه و پشت هم اندازهای تازه تر پیش آمد . به یاد آوردیم در تمام فصول سال صاحب مرده ی کهنه , رایحه ای از خانم پولی در هوای خیابان عزیز آباد تراوید که مردانمان را از شدت شهوت دیوانه کرد و ... 

 

دانلود کتاب    

 

بابوشکات صدایم کن

نویسنده : مرضیه ستوده

گزیده ای از داستان:

پرده ها همیشه آویخته است کیپ تاکیپ , مگر من یا تو برویم کنارشان بزنیم تا نور انگار که آن پشت جمع شده باشد بیقراری بریزد توی اتاق , تا سبکی نور به سنگینی جان اشیا رخنه کند و شکل خود را بازیابند.

روی دیوار روبرو پرتره زنی است به غایت زیبا.آرامش چشم هایش تاملی را انتقال می دهد تا با صبر بیشتر نگاهش کنی.گردن کشیده و شانه ایی مرمرین و سری که اینطور چرخانده , حکایت از غروری سرمست کننده دارد و ... 

 

دانلود کتاب   

 

 

دمرول

نویسنده : صمد بهرنگی

گزیده ای از داستان:

انسانهای قدیمی هم مثل ما آرزوهای دور و درازی داشتند .از طرف دیگر در زمان آنها علم آنقدر پیشرفت نکرده بود که علت همه چیز را برای آنها معلوم کند . بنابراین انسانهای قدیمی برای همه چیز علتهای بی اساس و افسانه ای می تراشیدیند و چون در عمل و زندگیشان نمی توانستند به ارزوهای خود برسند افسانه ها می ساختند و در عالم افسانه به آرزوهایشان  می رسیدند... 

 

 

دانلود کتاب   

 

 

عشق بازی ناپلئون

گزیده ای از داستان:

در دسامبر سال 1798 میلادی پس از آنکه قشون فرانسه در وادی نیل پیشرفت و قاهره پایتخت آن مملکت را تصرف نمود ژنرال نامی و سردار بزرگ این اردو ( ناپلئون بناپارت) برای این که جلال و عظمت جمهوری فرانسه را در نظر اهالی جلوه دهد فرمان مانوری داد . آوازه این مانور به گوش سکنه این شهر تاریخی که نظام قشون جرار فرانسوی و ابهت و شوکت ناپلئون آنها را به حیرت انداخته بود رسید... 

 

دانلود کتاب

 

درد دلهای گلاره 

 

دانلود کتاب