همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

عید سعید غدیر خم بر عاشقان مبارکباد


عید سعید غدیر خم بر عاشقان مبارکباد 




جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود ، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان ، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای .
 
در اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود : هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند ، مولای او بعد از من علی است ، و من فقط به او - نه به دیگری - به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم . پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار ، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار . پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما بخاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکی ها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد . پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده .




یکی گوید سراپا عیب دارم
یکی گوید زبان از غیب دارم
 
نمی دانم که هستم هرچه هستم
قلم چون تیغ می رقصد به دستم
 
نه دِئبـِل نه فَرَزدَق نه کُمِیتَم
ولیکن خاک پای اهل بیتم
 
الا ساقی مستان ولایت
بهار بی زمستان ولایت
 
از آن جامی که دادی کربلا ر
بنوشان این خراب مبتلا ر
 
چنان مستم کن از یکتا پرستی
که از آهم بسوزد ملک هستی
 
هزاران راز را در من نهفتی
ولی در گوش من اینگونه گفتی
 
زاحمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندرین یک میم غرق است
 
یقینا میم احمد میم مستیست
که سرمست ازجمالش چشم هستیست
 
زاحمد هر دو عالم آبرو یافت
دمی خندیدو هستی رنگ وبو یافت
 
اگر احمد نبود آدم کجابود
خدا را آیه ای محکم کجا بود
 
چه می پرسند کین احمد کدام است
که ذکرش لذت شُرب مدام است
 
همان احمدکه آوازش بهار است
دلیل خلقت لیل النهار است
 
همان احمد که فرزند خلیل است
قیام بت شکن هارادلیل است
 
همان احمدکه ستارُالعیوب است
دلیل راه و علّامُ الغیوب است
 
همان احمدکه جامش جام وحی است
به دستش ذوالفقار امر و نهی است
 
همان احمد که ختم الانبیاء شد
جناب کُنتُ کنزاً مخفیا شد
 
همان اوّل که اینجا آخر آمد
همان باطن که برما ظاهرآمد
 
همان احمد که سرمستان سرمد
بخوانندش ابوالقاسم محمّد
 
محمد میم و حاء و میم و دال است
تدارک بخش عدل و اعتدال است
 
محمد رحمةٌ للعالمین است
شرافت بخش صد روح الامین است
 
محمد پاک و شفاف و زلال است
که مرآت جمال ذوالجلال است
 
محمد تا نبوت را برانگیخت
ولایت را به کام شیعیان ریخت
 
ولایت بادۀ غیب و شهود است
کلید مخزن سرّ وجود است
 
محمد با علی روز اخوت
ولایت را گره زد بر نبوت
 
محمد را علی آیینه دار است
نخستین جلوه اش در ذوالفقار است
 
به جز دست علی مشکل گشا کیست
کلیدکُنتُ کنزاًمخفیا کیست
 
کسی دیگر توانایی ندارد
که زخم شیعه را مرهم گذارد
 
غدیر ای باده گردان ولایت
رسولان الهی مبتلایت
 
ندا آمد ز محراب سماوات
به گوش گوشه گیران خرابات
 
رسولی کز غدیر خم ننوشد
ردای سبز بعثت را نپوشد
 
تمام انبیاء ساغر گرفتند
شراب از ساقی کوثر گرفتند
 
علی ساقی رندان بلاکش
بده جامی که می سوزم در آتش
 
مرا آیینۀ صدق و صفا کن
تجللی گاه نور مصطفی کن
 
" مرحوم آغاسی "
نظرات 24 + ارسال نظر
فروردین پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ق.ظ

جواب اون همه سوال توی همون وبلاگم می دم

خوب این خوبه ..

ونوس پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ق.ظ http://sadaf555,blogsky.com

سلام
عیدت مبارک

سلام
ممنون .. عید شما هم مبارک باشه

سعیده پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:24 ق.ظ http://www.sabaleh.blogsky.com

سلام!
شعر قشنگی بود!!!!!!!
یادمه دبستان که بودم مرحوم آغاسی رو میاوردن برامون شعر بخونه!
اولش یه خرده شعرای مذهب یمی خوند واسه معلما که ما زیاد از سر در نمیاوردیم!
اما بعدش واسه ماها شعرای بچه گونه می خوند که من واقعا دوستشون داشتم!

سلام
اره من وقتی خوندمش خیلی لذت بردم ..
چه جالب .. خوش به حالتون .. برا ما که بچه ها هم شعر نمی خوندن چه برسه به این شعرای بزرگ ... حسودیم شد

samira پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:54 ب.ظ http://www.gozashtakharinbar.blogfa.com

shere ghashangi bod.eydet mobarak

ممنون عزیز
عید شما هم مبارک .. مرسی

سعیده پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:34 ب.ظ http://www.sabaleh.blogsky.com

ووووووووووووووووووووووووووو
بابا نگفتم که ۳ بار توی یه روز خوندمش!
گفتم امروز برای بار سوم در ۲ سال خوندمش!
من دوستش دارم (از همین رمان های عاشقانه ی .....) اما خب هر کس دیگه ای رو که دیدم بدش میومد!

ارههههههههههههه
آهان .. خوب پس تو درس خون هم نمی شی ..
باید جالب باشه چیزی که تو خوشت میاد و خیلی ها بدشون میاد ..

سعیده پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:46 ب.ظ http://www.sabaleh.blogsky.com

نظر و جوابتو و نظر سمیرا رو گذاشتم توی همون پستم !

ممنون ...

سعیده پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:50 ب.ظ http://www.sabaleh.blogsky.com

فرندفا از ساعت ۲ تاحالا واسه من باز نمیشه!
فکر می کنی چی شده؟؟؟؟

چیزی نشده نترس ...

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:35 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

سلام بر علی جان قبلا هم گفتم من اردت خاص دارم نسبت به مولا علی در ضمن اسمتم به همین خاطر خیلی دوست دارم اینجا سر به سرت نمیزارم چون خوب احترام بزاریم به مولامون
ولی در کل تو کم میاری

سلام و درود خدا بر تو
ما چاکر مولامون هم هستیم .. این ازون حرفا بودا ... میدونی که زبون منم بستس .. هی داری متلک میندازی.
ما کوچیکیم .. حرفی نیست .. عاقلان دانند

شهناز پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:57 ب.ظ http://shahnaz69.blogsky.com

سلام مرسی بهم سر زدی عیدت مبارک

سلام
عید شما هم مبارک

سمیرا پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:29 ب.ظ http://www.gozashtakharinbar.blogfa.com

چه نظر فیلسوفانه ای تو وب سعیده دادی

خواهش می کنم ... البته اساتید فلاسفه فقط میتونستن پی به نوشته های من ببرن که خوشبختانه شما هم جزو فلاسفه ای ..
ولی نه بابا هین جوری هر چی تو دلم و تو فکر م بود ریختم رو دایره ...
همین .. حالا برداشت شما این بوده باید یکم به خودم و نوشته هام شک کنم...

ارام جمعه 5 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ب.ظ http://ghasam.blogsky.com

سلام خوبی؟؟

ممنون که وقتی نبودم بهم سرزدی

یه مدت نمیتونستم بیام و نظر ها رو جواب بدم

به زودی آپ میکنم!

فعلا

سلام
ممنون خوبم
خواهش .. من احوال دوستان رو حتی تو نبودشونم میگیرم .. خیلی وقت بود نبودی ...
قربونت .. منتظرم

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) جمعه 5 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:33 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

میگم علی
من یادم رفته اینجا بهت تبریک بگم عیدو .........
خوب میگم حالا عیدت مبارک صد سال به از این سالها ایشالا سال خوبی رو در پیش رو داشته باشی کم اجیل بخور علی داری میترکی چیه داری چپ چپ نگاه میکنی تا حالا کسی بهت تبریگ نگفته ها ها ها خوب بمیرم برات حتما عیدی هم تا حالا نگرفتی خوب عیبی نداره بزرگ میشی یادت میره
خوب هیکلتو نمیکم ها به اندازه کافی گنده هستی دیگه جا نداری بزرگ شی خودت میدونی تایید نکن من درکت میکنم کم اوردی

بگو ...
ممنون عزیزم... چیز دیگه ای یادت نرفته ؟
گفتم اومدی بهم عیدی بدی
نامرد .. من کم نمیارم .. داشته باش


این داستان ادامه دارد

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) جمعه 5 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:39 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

ببین علی چرا اپ نمیکنی اینجا زشته بگم ها
باش عیبی نداره تقصیر تو بود که من میگم
علی کی قرار بزاریم بریم خواستگاری ها همون خانومه تو پست جدیدم بود دیگه اره
اره
ا ره
ذوق نکن
جونم همون جا برات وایساده رو موتور هه هه میدونم تو پوشت خودت نمیگنجی عیبی نداره تایید نکن من که میدونم کم اوردی تایید نکن

چی بگم والا ؟!

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) جمعه 5 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:54 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

بالاخره نمردیم و خنده یه دختر چاق رو هم دیدیم .. زیباست

ارام جمعه 5 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:31 ب.ظ http://ghasam.blogsky.com

سلام خوبی؟


من آپم بدو بیا !

سلام
ممنون .. چه زود
امدم

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) جمعه 5 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:20 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

میدونستم تایید نمیکنی

از کجا ؟ دماغ چاق سوخته خریداریم

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

چند روز نبودی علی جون چاقالوی من

چی شده ... دلواپسم شده بودی ؟
آخ کی فصل گوجه سبز می رسه ...

