همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

شعر ...



گر بمیرم به غم و زنده شوم باز به غم 

به خدا باز کنم زندگی آغاز به غم

الفت آنگونه گرفته است دلم با غم دوست

  که به چیزی نشود شاد مگر باز به غم


نظرات 4 + ارسال نظر
مقداد سه‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:28 ب.ظ http://kounkor88.blogfa.com

امروز یه دیوان حافظ خریدم.
یه فال قشنگ برات گرفتم

دوش می امد و رخساره بر افروخته بود ...تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه شهر اشوبی... جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود
جان عشاق سپند رخ او می دانست....اتش چهره بدین کار برافروخته بود
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد...ان که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

به به .. خوب انگار روی آوردی به دیوان حافظ شیرازی. خوب انگار یه جورایی همه چی واقعیت داشت؟
دست شما درد نکنه.

پرنسس جنی پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:00 ق.ظ http://hastie.blogsky.com/

خدا اون روز رو نیاره که دلت به غم شاد بشه . حتی اگه اون غم دوست باشه . شاد باشی.

سلام
ممنون که اینقدر براتون ارزشمندیم. خدا به روزه هیچ کس نیاره .
مرسی که اومدی

سبله پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:46 ب.ظ http://www.sabaleh.blogsky.com

سلام
تو خوبی .من چطورم؟
تازگیا خل و چل شدم....
یه سوال .این شعر ها رو خودت میگی؟

سلام
ممنون . منم خوبم !
نه بابا نگو این حرفارو .. به خودت رحم نمی کنی به پدر و مادرت رحم کن.
البت از چهره این شکلک ها این بر میاد که یه چیزهاییت شده باشه..

یه جواب . من شاعر نیستم اما شعرا رو دوست دارم.

مهسا پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:28 ب.ظ http://qqqq.blogsky.com

همیشه شاد باشی و قدر این شادی و بدونی.

دوباره سلام
همچنین شما . ان شاالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد