روم در آتش
Nero Burning ROM
دیروز سالمرگ نرون در 15 دسامبر 37 میلادی بود
که دیر رسیدم امروز پستش کردم.
احتمالا داستان پادشاهی را که شهر رم را آتش زد تا تفریحی کرده باشد, شنیده اید; پادشاهی که وقتی رم در آتش می سوخت مشغول اواز خوانی بود چون آنطوری که می گویند استاد, سوژه برای سوز و گداز کم داشت و خواسته بود صحنه رقت انگیزی ببیند تا بتواند در باب بی وفایی دنیا شعر بسراید! آتش سوزی 5 روز به طول کشید و بخشی از روم باستان برای همیشه از بین رفت.
نرون پنجمین سزار روم و از فک و فامیلهای کالیگولا بود و با توجه به اینکه آدم قاعدتا به فک و فامیلش میرود او استبداد و خل بازیهای کالیگو را یه ارث برد.16 سالش بود که امپراتور قبلی یعنی عمویش به طرز مشکوکی مرد و نرون توانست به کمک مادرش و استاد معروفش سنکا سر داداش اش را زیز آب کند و به عنوان جانشین عموی اجاق کورش بر تخت بنشیند. البته نرون وقتی بزرگتر شد هم مادرش را کشت و هم سنکای فیلسوف را مجبور به خودکشی کرد تا نشان بدهد فیلسوفی که رساله در باب دوراندیشی را نوشته یک جو دوراندیشی نمی داند!
می گویند او زد دین مسیح بود و برای همین هم از ظلم و خشونت در حق مسیحیان هیچ چیزی کم نگذاشت.آنها را به بهانه اینکه آتش زدن رم کار آنها بوده داد به صلیب بکشند یا طعمه سگهای قصر کنند یا شکنجه های دیگر; حتی دستور داد مسیحی ها را شب آتش بزنند تا خیابانهای رم روشن باشند.
البته یک وقت فکر بد نکنید ; نرون آنطور که خودش نوشته یک شاعر, فیلسوف , هنرمند وقهرمان تمام عیار بود.او برای مردم رم ساز می زد آواز می خواند یا تئاترهای تک نفره اجرا میکرد و از شدت علاقه به هنر گفته بود سر هرکسی را که صحنه را ترک کند بزنند.به علاوه نرون مسابقات باستانی المپیک را احیا کرد و خودش هم در آن شرکت میکرد تا اول بشود .
تازه نرون بر خلاف بقیه سزارهای رم , هوس جنگ با ایران به سرش نزد و حتی حاضر شد با بلاش اول صلح کند و سوریه و ارمنستان را بدون هیچ ادعایی به ابران بدهد ; فقط به این شرط که حاکمان این ایالت ها , تاجشان را در رم و از دست نرون بگیرند.
تازه وقتی هم از ترس مردم خودش را در 30 سالگی کشت تنها نگرانی اش این بود که جهان با مرگ او چه هنرمندی را از دست خواهد داد!
می بینید بیخودی نیست که اسم نرون در تاریخ ماندگار شده و حتی به خاطر علاقه او به آتش زدن , اسم معرف ترین نرم افزار کپی سی دی را از اسم او اقتباس کرده اند:
Nero Burning ROM
اطلاعات بیشتر درباره امپراطوری رم را میتوانید از اینجا بخوانید.
تهران پایتخت شد 22 آذر 1064شمسی
تهران شب از تو دور است تهران همیشه نور است.