ونوس دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ب.ظ http://sadaf555,blogsky.com

من برای این پستت کامنت دادم پس کوش؟؟؟؟ کامنتم رو خوردی زود پسش بده یا یه انقدر کامنت میدم که تائیدش کنی
خب عیدت هم مبارک با این که دیر شده ولی خب یه بار هم کامنت دادم انگار نیومده ولی شک دارم چون گفت که اومده

ندادی عزیزم ..
من اصلا پر خوری نمی کنم ..
خوب اینو تایید میکنم .. خودت و ناراحت نکن.. حالا کامنت ندادی داری شلوغش هم می کنی ..
مرسی عزیزم .. کی گفت که اومده .. برا چی حرف همه رو قبول می کنی ؟ هان

ونوس جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:41 ق.ظ http://sadaf555,blogsky.com

اهان دیدی من کامنت داده بودم خودت خورد بودیش الان دوباره پسش دادی پور خوری نکن اصلا چرا کامنت منو دزدیدی داری باهش پز میدیکامنت ۲ مال منه دیگه

ببینم تو چطور کامنتت رو ندیده بودی ؟ من گفتم داری شوخی میکنی .. اما انگار واقعا ندیده بودیش .. یه دکتر باید بری
من نخورده بودمش
من اگه با کامنت های تو پز ندم با کامنت های کی پز بدم ؟ هان؟ بگو دیگه .. بگو .. زود باش .. بگو دیگه

ونوس شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:29 ب.ظ http://sadaf555,blogsky.com

من خودم پز میدم تو چرا پز می دی زود باش بگو چرا کامنتم رو خورده بودی من دیدم همه کامنت ها رو ولی مال من نبود دفه بعد بود اهان فهمیدم همش تقصیر این انتر نت به حیاست می خواد بین ما دعوا راه بندازه ولی راستش رو بگو چرا کامنتم رو خورده بودی

بله دیگه برای من نظر گذاشتن میگذاری باید هم پز بدی
بابا گشنم بود .. تو هم که غذا برا ما درست نمی کنی .. حوس کشک بادمجون کرده بودم گفتم کامنت تو رو بخورم شاید این حس فرو کش کرد
غلط کرده این اینترنت .. به این زودی ها نمی تونه ..

ونوس سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 ق.ظ http://sadaf555.blogsky.com/

الهی بگردم خب اصلا اشکال نداره بخور کامنت ها رو ولی کامنت نه ویتامین داره نه پروتئین نه انرژی فقط چاق کنندست

دور من دیگه سر گیجه میگیری ها .. بشین کنارم ..
مرسی عزیزم .. چقدر تو دست و دل بازی
خوب پس من چی بخورم که هم ویتامین داشته باشه و هم پروتئین ؟

ونوس سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:22 ب.ظ

نه خب اونجوری زیادی خوشبه حالت میشه
دیگگه چون توییی اینجوری دست و دل بازی می کنم
میوه بخور گوشت بخور / مرغ وو ماهی / سبزیجات/ از اینجور چیز ها دیگه

ژس من دورت بگردم ... خیلی هم دلت بخواد
واقعا ممنون
آهان ... ممنون از راهنماییت .. اینها رو من که بلد نیستم درست کنم .. چیکار کنم ؟

ونوس شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:34 ق.ظ

برو میوه فروش و گوشت فروشی همش رو بخر
بعد بد دست مامانت یا دوست دختر برات درست کنن
اگر فکر کردی من برات غذا درست می کنم فکر ها زشتی کردی چون من مثل ملکه ها میشینم تو باید برام غذا درست کنی منم یه قاشق می خورم اگر خوشم اومده بهت اجازه میدم بعدا هم این کار رو انجام بدی

جایی دیگه نرم ؟
مامان که درست میکنه اما ؟!؟!
فکر زشت برا چی ؟
تازه خیلی هم دلت بخواد برا من غذا درست کنی ..
ملکه این دیگه ازون حرف ها بودا ..
اما باشه اول من برات درست می کنم ولی دیگه هیچوقت دیگه این کارو نمی کنم چون دوست ندارم این دختر کوتوله 50 کیلویی .. قد بلند و چاق و چله بشه .. دلت بسوزه

ونوس شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ب.ظ

هم قد می کشم و چاق میشم تا کور شود هر آن کس که نتوان دید
نه پس چی فکر کردی مثل کلسوم ننه میشینم برای تو غذا درست می کنم
جدی وقتی میام وبلاگم و کامنت هات رو می بینم کلی خستگی از تنم بیرون میره مرسی علی جان

خوب خودم میخوام چاقت کنم .. کور چشم این همسایه های حسودتون .. بی تربیت ها
نه دیگه مثل اون ... مثل خودت .. خودت باش دختر .. چرا همش میخوای از این و اون تقلید کنی .. تازه کلثوم رو هم اینجوری می نویسن ...
حالا برا من غذا درست نمی کنی .. نه ؟ دوست داری من از گشنگی بمیرم
تازه این وبلاگمه و این کامنت هامه .. خودمو ندیدی .. اصلا خودت رو هم یادت میره قربونت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد