همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

آغاز لشکر کشی نادر به هند(نادر شاه افشار)

آغاز لشکر کشی نادر به هند

 

31 اردیبهشت 1117

 


مدیریت او عالی بود.قبل از سربازان خود به سپاه دشمن می زد.هر چند وقت یکبار سپاه را تجدید می کرد.معمولا با حیله جنگ را می برد.در سخت ترین زمان ها و از سخت ترین راهها حرکت میکرد.نادر آخرین پادشاه فلات ایران بود.

 

در زیر جملاتی از نادر شاه را بخوانید:

 

نادر شاه افشار : لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران ، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم

 

 نادر شاه افشار : هنگامی که برخواستم از ایران ویرانه ای ساخته بودند و از مردم کشورم بردگانی زبون ، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در طول تاریخ بوده است سپاهی که تنها به دنبال حفظ کشور و امنیت آن است

 

 نادر شاه افشار : فتح هند افتخاری نبود برای من دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند . اگر بدنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی می گرفتم . که آنهم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور بود .

 

نادر شاه افشار : هر سربازی که بر زمین می افتد و روح اش به آسمان پر می کشد نادر می میرد و به گور سیاه می رود نادر به آسمان نمی رود نادر آسمان را برای سربازانش می خواهد و خود بدبختی و سیاهی را ، او همه این فشارها را برای ظهور ایران بزرگ به جان می خرد پیشرفت و اقتدار ایران تنها عاملی است که فریاد حمله را از گلوی غمگینم بدر می آورد و مرا بی مهابا به قلب سپاه دشمن می راند ...

 

نادر شاه افشار : برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی کنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم .

 

نادر شاه افشار : کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است .

 

نادر شاه افشار : میدان جنگ می تواند میدان دوستی نیز باشد اگر نیروهای دو طرف میدان به حقوق خویش اکتفا کنند نادر شاه افشار : سکوت شمشیری بوده است که من همیشه از آن بهره جسته ام . نادر شاه افشار : تمام وجودم را برای سرفرازی میهن بخشیدم به این امید که افتخاری  ابدی برای  کشورم کسب کنم .  

نادر شاه در ویکیپدیا

 

ادامه مطلب ...

ادوارد جنر(Edward Jenner)

تولد ادوارد جنر 28 اردیبهشت 17 می 1749

 

 

Edward Jenner

 

Edward Jenner

 

پیش گام نهضت جیغ زدن بچه ها

 

پدر جد تمام بچه هایی که از آمپول می ترسند و جیغ دادشان مطب دکتر ها رو به هم می ریزند, جیمز فلیپس , پسر بچه 8 ساله انگلیسی مربوط به سال 1796 است.

در واقع او پیشگام نهضت جیغ زدن و ترس از واکسن است.تا قبل از او , بچه های که به پزشک مراجعه می کردند اغلب جیغ نمی زدند, آنها به سادگی می مردند!

آبله در اروپا بیداد می کرد و کوچک و بزرگ از آبله در امان نبودند تا اینکه ادوارد جنر پزشک شهر کوچک برکلی در انگلستان به یاد یک داستان قدیمی افتاد یک شعر روستایی که می گفت :زنان شیر دوش که آبله گاوی می گیرند دیگه دچار آبله نمی شوند.جنر در سال 1796 مقداری از چرک تاول آبله یک گاو را گرفت و آن را روی زخمی که روی بازوی جیمز فلیپس ایجاد کرده بود گذاشت.

نتیجه شبیه آن چیزی بود که آن شعر روستایی می گفت: پسرک سالم ماند و در برابر ابله ایمن ماند.

سال 1797 جنر نتایج آزمایش خود را به کالج سلطنتی اعلام کرد اما به او گفته شد که طرحش بسیار انقلابی است و باید مدارک بیشتری ارائه کند.جنر تمام سال بعد را مشغول تهیه مدرک شد.جیغ و داد بچه های بسیاری از جمله پسر بچه 11 ماهه جنر در شهر کوچک برکلی به راه افتاد و بالاخره در سال 1798 ,کالج سلطنتی تئوری جنر را قبول و منتشر کرد.

واکسیناسیون از همان سال به عنوان یک روش ایجاد ایمنی اکتسابی شناخته شد.اگر چه بعضی از پزشکان و همچنین کلیسا تا مدت ها جنر و کسانی که واکسن می زدند را مسخره می کردندو کار او را بر خلاف تقدیر خداوند می دانستند اما نتایج این کار آنقدر شگفت انگیز بود که به زودی وامسیناسیون در تمام دنیا گسترش پیدا کرد...

 

اطلاعات کامل درباره چگونگی کشف واکسن آبله توسط ادوارد جنر رو در ادامه مطلب بخوانید:

ادامه مطلب ...

کودک درون(اریک برن - Eric Berne)

 

ما همه مون بازی گریم

 

کودک درون

 

کاشف کودک درون

 

( Eric Berne  1910-1970 )

 

اریک لنارد برتشتاین (که بعدا که تبعه آمریکا شد خودش اسمش را کرد اریک برن)سال ۱۹۱۰ در مونترال کانادا به دنیا آمد .وقتی پدرش مرد به توصیه مادرش رفت و راه پدر را در امریکا ادامه داد و پزشک شد و خیلی دقیق تر روانپزشک .

اریک وارد ارتش آمریکا شد تا بعنوان روانپزشک در ارتش این کشور خدمت کند.اولش او هم مثل تمام همدوره ای هایش از روانکاوی فروید خوشش آمد و بعد کم کم مثل تمام روانشناسانی که بعد از فروید نظریه دادند , یک نظریه ساده و جمع و جور در مورد آدمها ارائه داد و اسمش را گذاشت " نظریه تحلیل متقابل رفتار" "TA یا Analysis Transactional" .او ۶ سال قبل از مرگش یعنی در ۱۹۶۴ کاری کرد کارستان و کتابی نوشت به عنوان " بازی ها " و هرچه را که می خواست بگوید ریخت توی این کتاب .کتابش مثل اسب فروخت و به خیلی از زبانهای دنیا از جمله فارسی ترجمه شد.

کودک درون , بالغ درون و والد درون مفاهیمی بودند که اولین بار اریک برن در کتابهایش آنها آفرید و در موردشان حرف زد.

 

 

حالا دیگر افتاده توی زبون همه مردم کلمه کودک درون رو می گویم.خیلی ها بی هوا این کلمه رو به کار می برند.حتی با این کلمه ها فیلم آتش بس ساخته می شود و ملت می بینند و حالش رو می برند اما واقعا این کودک درون چی هست و از کجا اومده و به چه درد میخوره؟ بالغ درون و والد درون دیگر چه صیغه ای هستند چرا این کلمه ها افتاد توی دهن مردم؟

کودک درون:

اسمش روش است آن بخش از وجود ماست که دوست دارد بچگی کنه .یعنی اینکه مثل یک بچه سرزنده و با هیجان باشد.کودک درون ماست که ما را وا میدارد از خودمان خلاقیت در کنیم.

شعر بگوییم , شوخی کنیم , در هپروت تخیلاتمان سر کنیم و بچه بازی در بیاوریم .کودک درون ماست که قهر می کند , ناز می کشد و یکهویی بهانه کوه و دشت می کند.اماچیزی که مهمتر از خود کودک درون است انواع ان است. ما دو نوع کودک درون داریم:کودک سازگار و کودک طبیعی.انکه هی می گویند کودک درونت را دریاب منظورشان کودک طبیعی درون است.اما کودک سازگار اصلا چیز خوبی نیست چون که کاملا تحت تاثیر والد است یعنی نوعی از کودکی کردن که که والدین ادم دوست دارندو کاملا تحت سلطه است.یادتان باشد که کودک طبیعی کاملا شاد .و سرحال و بشاش است و اگر هم پرخاشگری می کند به هر حال خودش است اما کودک سازگار فقط دارد دیکته والدین خودش و جانشینان والدینش در اجتماع (از معلم گرفته تا همسر)را اجرا می کندو فقط هدفش مقبول بودن است.هنرمندها و انها که به قول معروف اهل عشق و حال هستند به کودک طبیعی درونشان حسابی راه می دهند.

بالغ درون:

بالغ بخش به اصطلاح عاقل شخصیت ماست بخشی که تصمیمهای منطقی می گیرد.اطلاعات را پردازش می کند با دیگران رابطه محترمانه برقرار می کند و کلا واقع گراست.ما اوقاتی که داریم مثل بچه ادم یه بحث منطقی را با دیگران راه می اندازیم به بخش بالغ درونمان راه داده ایم.ادمهایی که به منطقی بودن مشهور هستند به بالغ درونشان خیلی راه می دهند.

والد درون:

هر چه پیش داوری تعصبات و باورهای خشک در کله مبارک شماست برای همین والد درونتان است.تمام بایدها و نبایدها و دستورالعملهای بی چون و چرای وجودتان از جانب والد درون صادر می شود.والد درون هم در رابطه با دیگران دو تا کار می تواند انجام دهداولی این استکه کنترل کند یعنی این که هی به ادم سخت بگیرداذیت کند و گیر بدهد.اما والد دوم برعکس است یعنی اینکه از تو و تصمیمات ات حمایت کرده و تو را نوازش می کند.این دو تا کار دقیقا کارهایی هستند که همزمان والدین ما در زندگی واقعی مان در مورد ما انجام می دهندو برای همین اریک برن اسمش را گذاشته والد درون.یادتان باشد ادمهایی که عزت نفس پایینی دارند و از خودشان هم بدشان می اید به این والد کنترل کننده شان خیلی راه داده اند.

 

کودک بالغ و والد در رابطه های اجتماعی

 

اریک برن می گوید وقتی که ۲ تا آدم روبروی هم قرار می گیرند انگار ۲ شخصیت ۳ بخشی روبروی هم قرار گرفته اند.هر کسی یک جنبه از این ۳ بخش را وارد رابطه می کند.ما در ساده ترین شکل می توانیم ۶ رابطه اجتماعی داشته باشیم:

 

ادامه مطلب ...

شیخ صدوق

 

روز بزرگداشت شیخ صدوق        ۱۵  اردیبهشت

 

شیخ صدوق

 

همه ایرانی ها تختی را می شناسند و حتما شنیده اند که مقبره اش جایی است در شهر ری به نام ابن بابویه. اما کمتر کسی می داند که ابن بابویه همان شیخ صدوق است که در شهرری جایی نزدیک حرم عبدالعظیم دفن شده است. نزدیک 200سال پیش در زمان فتحعلی شاه قاجار به خاطر باران زیادی که امده بود مقبره ابن بابویه اسیب دیدهمین شد که برای تعمیر مقبره اطرافش را کندند تا به سردابی که محل دفن شیخ صدوق بود رسیدند و انجا بدن شیخ صدوق را دیدند که بعد از گذشت حدود 900سال کاملا سالم مانده بود.

محمدبن علی بن بابویه در عصر غیبت صغری همزمان با حسین بن روح نوبختی سومین نایب امام زمان در قم متولد شد.پدرش علی بن بابویه مرد عالمی بود که دکان کوچکی در شهر داشت و از همان خرج زندگی اش را در می اورد.پدر شیخ سالها بچه دار نمی شد همین بود که نامه ای به امام زمان نوشت که برای بچه دار شدنش دعا کنند. امام هم در جواب نامه فرموده بودندما برای تو دعا کردیم و به زودی خدا دو پسر خوب به تو خواهد داد.شیخ در همان اوایل جوانی راهی سفر شد تا از این و ان حدیث بشنود و درس بگیرد.به دعوت رکنالدوله دیلمی یکی از حکام ال بویه به ری رفت.چند سال بعد راهی مشهد مرو و نیشابور شد و دوباره به ری برگشت بعد راهی بغداد و کوفه شد و از انجا برای سفر حج به سمت مکه رفت.شیخ صدوق تا سالهای اخر عمر خود همچنان در سفر بود وبا این همه در این سفرها نزدیک به 300 کتاب نوشت وشاگردان زیادی هم تربیت کرد . معروفترین کتاب شیخ ,کتاب "من لا یحضر الفقیه " است که یکی از 4 کتاب اصلی شیعه است .این کتاب نزدیک به 6 هزار حدیث دارد که سند همه آنها را شیخ صدوق بررسی کرده و با اطمینان کامل به دردرستی آنها ,در کتابش آورده است.غیر از کتابهای شیخ , بیشتر شاگردان شیخ هم جزء علمای برجسته زمان خود بوده اند ; از شیخ مفید و مرتضی علم الهدی گرفته تا علی بن احمد نجاشی ...

و در آخر هم:

محمد رضا شاه پهلوی و محمد مصدق نیز هر دو وصیت کرده بودند در ابن بابویه دفن شوند...

موفق باشید.

دکتر ابراهیم حشمت

دکتر جنگلی ها

 

اعدام دکتر حشمت    ۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۸

 

n;jv palj

 

شاید اگردکترحشمت نبودمیرزاکوچک خان چندسال زودتر از پا درامده بود وشاید اصلا نهضت جنگل به شکلی که ما الان می شناسیم تشکیل نشده بود.

 در لحضه های اخرکم اورد یا شاید تسلیم شدنش تاکتیکی بود اما بالاخره دکتر حشمت ماند که سر قزاق ها را گرم کند.

 مادرش اهل دیلم بود و پدرش عباس قلی حکیم باشی طالقانی بود که به او حشمت الله الا طبا می گفتند او از معروفترین جراح های ان زمان بود ابراهیم هم مثل پدرش به مدرسه الیانس فرانسوی ها رفت بعد هم درست همزمان با جنگ جهانی اول دردارلفنون طب و علوم سیاسی خواند در لاهیجان نظام ملی طب راتاسیس کرد و نهر (حشمت رود )راهم ساخت که جلوی خرابی خیلی از شالیزارهای گیلان را گرفت باهمین کارها دکتردرتمام گیلان محبوب شد وقتی میرزا شروع به سازمان دهی نیروهای مردمی کرد تا جلوی نیروهای روس و انگلیس را بگیرد دکتر حشمت به او ملحق شد او بعداز میرزا کوچک مهمترین چهره نهضت جنگل بود وبیشترکا رهای حقوقی و مذاکراتی نهضت راانجام می داد شاید به خاطر همین بود که بیشتر تلاشها برای شکست نهضت جنگل روی جدای میرزا ودکتر حشمت متمرکز بود دکتر حشمت میل بیشتری به جنگ رودروبا قزاق ها داشت چیزی که همیشه از ان فرار می کرد میرزا از برادر کشی بدش می امد ان اواخر در جریان تعقیب وگریزهای میرزا وقتی اوضاع دیگر خیلی خراب شده بود ونهضت به گروههای کوچک تقشیم شده بود یکی از اشرار محلی به اسم امیر خان قول کمک به افراد جنگل را داد جنگلی به ناچار به او اعتماد کردند وبه پناهگاها او رفتند ولی خیلی زود معلوم شد که امیر خان می خواهد انها را تحویل قزاقها بدهد میرزاتصمیم گرفت فرار کند ولی دکتر حشمت با او نرفت اینجایش هنوز دقیق نیست بعضی گفته اند وعده هایی که امیر خان از جانب دولت به دکتر داد او را وسوسه کرد وبعضی هم می گویند دکتر حشمت ماند که سر قزاق ها را گرم کند تا میرزا بتواند راحت تر فرار کند دکتر حشمت با 270 نفر خود را تسلیم قزاق ها کرد در حالی که رضای میر پنچ , پشت قران برای همه شان امان نامه نوشته بود.

 میرزا تا خبر تسلیم را شنیده بود گفته بود (انالله و اناالیه راجعون ) قزاقها دکتر را شکنجه کردند و به زور اعتراف گرفتند وبه سرعت دادگاه مسخره ای تشکیل دادند که در ان فقط حکم اعدام دکتر وافرادش خوانده شد بدون اینکه فرصت دفاعی داده شود سال 1298 بود دکتر ارام رفت بالای نیمکت کلاه نمدی اش رابرداشت عینکش را زمین گذاشت شنلش راهم باز کرد و خودش طناب دار رااز زیر ریشهایش رد کرد دکتر در گورستان (چله خانه قرق )به خاک سپرده شد . روحش شاد

تولد و درگذشت ویلیام شکسپیر(William Shakespeare)

تولد و درگذشت ویلیام شکسپیر ۲۳ آوریل ۱۵۶۵ و ۱۶۱۶

 

 

William Shakespeare

 

William Shakespeare 

 

 

ویلیام شکسپیر در استانه چهارصد سالگی هنوز هم جوان است و خواندنی

نابغه بودن یا نابغه نبودن ; مساله این است.

 

ویلیام شکسپیر در ۲۳ آوریل سال ۱۵۶۴ متولد شد.

او در سال ۱۵۸۲ در سن ۱۸ سالگی با آن هاتاوی (Anne Hathaway) دختر ۲۶ ساله یک کشاورز ازدواج کرد. آنها در سال ۱۵۸۳ (میلادی) صاحب اولین فرزند دختر خود سوزانا و در سال ۱۵۸۵ (میلادی) صاحب دوقلوهای خود که یک پسر و یک دختر بود، شدند. ویلیام شکسپیر متولد ۲۳ آوریل ۱۵۶۴ شاعر و نمایشنامه نویس بزرگ انگلیسی است. زندگینامهٔ درستی از وی در دسترس نیست چرا که او یک نجیب زاده و از خانواده‌ای اصیل نبوده‌است. چیزی که در مورد وی مشخص است، این است که سالها با یک گروه تئاتر کار می‌کرده و خرج زندگی را هم از این راه در می‌آورده‌است. به واسطهٔ ثروتی که از نمایشنامه نویسی به دست آورده بود، در سی و دو سالگی نشان اصالت و نجیب زادگی را به وی و خانواده اش تقدیم کردند. در اوان چهل سالگی ویلیام شکسپیر شاهکارهای خوداز جمله اتللو، شاه لیر، مکبث را خلق کرد. در چهل و پنج سالگی مجموعهٔ غزلیات خود را که شامل ۱۵۴ غزل با موضوعاتی از قبیل عشق، عواطف انسانی و تضادهای بشری می‌شود را به چاپ رساند. ویلیام شکسپیر مانند بسیاری از هنرمندان دیگر در زمان خودش آن طور که باید شناخته نشد. و اکنون پس از گذشت بیش از ۴۰۰ سال از مرگش، روز به روز جایگاه وی نه تنها در ادبیات انگلیس، بلکه در ادبیات جهان، بیش از پیش مشخص می‌شود.

ویلیام شکسپیر در ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ درگذشت.

 

قدیمی ترین متن فارسی درباره شکسپیر

 

ابوالقاسم خان ناصر الملک از بزرگان ایل قاجار مدتی نایب السلطنه احمد شاه کوچک بود و توی مشروطه هم حسابی دست داشت.اهمیت ناصرالملک الان و یک قرن بعد از زندگیش در ترجمه ای است که او به صورت تفننی از داستان غم انگیز" اتللو" انجام داده. ترجمه ابولقاسم خان هنوز هم خواندنی است و از نمونه های شیرین عصر قاجار . در زیر بخشی از مقدمه ناصرالملک که به زندگی شکسپیر اختصاص دارد را می بینید:

" ویلیم شاکسپیر که یکی از سخنوران بزرگ و شعرای معروف انگلستان است در صنعت نگاشتن افسانه  تصرفات تازه کرده و پایه سخن را به جایی بلند رسانیده است.پس از قرن ها که پیروی پیشینیان دائره را محدود کرده بود, مبتکر بحثی جدید گردیده و منظره وسیع به عالم طبایع و اخلاق گشوده , گویی نظر دقیق او به هر گوشه و بیغوله دل انسانی را برده که نکته ای از اسرار مکنون بر او پوشیده نیستیا صور حقیقت در آیینه ضمیرش منعکس گردیده و در بیانات او جلوه گر آمده.لطافت طبعش از الفاظ شیرین صورت انگیز و ترکیبات خوش الحال و دلپذیر نظم او هویداست.گاهی به چند کلمه رنگین نقشی می نگارد که گویی روح در آن دمیده شده است.در کلام اندک , معنی بسیار گنجانیدن از خصایص اوست ..."

 

شکسپیر همیشه عاشق

·        در کنار ملکه , برج بگین بن و اتوبوس های قرمز لندن , شکسپیر هم یکی از نمادهای انگلستان است.

·        در کل آثار شکسپیر 884647 کلمه بکار رفته است و شکسپیر برای خلق آثارش از 29064 کلمه مختلف استفاده کرده است.فرهنگ لغت آثار شکسپیر هفده هزار کلمه دارد که این مقدار چهار برابر کلماتی است که یک زبان آموز حرفه ای می داند.قدرت شکسپیر در استفاده از کلمات بی نظیر بود.او از هفت هزار کلمه فقط یک مرتبه استفاده کرده است.

·        شکسپیر 1700 کلمه جدید ابداع کرده و به فرهنگ وازگان زبان انگلیسی افزود.

·        اولین اثر منتشر شده شکسپیر به نام اولین کتاب در سال 1623 به قیمت بیست شلینگ فروش رفت; یعنی قیمتی برابر 100 قرص نان در ان سال.همان کتاب در سال 2005 به قیمت 5 میلیون دلار فروخته شد.

·        شکسپیر تنها نویسنده ای است که تمام آثارش به فیلم تبدیل شده است.

·        در بین اجراهای تئاتر , مکبث محبوب ترین است و بیشترین اجرا مربوط به این نمایش است که تقریبا هر چهار ساعت یکبار در جایی از جهان به روی صحنه می رود

·        شکسپیر هیچوقت تحصیلات درست و حسابی نداشت و به همین دلیل از او انتقاد زیادی می شد.هزینه تحصیل در دانشگاه در سال 1600 در انگلستان سالی بیست پوند بود.یک گارگر معمولی سالی هشت پوند درآمد داشت و شکسپیر در آن سالها از تجارت و نمایشنامه نویسی سالی دویست تا هفتصد پوند درآمد داشت اما حاضر نشد به دانشگاه برود.

مهمترین آثار و جملات زیبای شکسیر را در ادامه مطلب بخوانید:

ادامه مطلب ...

شیخ بهایی

روز بزرگداشت شیخ بهایی

 

3 اردیبهشت

 

شیخ بهایی

 

شیخ بهایی مردی بود که خانه به خانه جایش بود.

همانقدر که در حوزه علمیه بزرگش میداشتند , برای معماران و فیلسوفان نیز محترم بود و همانقدر که شاعر بود...در فیزیک و ریاضی و هندسه هم قابل بود

شیخ بهایی کشکول دارد . کشکول کتابی است که در آن متن های جذاب جورواجور می توانید بخوانید و به قول معروف از هر دری حکایتی است.

شیخ بهایی خودش هم یک کشکول است .او هم علوم دینی می داند هم عرفان هم ریاضی هم هندسه و هم فیزیک ....

شیخ بهایی کشکولی اساسی است .آنچه او می داند به کار می آید و به کار می برد.

شیخ بهایی بانی یک شهر است.نجف آباد اصفهان , پیش از شیخ بهایی وجود نداشته است.با تدبیر شیخ بهایی و به دلایل سیاسی نجف آباد شهری می شود در 30 کیلومتری اصفهان.

شیخ بهایی نبوغ را به حمام وصل می کند.منشا گرمای حمام شیخ , سال ها جای سوال بود.گاز متان فاضلاب یا مرداب؟سوخت هسته ای؟ یا...و آخر چند دهه پیش خاموش شد.

شیخ بهایی با ریاضی عدالت برقرار می کرد.در اصفهان آب چندان نبوده و آدم ها زیاد , و اختلاف بر سر آب بیشتر.شیخ بهایی چنان زاینده رود رو تکه تکه می کنه که همه آرام می گبرند. 

شیخ بهایی کلید اول و آخر را دارد.کلید ساخت مسجد اصفهان را شیخ می زند.اما جای مسجد در میدان نقش جهان , طوری است که جهت مسجد با قبله همخوان نبوده .کلید در دست شیخ بهایی است اگر به اصفهان بروید می بینید مشکل چطور حل می شود.

شیخ بهایی شاعر است:

بیچاره بهایی که دلش زار غم توست.

 

این هم نمونه ای از شعر شیخ:

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه
ای تیره غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی ...کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم ..من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید
هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر "خیالی" به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
"شیخ بهایی"

 

شیخ بهایی

 

زندگی نامه شیخ بهایی را در اینجا بخوانید.

شیخ بهایی در ویکی پدیا

 

موفق باشید

 

سهراب سپهری

درگذشت سهراب سپهری
 
 
۱ اردیبهشت ۱۳۵۹
 
بندی گسسته است.
خوابی شکسته است.
رؤیای سرزمین
افسانة شکفتن گل های رنگ را
از یاد برده است.
بی حرف باید از خم این ره عبور کرد:
رنگی کنار این شب بی مرز مرده است

 
 
سهراب سپهری شاعر و نقاش کاشانی بود که در ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان متولد شد. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است.
 
 
 
سهراب سپهری
 
 
 
سهراب سپهری در غروب ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. صحن امامزاده سلطان علی، روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب گردید.
 
وب سایت سهراب سپهری      http://www.sohrabsepehri.com 
 
سهراب سپهری
 
 
صحنه غروب اثر سهراب سپهری