همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

آرتور کانن دویل ( شرلوک هلمز ) Arthur Conan Doyle

آرتور کانن دویل


Arthur Conan Doyle





رازهای مردی که نبود



توریست هایی که به لندن می روند .حتما سراغ خانه شماره " 221 ب " خیابان بیکر هم می روند , خانه ای که وجود خارجی ندارد ( پلاک های خیابان بیکر تا 100 بیشتر نیست ) با این وجود و با وجود اینکه آخرین ماجراجویی شرلوک هلمز در جریان جنگ جهانی اول بوده . هنوز هم اداره پست انگلیس با نامه های زیادی روبروست که روی آنها نوشته : " شماره 221 ب - خیابان بیکر - لندن - برسد به دست آقای هلمز "


شهرت هلمز آنقدر زیاد است که وقتی یک نویسنده ایرانی در سال 1304 خواست اولین اثر پلیسی مدرن فارسی را بنویسد اسم کتابش را گذاشت " داروغه اصفهان یا شرلوک هلمس ایران "


داستانهای شرلوک هلمز زمانی نوشته شده که تراموای بین شهری راه افتاده بود و در این سفر های کوتاه مردم عادت به خواندن روزنامه و مجله پیدا کرده بودند.توی این حال و احوال , یکی از روش هایی که مجلات برای رقابت با هم کشف کرده بودند , چاپ داستانهای دنباله دار یا اصطلاحا پاورقی بود و چه پاورقی هایی جذاب تر از داستانهای پلیسی و حل معما ؟ ( البته این علاقمندی مردم بریتانیا بود و تجربه مشابه در فرانسه به خلق داستانهای عاشقانه و مکتب ادبی رمانتیسیسم رسید .)

دور , دور پلیس نویس ها بود و مجلات بهترین حق التحریرشان برای نویسندگان داستانهای معمایی کنار می گذاشتند . حالا خودتان را بگذارید جای آرتور کانن دویل , پزشک جوانی که نبوغ بالایش سرنوشتی دوگانه را برای او رقم زد . از یک طرف در 21 سالگی توانسته بود دوره تحصیل طب را تمام کند و وزرات بهداشت انگلیس را به تحسین وادارد و از طرف دیگر , مردم عادی به پزشکی این همه جوان اعتماد ندارند و مطب او همیشه خلوت است .اینجا بود که تقدیر یکی از شیرین ترین بازی هایش را انجام داد و نبوغ دکتر کانن دویل را به سمت دیگری سوق داد .


کانن دویل بعد از مدتها بی پوبی , در 28 سالگی از سر تفنن یک داستان پلیسی نوشت و آن را به اسم مستعار چاپ کرد . حق التحریر بالایی که گیر آقای دکتر آمد او را مطمئن کرد که همین کار را باید ادامه دهد . سه سال بعد او درگر مطب را کاملا تعطیل کرده بود و رضایت داده بود دکتری باشد در کنار مخلوقش , اولین کارگاه خصوصی , شرلوک هلمز ...

کانن دویل با چنان دقتی لندن عهد ویکتوریا را برای ما ترسیم کرده که 56 داستان کوتاه او و البته داستان های چارلز دیکنز بزرگ مرجع مطالعات اجتماعی درباره انگلستان آن عهد است .

دویل به خوانندگانش تصور کاملی از یک شهر را می دهد : درشکه های تک اسبه , چراغ های گازی خیابانها , ولگردها , دربان ها , خلاف کارها , تراموا , دیلی تلگراف , دفتر پستی خیابان ویگمر , و بالاخره مه نوامبر لندن  ...

معروف است که هر کس می خواهد فیلمی با پس زمینه ویکتوریایی بسازد باید حتما دوره ماجراهای شرلوک هلمز را بخواند و این به خاطر همان دقتی است که نویسنده به خرج داده , دقتی که به مخلوق او شرلوک هلمز هم به ارث رسیده و او می تواند تفاوت 140 خاکستر تنباکو را از هم تشخیص بدهد . روش علمی و تجربی هلمز در حل مساله هم دقیقا ذهنیت یک پزشک را تداعی می کند.

شرلوک هلمز اولین کسی بود که آرشیو اثر انگشت جمع می کرد ( اولین در دنیای پلیسی و اولین در ادبیات پلیسی ) و این نکته را آن زمان فقط مراکز پزشکی می دانستند .. خود کانن دویل هم در زندگی واقعی کارآگاه بازی در می آورد و مثلا روی پرونده یک قتل واقعی 18 سال کار کرد تا بتواند بیگناهی همسایه اش را ثابت کند.




کانن دویل بعد از نوشتن 14 داستان با محوریت هلمرز , او را در درگیری با پرفسور موریانی و سقوط از آبشاری در سوئیس کشت تا خودش را از شر او راحت کند و آثار دیگری بتواند خلق کند. اما سیل نامه ها و اعتراضات به کار این نویسنده آن قدر زیاد بود و کار را به جایی رساند که ملکه اعطای نشان شوالیه یا " سر " ( به خاطر مقلات سیاسی اش در جنگ بوئرها ) را منوط به زنده کردن شرلوک هلمز کرد , تا بالاخره کانن دویل تسلیم شد و از 1901 دوباره آقای کارآگاه را برگرداند و در برابر عصبانیت واتسون ادعا کرد که آن سقوط صحنه سازی و برای فریب اعضای باند موریانی بوده . ( اخلاق های بد هلمز مثل ویولن زدن در نیمه شب در ابن دوره به داستان ها اضافه شد ) کانن دویل از مخلوقش شکست خورد و این تا آخر عمر او را آزار می داد...


دانلود کتاب تاج الماس اثر کانن دویل ( داستانهای شرلوک هلمز )



نظرات 9 + ارسال نظر
سالواریانا یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ب.ظ http://salvariana.blogsky.com

hamishe khastan tavanestan nist!

manam mikham ye gole taze dashte basham ama hich goli ro zibatar o khoshbu tar az gole khodam nemibinam

...

بستگی داره که چه چیزی رو میخوای ..
ولی عاقلانه هم نیست .. همیشه خواستن توانستن نیست.

این که خیلی خوبه .. این معرفت و عشق تو رو نشون میده .. و همین زیباست...

Dream Girl دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ق.ظ http://i-and-me.blogsky.com/

سلااااااام
من اصلا داستان پلیسی دوس ندارم
ولی اونموقع که سریال هولمز رو می ذاشت
خیلی خوشم اومد
واقعا واسم جذاب بود
و دوس داشتم دنبالش کنم
پوآرو رو هم خیلی دوس داشتم
اگه 100 بار دیگه هم تکرارش کنن فیلمشو حتما بازم نگاه می کنم
اگه کتاب بودن عمرا طرفشون می رفتم
اما چون دیدم دوس دارم کتابشم داشته باشم
...
مرسی بابت گذاشتن این مطلب
خیلی خوب بود

سلام
انگاری هلمز تو فیلم های پلیسی برات بیشتر جذاب بوده ..
.. تم داستی موفق کانن دویل باعث شده بود فیلم خوبی از کار در بیاد ...
من با تکرار اون هم 100 بار مخالفم .. من کلا شاکی میشم ..
یه فیلم رو 1 بار می بینم و شاید چند ماه بعد یا چند سال بعد ببینم دوباره برام جذاب باشه ...
منم میونم با کتاب خوندن خوب نیست ..
ممنون که همیشه همراهی میکنی...
مرسی
موفق باشی

Dream Girl دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 ق.ظ

نه منم منظورم تکرار بعد حداقل یکی دو سال بود!
100 بار به شرط فاصله یک تا دوسال
اینجوری معقول تر شد!
منم از تکرار بیزارم
...
اینجوری

وای وای وای تو ام که هنوز بیداری!

حالا شد یه چیزی ... من که هاج و واج مونده بودم که تو دیگه کی هستی..

از دست شما .. شما که نمی ذاری خواب به چشم آدم بیاد..

آفتاب ایرانی دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ق.ظ http://www.aftabirani.blogfa.com

____________aftabirani. _____$$$$$$$$$$$________$$$$$$$$__
________.....................______$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$___
___.........tanham nazar_________$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$__
_____________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___
___________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___
_________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$____
________________$$$______$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$____
______________$$$$$$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$$$____
_____________$$$$$$$$$$_____$$$$$$$$_$$$$$_____
___________$$$$$$_$$$$$$$$__$$$$$$$___$$$$_____
__________$$$$$_____$$$$$$$$_$$$$$$____$$$_____
_________$$$$__________$$$$$$$$$$$$$$___$$$____
_______ $$$$____________$$$$$$$$$$$$$$___$$$____
______$$$_________________$$$$$$$$$$$$____$$$$$$___
___$$$$$$___________________$$$$$$$$$$sar bezan

سلام
به روی چشم

سبله دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:18 ب.ظ http://www.sabaleh.blogsky.com

سلام استاد
وبلاگ داستانت و قبلا هم رفته بودم توش
واقعا داستانای جالبی بود
بابا حالا من یه سوالی پرسیدم ازت دیگه اینقد عذر خواهی نداره که ! الان دیگه خر فهم شدم

سلام
چه خوب ..
ممنون که تو همه وبلاگهام شرمندم می کنی..
این یه سوال تو اندازه صد تا سوال بود... بیا این آخرش.
حالا چرا قاطی میکنی؟ فقط بخند

جماعت تبلیغی سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ق.ظ http://www.tahrui.blogsky.com

به هوش باش!

۱. خواهرم! بر حذر باش که گرگ هایی در لباس انسان در کنار تلفن ها کمین کرده اند!


به چشم..

ممنون برادرم ...
دوستان خوبم به این مطالبی که از طرف ستاد جماعت تبلیغی انتشار پیدا میکنه توجه فرمایید. البته برادران هم باید به هوش باشن..

ŞãłvãЯİѦŋД سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ق.ظ http://salvariana.blogsky.com

سلام
اول ممنون که بلاگم سر زدین بازم.

دوم بیشتر مطلبای بلاگتو خوندم دیشب و چن تاشونو توی کلوبم کپی کردم!با اجازتون البته! واقعا" جالب بودن

بعد اون شعرم واسه فروغ فرخزاده خیلی فروغ و دوس دارم!

هممم آره کلا" آدم وفاداریم:x:d

واسه همین دیشب عشخم بلگشت

سلام
خواهش میکنم..خوشحالم که مطالبم مورد استفادتون قرار گرفته ...
با معرفت ها اجازه لازم ندارند...

خیلی زیبا بود ..

بله .. این رو میشه از نوشته هاتون فهمید..
خداروشکر .. چشمتون روشن .. شیرینی نمیدین؟
ان شاالله همیشه اینقدر خوشحال خندون در کنار عشختون باشید

شکیبا پنج‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:35 ب.ظ http://darddelhayman.blogsky.com

کوچکتر که بودم یه عالمه از این داستانهای پلیسی شرلوک هلمز رو داشتم یادمه اون داستان 5هسته پرتغال از همه قشنگتر بود...
الانم این یکی رو که نخوندم رو دانلود کردم تا سر فرصت بخونمش..
دستت درد نکنه برای اینکه این کتابای قشنگو میذاری تو وبلاگت...

چه جالب .. پس تو الان بدرستی میتونی درباره این موضوع ازحار نظر کنی...
ممنونم از تو که همیشه از وبلاگم تعریف میکنی...

شکیبا پنج‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:39 ب.ظ http://darddelhayman.blogsky.com

کوچکتر که بودم یه عالمه از این داستانهای پلیسی شرلوک هلمز رو داشتم یادمه اون داستان 5هسته پرتغال از همه قشنگتر بود...
الانم این یکی رو که نخوندم رو دانلود کردم تا سر فرصت بخونمش..
دستت درد نکنه برای اینکه این کتابای قشنگو میذاری تو وبلاگت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد