یلدایی زیبــا داشته باشیم
یلداتون مبارک
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به هنگام غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در ۱ دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام این شب را جشن میگیرند.
این شب در نیم کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
در لغت نامۀ دهخدا ، یلدا به معنی زایش و تولد است، این شب بلندترین شب سال است که خانواده های ایرانی دور هم جمع میشوند و میوه و آجیل مخصوص این شب را میخورند. سنت شب یلدا البته فقط به خورد و خوراک ختم نمیشود، نشان به این نشان که فال حافظ، همیشه وسط مجلس است. به هرحال، چیزی که بیشتر از همه ما را یاد شب یلدا میاندازد، خوراکی هایش است. چیزی که نمیشود به راحتی از کنارش گذشت. میگویند این جشن به دوران پیش از زردشت برمیگردد و پس از یک شب دراز، که خورشید بالا می آمد تولد دوباره اش را جشن میگرفتند.
قابل توجه ازگیل ندیدها
ملانصردین و عدالت خدا
ادامه مطلب ...می خوام واستون یه حکایت تعریف کنم.
می گن زمانای قدیم یه روز 3 تا پسر بچه میرن پیش ملا نصرالدین میگن ما 10 تا گردو داریم میشه اینارو با عدالت بین ما تقسیم کنی؟
دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.
بعد از ظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.
اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او میایستاد ، به آسمان نگاه میکرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار میشد.
زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار میکنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟
دخترک پاسخ داد: من سعی میکنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس میگیرد!
دانی که چرا چوب شود قسمت آتش
بی حرمتیش برلب و دندان حسین است
دانی که چراآب فرات است گل آلود
شرمندگیش از لب عطشان حسین است
دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش
زیرا که خدای تو عزادار حسین است
نزول امام حسین علیهالسلام به زمین کربلا روز پنجشنبه دوم محرم سال شصت و یک بوده است.
در مقتل ابى اسحاق اسفراینى آمده است که: امام علیهالسلام با یارانش سیر مىکردند تا به بلدهاى رسیدند که در آنجا جماعتى زندگى مىکردند، امام از نام آن بلده سؤال نمود.
پاسخ دادند: «شط فرات» است.
آن حضرت فرمود: آیا اسم دیگرى غیر از این اسم دارد؟
جواب دادند: «کربلا».
پس گریست و فرمود: این زمین، به خدا سوگند زمین کرب و بلا است! سپس فرمود: مشتى از خاک این زمین را به من دهید، پس آن را گرفته بو کرد و از گریبانش مقدارى خاک بیرون آورد و فرمود: این خاکى است که جبرئیل از جانب پرودگار براى جدم رسول خدا آورده و گفته که این خاک از موضع تربت حسین است، پس آن خاک را نهاد و فرمود: هر دو خاک داراى یک عطر هستند!
در تذکره سبط آمده است که امام حسین پرسید: نام این زمین چیست؟
گفتند: «کربلا». پس گریست و فرمود: کرب و بلأ. سپس فرمود: ام سلمه مرا خبر داد که جبرئیل نزد رسول خدا بود و شما هم نزد ما بودى، پس شما گریستى، پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن! من شما را رها کردم، پیامبر شما را در امان خودش نشاند، جبرئیل گفت: آیا او را دوست دارى؟ فرمود: آرى! گفت: امت تو او را خواهند کشت، و اگر مىخواهى تربت آن زمین که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم! پیامبر فرمود: آرى! پس جبرئیل زمین کربلا را به پیامبر نشان داد.
If USA wants to change the Name of PERSIAN GULF they should also change the
Tombstones of their Soldiers!...
اگر آمریکا میخواهد نام خلیج پارس را تغییر دهد باید سنگ قبرهای سربازانش را نیز تغییر دهد
وصیت نامه وحشی بافقی
روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد
مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید
بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ
پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ
جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد
شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید
روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد
اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــــد
روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــتت
افکار عاشقانه
خوب دوستان عزیز امروز میخوایم با هم روی افکارمون کار کنیم و تفکراتمون رو کمی مثبت تر و منطقی تر برای بهبود روابط احساسی و عاشقانمون به جلو هدایت کنیم .
هر کسی بنا به موقعیتی که داره میتونه برداشتهای مناسبی رو ازین جملات بکنه .
پس شاید از بین این جملات یکیش بتونه چراغ ره خاموشتان شود ..چی گفتم !
عشق همیشه نقایص و تفاوتهای میان دو نفر را از بین می برد.
قسمتی از وقت آزادتان را به مطالعه درباره جنس مخالفتان بگذارید تا به نکات جالبی در مورد نوع تفکر و رفتار آنان دست یابید. میدونم که میگذارید .. شب و روز
در زمینهای ورزشی بدنبال عشق گم کرده تان بگردید. آدرس جاهایی که ورزش می کنید رو هم ذکر کنید البته خصوصی
بعد از ظهر یک روز بارانی در پی گنج ویژه خودتان در یک موزه آثار باستانی با نامزدتان قرار ملاقات بگذارید.
در کلاسهای که به شما طرز زندگی با همسرتان را می آموزند شرکت کنید.
یک مهمانی با شرکت دوستانتان هم ردیف دانشگاهیتان ترتیب دهید و در آن مهمانی با مجردها برخورد بسیار خوبی داشته باشید.
اگر هم اکنون شخص خاصی در زندگیتان وجود ندارد از مادرتان بخواهید زمینه آشنایی شما را با فرزندان دوستانش فراهم آورد.
عشق قدیمیتان را دوباره بیاد بیاورید شاید بتوانید مشکلات را حل کنید و دوباره بهترین و ایده آل ترین ارتباط عاطفی را با او برقرار کنید.
در سخنرانیها با موضوعات متفاوت خصوصا آنهایی که در رابطه با زندگی زناشویی است حاضر شوید.
همانا عاشقان شیفتگانند.
عید سعید غدیر خم بر عاشقان مبارکباد
اگر به نکات زیر دقت کنید هنر فن بیان و محاوره بسیار آسان می شود و در
موقعیت های اجتماعی با اعتماد به نفس کامل می توانید ارتباط برقرار کنید.
بیشتر افراد در موقعیت های اجتماعی در ابتدا احساس آشفتگی ، خجالت و غریبی می کنند.
در وضعیتی که شما احساس می کنید راجع به موضوع مورد بحث چیزی نمی دانید
باید با حرفی سکوت و سردی بین خود و نفر مقابل را بشکنید و بحث را شروع
کنید. در این حالت چه می کنید ؟!
اولین قانون برای شروع گفتگو : ادامه مطلب