چیزی که عوض دارد گله ندارد. این روزها اهالی ری شاکی اند که زیر سایه تهران قرار گرفته اند و دیده نمی شوند اما سالیان سال این تهران بود که زیر سایه ری بزرگ و شناخته شده قرار داشت. خب حالا جای شکایت هست یا نه؟ دست کم ان روزها تهران موقعیت نظامی جغرافیایی و استراتژیک داشت و برای خودش یک پا تنگه هرمز بود و اغا محمد خان قاجار می تونست از اینجا همه اطرافش را دم دست داشته باشد و به رقبای سلطنتش در مرکز و جنوب ایران ضرب شست نشان بدهد. پشتش هم که کوههای البرز بود و خیالش تخت که کسی از پشت به او حمله نخواهد کرد. این طوری بود که می توانست با خیالی ارام و مثل بهمنهای زمستانی با سربازانش به جنوب ایران سرازیر شود و مدعیانش را قلع و قمع کند. در ضمن تهران سر راه شاهراههای بازرگانی شمال و جنوب و شرق و غرب هم بود و این نیز مزیتی می توانست باشد. البته قبل از اغا محمد خان پای بعضی پادشاهان هم به این قریه رسیده بود مثلا شاه طهماسب صفوی. نیست که پایتخت صفویان اول قزوین بود برای زیارت شاه عبدالعظیم که می آمد دوست داشت جای استراحتی هم برای خود دست و پا کند. دارندگ است و برازندگی دیگر بارویی کشید و داد که برای این قریه ی خوش اب و هوای 3هزار خانواده که کلی هم دار و درخت داشت و شمالی بود برای خودش 114تا برج بسازند به تعداد سوره های قرآن. 4دروازه معروف تهران را هم به دستور همین شاه طهماسب خان ساختند.
خب ساختن برج و باروها هم خاک و مصالح می خواست چون که خاک و مصالح کم اومد از دو محله ی این قریه خاکبرداری کردند که شد چال میدان و چال حصار. قد و قواره ی این قریه هم مربعی بود به اضلاع خیابان ری مولوی وحدت اسلامی و خیابان امام خمینی حالا.
این جورهایی که نوشته اند تاریخ تهران به قرن سوم هجری هم می رسد. مسیواولیویه از خارجی هایی که زمان اغا محمد خان تهران را دیده بود و چیزهایی درباره اش نوشته بود می نویسد این دهکده محل نگهداری گروگانهای قبایل مختلف هم بوده که اولین شاه قاجار ساکن تهرانشان کرده بود و حق خروج هم نداشتند. ارگ تهران را هم همان موقع ها ساختند. خلاصه شاه قاجار تهران را نشان کرد و کلی هم خرجش کرد تا شهری در خور مقام شامخ شاهانه باشد.
و این چنین تهران تهران شد و پایتخت و یکی از جوانترین پایتختهای کشورهای با قدمت تاریخی.
آغاز کردم گذاردن اولین برنامه در وبلاگ را !!
خب اینم آغاز من برای گذاشتن یک برنامه برای شما که اولین باره که صورت میگیره ...
با نرم افزار File splitter & joiner ببرید و بچسبانید.
همانطور که از نام این نرم افزار بر می آید این نرم افزار شامل 2 نرم افزار است.یکی تکه کننده فایل و دیگری برنامه ای که فایلهای تکه شده را بهم می چسباند. File splitter نرم افزاری کارا است که به شما اجازه می دهد تا فایلهای حجیم خود را به تکه های کوچکتر تقسیم کنید تا راحت بتوانید آن را ذخیره یا ایمیل کنید.
این در حالی است که file joiner به شما اجازه چسباندن فایل های تکه شده توسط File splitter و بدست آوردن فایل اولیه میدهد. این نرم افزار به دلیل استفاده بهتر از حافظه و نیز استفاده بهینه از Disk cache معمولا 3 تا 5 برابر سریع تر از نرم افزارهای مشابه خود می باشد.
برای استفاده از این برنامه نیازی به install کردن نیست بروی آیکن برنامه کلیک کنید و شروع به تکه پاره کردن برنامه ها و فیلم ها و موسیقی کنید.
دانلود برنامه 430 kb
امیدوارم خوشتون بیاد.
آغاز کن!
هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع می کند یک غزال شروع به دویدن می کند و می داند سرعتش باید از یک شیر بیشتر باشد تا کشته نشود.
هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع می کند یک شیر شروع به دویدن می کند می داند که باید سریعتر از غزال بدود تا از گرسنگی نمیرد.
مهم نیست غزال هستی یا شیر! با طلوع خورشید دویدن را آغاز کن.
از همین فردا برای شروع خوبه پس مکث نکنید ببینم چیکار میکنید!!
هرچقدر فکر کردید, ریسک نکردید حالا وقتشه البته از این مثال خوشم نمیاد ولی مینویسم(بخور تا خورده نشی)
در گذشت سعدی 18 آذر 671 شمسی
با محتسب شهر بگویید که زنهار
در مجلس ما سنگ مینداز که جام است
کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی
به نقد اگر نکُشد عشقم، این سخن بکشد
وقتی سراغ سعدی میرویم باید حواسمان باشد که سراغ کدام سعدی میرویم .سعدی , کسی که حافظ او را استاد سخن لقب داده است حداقل 2 چهره کاملا متفاوت دارد:
سعدی در بوستان و گلستان وقصاید و قطعات و رسائلش سعدی ناصح است.اینجا او قیافه یک پیر سالخورده و جهان دیده را به خود گرفته که مثل آدم بزرگها قصد انتقال تجربیاتش را دارد او در این قسمت از اشعار و سخنانش برای نصیحت مخاطب همه کاری میکند خاطره تعریف میکند, حکایت و داستان می سازد , حدیث و روایت در می آورد و حتی دروغ می گوید که به قول خودش "جهان دیده بسیار گوید دروغ" و البته سعدی همه اینها را با چنان مهارتی انجام می دهد که کمتر کسی توان بلند شدن از پای سخنش را دارد .
و باز برای تثبیت حرفهای من اینگونه میگوید " دوست دارم که همه عمر نصیحت کنم/ ملامت کنم و نشنود الا مسعود" سعدی ناصح آدم معقولی است بقیه را هم به عقل و احتیاط و پرهیز از عشق های پر دردسر دعوت می کند آدمی که با چهره دوم سعدی زمین تا آسمان فرق می کند.سعدی غزل ها سعدی عاشق است درست همان چیزی که خودش را از آن نهی کرده بود.اینجا سعدی آدمی است که با وجود دانستن دردسرها و خطرات مشتاقی و مهجوری باز دل به آن میدهد و پیرایه سر به دلدارش که قهر کرده یا بی محلی پیغام میفرستد" دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد /نه به وصل می رسانی نه به قتل می رهانی" سعدی گاهی عاشق است و گاهی عاقل ; گاه معشوق جفاکار را از خود می راند و می گوید " از دشمنان برند شکایت به دوستان/ چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم" سعدی همین است همیشه 2 چهره دارد.
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد
ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت
که محب صادق آنست که پاکباز باشد
به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن
که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد
مهر میرزا کوچک خان بر تی شرتهای نیویورکی
چند روز پیش که داشتم دنبال یه مقاله برای سالگرد شهادت میرزا کوچک خان میگشتم به این سایت برخوردم که برام خیلی جالب بودو گفتم بگذارم تا شاید اونهایی که ندیده باشن ببینن و با فعالیتهای این آقا بیشتر آشنا بشن من به نوبه خودم به ایشون تبریک میگم واقعا خلاقیت میخواد اونم تو کشوری که مد حرف اول رو میزنه یه همچین کار بزرگی مشکل به نظرمیرسه . برای بهنود عزیز آرزوی موفقیت میکنم.امیدوارم این روند تو کشور خودمون هم اجرابشه که دیگه ازاین لباسهای عجق وجق تو ویترین مغازه ها نبینیم و حداقل معنی و مفهوم طرح یا نوشته ای که روی لباس زده میشه رو بدونیم و بهش افتخار کنیم.
نیما بهنود، دوسالیه که کار طراحی تی شرتهاش سرزبونها افتاده، اونهم در شهری که رقابت سر مد لباس خیلی بالاست.
نیما همراه دوستانش در محله منهتن زندگی می کنه. محله ای که بخاطر جامعه زیرزمینی اش معروفه، همون جامعه ای که نیما ازشون ریشه گرفته.
نیما تی شرتهاشو از طریق اینترنت می فروشه و در حال حاضر امیدواره که با یک فروشگاه بزرگ لباس در نیویورک قرار داد ببنده.
چقد جنگل خوسی
(بخشی از ترانه تیتراژ سریال کوچک جنگلی به معنای" چقدر در جنگل میخوابی"
شهادت میرزا کوچک خان جنگلی 11 آذر 1300
اسم میرزا کوچک خان جنگلی یونس بود.میرزا در اصل فومنی بود آن طور که می گویند میرزا قوی جثه و بسیار مودب و خجالتی بود .بعد از مدرسه میرزا به دنبال تحصیلات دینی رفت اما در جریان مشروطه با آزادیخواهان شروع به حمله مسلحانه علیه محمد علی شاه کرد و بعد از آن میرزا جنبش جنگل را تاسیس کرد.
دولت برای سر میرزا جایزه تعیین کرده بود ولی هنوز خبری نبود .با اینکه اکثر یاران میرزا خودشان را به رژیم فروخته بودند و آنهایی هم که باقی مانده بودند بعد از شکست از قزاقها یا تسلیم شده بودند یا کشته بازهم کسی نتوانسته بود میرزا را بگیرد . آخرش هم میرزا در حلقه مریدانش مرد نه در دست ماموران دولت.نتیجه آخرین جنگ نهضت جنگل با قزاق ها شکست بود بعد از جنگ نیروهای جنگل مجبور به عقب نشینی شدند میرزا هم آن موقع با یکی از افرادش بنام گائوک آلمانی که بهش هوشنگ می گفتند به سمت خلخال به راه افتادند اما در برابر سرما دوام نیاوردند .. میرزا وقتی پیدا کردند که هوشنگ را کول گرفته بود آنها را به آبادی بردند اما کاری نتوانستند بکنند .خبر مرگ میرزا خیلی زود پیچید و یکی از قزاق ها آمد و نگذاشت که او را دفن کنند سر یخ زده میرزا برید و برای سردار سپه تازه به دوران رسید برد و او هم دستور داد تا او را در حسن آباد دفن کنند .اما یکی از یکی از یاران میرزا سر او را از حسن آباد به مدفن او برگرداند و در کنار تنش دفن کرد.
اطلاعات بیشت رو میتونید اینجا ببینید.
و جمله ای از میرزا:
« ...من و رفقایم محال است آلت دست آنها (دشمنان) بشویم. عاری از شرف میدانم کسی را که حقوق حاکمیت و استقلال مملکت را، هدیه شغل و مقام کند. من استقلال ایران را خواهانم و بقای اعتبارات کشور را طالبم. آسایش ایرانی و همه ابنای بشر را بدون تفاوت دین و مذهب شایقم. ما به شرافت زیستهایم و با شرافت مراحل انقلابی را طی کردهایم و با شرافت خواهیم مرد...»
خانه میرزا کوچک خان جنگلی بیمه شد
خبرگزاری فارس: مدیرعامل بنیاد پژوهشی فرهنگی میرزا کوچک خان گفت: بیمه آسیا در جهت حفظ میراث فرهنگی کشور پوشش بیمهای خانه میرزا کوچک جنگلی را تا سال 1387 تمدید کرد
اولین تمبر یادبود میرزا کوچک خان جنگلی در رشت به چاپ میرسد
خبرگزاری فارس: رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر رشت از چاپ اولین تمبر یادبود میرزا کوچک خان جنگلی خبر داد و گفت: چاپ این تمبر در شورای شهر رشت به تصویب رسیده است.
تولد وودی آلن 10 آذر 1) دسامبر 1935)
وودی آلن در اول دسامبر سال 1935 دربروکلین نیویورک به دنیا آمد. نام پدر و مادر اومارتین و نتی بود. آنها مانند تمام والدین او را بهمدرسه فرستادند، اما از آنجا که موهای قرمزیداشت بچهها لقب (مو قرمز) به او دادند و بههمین خاطر او را به باد تمسخر میگرفتند. شانزدهساله بود که شروع به نوشتن داستانهای کوتاه وکمدی کرد و از مدرسه جوایزی گرفت، او پسریشوخطبع بود و پس از پایان دبیرستان به دانشگاهنیویورک رفت و در آنجا به تحصیل در رشتهعلوم ارتباطات و فیلمسازی مشغول شد، پس ازپایان تحصیلات دانشگاهی با (هارلن روزن)دانشجوی رشته فلسفه ازدواج کرد، اما اینازدواج دوام نداشت و در سال 1957 از او جداشد. وی از سال 1960 شروع به نوشتننمایشنامههای کمدی و داستانهای طنزآمیزکرد و از سوی دانشگاه نیویورک چندین جایزهگرفت و سپس به تلویزیون راه پیدا کرد و دربرنامههای شاد و کمدی نمایش اجرا میکرد. آلناولین فیلمش را در سال 1965 تهیه کرد. مدتزیادی با (میا فارو) نامزد بود، اما ازدواج نکرد،سپس آلن با دختری به نام (سونیا) در سال1997 ازدواج کرد و صاحب دو دختر به نامهای(بچت) و (منزی) شد که هنوز به سن 7 سالنرسیدهاند، وارد حیطه موسیقی شدند و در رشتهجاز فعالیت میکنند.
وی که در حال حاضر 69 سال سن دارد درگفتگو با People میگوید:من در دوران کودکییک کودک نابغه بودم، پس از تست IQ که از منگرفتند، من را به مدرسه استعدادهای درخشانHigh فرستادند. اما من احساس میکردم که درآن مدرسه چیزی نمیشوم و به خواستههایمنمیرسم زمانی که 16 سال داشتم دو لطیفه بهیکی از مجلهها فرستادم و ناگهان پس از مدتیدیدم که لطیفههایم همراه با نامم چاپ شدهاست. دو ماه بعد من، نویسنده لطیفههای یکبرنامه تلویزیونی شدم و ماهیانه هشتهزار دلاردرآمد داشتم.
(به نقل از مجله خانواده سبز)
وودی آلن هم می نویسد , هم فیلم میسازد و هم بازی میکند.و در تمام اینها جزو دسته منحصر به فرد هاست آثار او و دنیای ذهنی اش احتما لا به هیچ آدمی شبیه نیست و با تمام اجزای تشکیل دهنده عالم سر خوشی دارد. گستره شوخی هایش هم از شروع زندگی تا ابدیت است و مخصوصا خواندن جمله قصار های تک اش حال دیگری دارد.
ممنون از احسان لطفی
نمایشنامه مرگ نوشته وودی آلن ترجمه بهروز تورانی اینجا بخونید.
شهادت آیت الله سید حسن مدرس 10 آذر 1316
اگر در یک روستای پر اصل و نسب با مردمی کوشا به دنیا آمده باشی و آن قدر اراده برای علم آموزی داشته باشی که در 13 سالگی راهی شهر اصفهان شوی و باز با سختی و کوشش راهت را ادامه دهی و اگر مرد باشی دیگر نمی توانی در مقابل کسانی که دارند موقوفه خواری (زمین خواری) می کنند ساکت بایستی ; باید از تهدیدشان هم نترسی . معمولا کله گنده ها شوخی نمی کنند ; همانطور که در مدرسه جده شوخی نکردند و مدرس را ترور کردند; تروری در جوانی اما خدا خواست تا آن سوء قصد بی نتیجه بماند.
اولش به عنوان یکی از 5 نماینده مراجع تقلید نجف در مجلس حضور پیدا کرد ; طبق همان اصلی که شیخ فضل الله به خاطرش اعدام شد .
گرچه از اول مجلس دوم حضور نداشت اما در همان چند جلسه اول شناخته شد و مثل همیشه دشمنان قبل از دوستان گوش به زنگ شدند .فشارش هم روی اولتیماتوم روسیه بود که آخرش هم نشد.برای اینکه حرف و حدیثی نباشد و قدرت بیشتری هم داشته باشد به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس سوم وارد شد.
بین 2 مجلس هم دعوایی با نایب السلطنه داشت که از فضای جنگ سوءاستفاده کرده بود و مستبدانه برخورد می کرد.
در گیرو دار جنگ جهانی اول یک گروه تشکیل شد که به همدان بروند و تعدادی از مردم هم با آنها رفتند .اینها قرار بود یک دولت واقعی تشکیل بدهند در برابر دولتی که در تهران بود و زیر نفوذ متفقین.
خلاصه مدرس بود و ترور و سوء قصد و تهدید ; چرا که مدرس وزیر عدلیه و اوقاف دولت تهران شده بود و طبیعتا پدر خیلی از کسانی که از جنگ سوء استفاده می کردند در می آورد.
مجلس سوم که روی هوا بود ; همه اش جنگ و قوای متخاصم و ظلم و جور و هیچ کس نمی دانست چه کار کند تا ایران را از این وضعیت نجات دهد ; نه شاهی بود و نه مجلسی و نه دولتی ; تمام سعی دلسوزان هم این بود که لااقل جلوی ندانم کاریها و وطن فروشی ها را بگیرند.
سال 1919 هم اوج این افتضاح بود ; مدرس شمشیر را از رو بست و هر کاری که توانست کرد تا مانع تصویب آن شود اما مگر یک آدم تنها چند نفر را میتواند قانع کند؟
کودتای سیاه سید ضیاء و سایه سنگینش و مثل همیشه دستگیری آدمهای محبوب و آدمهای مخالف.
مدرس هم محبوب بود هم مخالف پس هم دستگیر شد وهم تبعید در حالی که با رای بالایی درانتخابات مجلس چهارم انتخاب شده بود.کمی بعد که اوضاع تثبیت شد و عنصر های قدرت نفوذشان را کامل کرده بودند مدرس آزاد شد .اما این بار مدرس به عتوان نایب رئیس قدرت بیشتری پیدا کرد و توانست بارها برای دولت کودتا و به ویژه وزیر جنگ زیاده خواهش رضاخان مشکل ایجاد کند.
رضاخان با بقیه فرق داشت پشتش گرم بود و نمی شد مثل دیگران باهاش برخورد کرد. مدرس این را میدانست; مدت ها با رضاخان ساخت و بیشتر به پشت پرده پرداخت . رضاخان هم آن اوایل به مدرس باج میداد تا نفوذش را در مجلس بیشتر کند آخرش هم کار خودش را کرد و به خاطر شکستش در جمهوری خواهی به یکی از نمایندگان سپرد تا سیلی محکمی را بر گوش مدرس بخواباند.این سیلی معروف ناجوانمردانه ((که ملک الشعرای بهار و اکثر شعرای آن دوره درباره اش شعرهای مفصل گفته اند)) اولین برخورد رضاخان با مدرس بود و شروع داستانهایی که بین آنها بود.
مدرس از ابتدا با زمین خواران و کسانی که مال مردم را میخوردند مشکل داشت آخرش هم یک کله گنده اش گیرش آمد . رضاخان به اعتراف غربی ها موجودی بود که به جای غذا زمین میخورد .اگر مدرس در چندمین ترور زندگیش به شهادت نمیرسید شاید در مبارزه اش با این غول زمین خواری , مفسده کوچکش بود موفق می شد.
اطلا عات بیشتر درباره شهید مدرس متونید اینجا مشاهدع کنید.
و همشهری انلاین :
آموزش جنسی بی حیایی نیست .
ححت السلام مخبر میگوید نگاه دینی به مسئله جنسی در جامعه ما گم شده است/
اسلام دین جامعی است که همه مسائل را در بر میگیرد . اسلام آخرت محور است اما دنیا را جدای از آخرت نمی داند بلکه آخرت را ادامه وامتداد دنیا می بیند.با این نگاه , اسلام حتی به مسئله جنسی نظر دارد اما زاویه دیدش جور خاصی است . در اندیشه اومانیستی لذت اصالت دارد و اساسا لذت ارزش است و رابطه جنسی یک غریزه لذت بخش ; اما اسلام این جوری نگاه نمیکند . در نگاه اسلام انسان است و ابدیت او ; پس باید تمام نیازها به صورت معقول و متوازن و هماهنگ پاسخ بگیرد تا ابدیت تامین شود.یعنی هم به لذت می پردازد و از آنها غافل نمی شود و هم همه چیز را در خدمت آخرت می بیند حالا در همین رابطه جنسی یک چیز مهم است و آن اینکه در حد اعتدال باشد تعریف آن هم در حلال و حرام آمده است . نکته جالب اینجاست که رابطه حلال نه تنها منع نمی شود بلکه لذت دنیا و آخرت دارد. آن همان نگاهی است که بین دنیا و آخرت تفکیکی نمی بیند و لذت حلال دنیا را برایش اجر اخروی هم قائل میشود.یعنی اگر در مرز اعتدال که همان حلال و حرام است حرکت کنی در دنیا لذت می بری و در عقبی ثواب حسنه خواهی داشت.
در روایت معصومین این امر در مورد رابطه جنسی حلال تصریح شده ; حتی در روایتی آمده است که شخصی وقتی قول معصوم را شنید با حیرت پرسید هم لذت ببریم و هم اجر ببریم که پاسخ دادند بله وقتی از حلال الهی به نیازت پاسخ بدهی هم لذت دارد هم اجر.
در شب های ماه مبارک رمضان که ماه معنویت و خودسازی است هم آمیزش حلال است . حلالهای الهی و نعمت های خداوندی در مسیر رشد و تعالی و سعادت بشرند.
اسلام به شدت معتقد به طرح آموزش جنسی در جامعه است که برای آن 3 شرط گذاشته :
جوانان ما الان در مورد مسائل جنسی خالی از ذهن اند وحتی زوج های جوان که لازم است این مسائل را بدانند نه تنها از نظر مباحث فیزیکی و پزشکی که از نظر نگاه دین هم خالی از ذهن اند .
متاسفانه در جامعه ما ابزارهای جنسی نسبتا رو آمده و نتیجه این شده که رابطه جنسی به جای یک رابطه محترم و مخفی بعضا به یک رابطه متداول و مرئی تبدیل شده است.
بعضی میگویند طرح این مسائل در جامعه مشکلی رو حل نمی کنه و حتی مشکلاتی هم به وجود میاره البته این مباحث بدون مراعات غلط است اما ما آنجا هم که جایش بوده نگفته ایم حتی وقتی شخصی ازدواج کرده و محتاج آموزش است از او دریغ کرده ایم . ما از ترس اینکه جوان یا نوجوان 14 ساله فاسد شود حتی به زوجین هم آموزش نداده ایم و یک مشکل دیگه هم اینه که ما فکر می کنیم رابطه جنسی یک امر بسیار ساده است و همه آن را بلدند یا یاد می گیرند. !!؟؟
آموزش کجا ببینیم ؟؟
فرهنگ سرای سلامت
برای آموزش زوج های غقد کرده فرهنگسرای خانواده می تونه جای خوبی باشه هم آموزش آکادمیک و دینی می دهد و رعایت بحث های اخلاقی را هم کرده اند.
انجمن تنظیم خانواده هم این آموزش ها رو هم میده :
شماره تلفن های 66791515 و 44631859 تماس بگیرید یا به سایت www.javansalem.com مراجعه کنید.
چند توصیه برای کسانی که میخواهند اطلاعات شان را در زمینه مسائل جنسی افزایش دهند .
از کی بپرسیم (چه کسانی متوانند چه کمکی بکنند)
خیلی وقتها ما احساس میکنیم که آنها اجازه نمی دهند مسائل جنسی را بپرسیم ولی آن طرف هم بزرگترها هم خجالت میکشند از ما درباره این مسائل سوال کنند.
اگر فاصله بچه ها از حیث خلقیات با هم زیاد نباشد آنها بهترین معلم در این زمینه هستند به شرطی که خودشان کمی بیشتر از آنچه همه آدم ها باید بدانند آگاهی داشته باشند.
و اینم چند تا سایت مرتبط :
نظرات یا مشکلات سر راه خودتون رو بگید و مشکل آموزش جنسی تو جامعه ما رو بسته به نظراتتون بیان کنید و چرا نمی تونیم فرهنگ سازی درستی انجام بدیم چه کاری باید انجام بشه ؟
تا بعد...
چطوری می شود چندتا زبان یاد گرفت ؟
جالب تر از خود سوال جواب دانشمندها به سوال است آنها می گویند تا پنج زبان را با ممارست و تمرین وکلاس خصوصی و هر بدبختی که شده یاد گرفت اما برای یاد گرفتن شش زبان هیچ راهی نیست جز اینکه مختان یک ایرادی داشته باشد باور نمی کنید پس بخونید:
منظور از polyglot اصطلاح علمی هست برای اشاره به افرادی که 6 زبان یا بیشتر بلدند..
سال 1930 متخصصان مغزو اعصاب با کالبد شکافی یک polyglot به اسم امیل کربس که 68 زبان میدانست متوجه شدند در ناحیه لوب جلویی مغز او یک ضایعه ساختمانی وجود دارد . در تصویر برداری های بعدی از سایر polyglot ها محققان دریافتند این ضایعه درمغز تمام این افراد وجود دارد.
محققان با بررسی های بیشتر روی آنها فهمیده اند که آنها چپ دست یا با هر دو دست می نویسند و استعداد ابتلا به نوع خاصی از بیماریهای مفاصل را هم دارند مهارت در ریاضی دارند و کلی مهارت شبیه به همدیگر..Polyglot ها در هر صنف و قشری هستند:
بین نویسندها : بورخس --- بین رهبران سیاسی : هوشی مینه --- بین نقاش ها : داوینچی و بین مشاغل مختلف بیشترین آمار polyglotها به روسای سازمان ملل متحد متعلق است و به عنوان مثال رئیس فعلی بان کی مون کره ای 12 زبان می داند .
کسی که بیشترین زبان را می داند توماس یونگ فیزیکدان و مصر شناس معروف انگلیسی است که رساله ای دارد که در آن گرامر 400 زبان مختلف را با هم مقایسه کرده و می گویند از این هم بیشتر زبان بلد بوده و کشف راز خط هیروگلیف را هم او انجام داده و در آخر هم زبان دار ترین آدم حال حاضر دنیا هم یک زبان شناس لبنانی است که ساکن برزیل است و به 58 زبان کتاب نوشته اسم این استاد هست زیاد فازه که اصلا از اسمش معلوم است زیاد چیز می داند.
تا بعد...
احمق های باقی دنیا
شبکه تلویزیونی UKTV قوانین ابلهانه کشورهای دیگر را هم به رای گیری گذاشته بود که در فهرست ده گانه دوم آمریکا با داشتن 4 قانون احمقانه رتبه اول را کسب کرد .
به علت ایالتی بودن و سیستم فدرالی در امریکا ایالت ها قوانینی مخصوص به خود دارند که مانند انگلستان به مناسبتهای مختلف وضع می شوند و بعد فراموش می شوند. بعضی ازاین قوانین آنقدر احمقانه هست که مشکل می شود وجود آنها را باور کرد.
اولین قانون فهرست مربوط به ایالت اوهایو بود که عنوان میکرد :
(هیچ کس حق ندارد یک ماهی را یا شراب مست کند) و در ادامه همین قوانین
ایالت آرکانزاس : مرد قانونا می تواند همسرش را کتک بزند اما فقط ماهی یک بار.
ایالت الاباما : رانندگی در حالی که بک چشم بند روی چشم باشد غیر قانونی است .
ایالت اکلا هاما : پلیس متواند کسانی که برای سگها شکلک در می آورند را دستگیر کند.
ایالت تگزاس : استفاده از دایره المعارف بریتانیکا به علت اینکه روش ساخت مشروبات الکلی در ان توضیح داده شده ممنوع است.
ایالت شیکاگو : بردن یک سگ پودل فرانسوی به اپرا ممنوع است .
ایالت فلوریدا : چتر بازی زنان متاهل در روز یکشنبه غیر قانوی است.
ایالت کالیفرنیا : مرد می تواند همسرش را با کمربند چرمی کتک بزند به شرطی که قطر کمربند بیشتر از 5 سانتی متر نباشد.در صورت استفاده مرد باید از همسرش اجازه بگیرد.
شلیک به سمت هر نوع شکاری از روی وسیکه نقلیه غیر قانونی است مگر اینکه شکار یک نهنگ باشد.
ایالت کولومبوس : نمیتوان به صورت اتفاقی روی نرده خانه کسی نشست.
ایالت لوییزیانا : قرقره کردن در مکان های عمومی غیر قانونی است.
بستن روکش از چرم تمساح روی کپسول اتش نشانی ممنوع است.
زدن بانک و بعد شلیک کردن به کارکنان بانک با تفنگ ابپاش غیر قانونی است.
گاز گرفتن کسی با دندانهای طبیعی حمله ساده است و لی با دندان مصنوعی حمله مسلحانه است.
ایالت ماساچوست : گذاشتن ریش پرفسوری بدون مجوز غیر قانونی است.
همرا داشتن اسلحه فضایی غیر قانونی است.
ایالت مونتانا : زن طبق قانون حق نداره نامه های همسرش را باز کند.
ایالت میشیگان : موهای زن متعلق به شوهرش است.
ایالت نبراسکا : اگر کودکی هنگام مراسم مذهبی در کلیسا آروغ بزند پلیس می تواند مادر پدرش را دستگیر کند.
ایالت ورمونت : زنان متاهل برای استفاده از دندان مصنوعی باید از شوهرشان اجازه بگیرند .
سوت زدن زیر آب غیر قانونی است.
قوانین احمقانه باقی دنیا:
تا بعد
دیدار در تهران 28 نوامبر 1943 ( 6 آذر 1322)
2 سال بود که روس ها از شمال و آمریکا یی ها و انگلیسی ها از جنوب خاک ایران را اشغال کرده بودند.
جنگ جهانی دوم از نیمه گذشته بود و هیتلر به نفس نفس افتاده بود.آبان سال 1322 وزرای خارجه انگلیس , شوروی و امریکا در مسکو قرار گذاشتند تا سران 3 کشور متفق در جایی با هم مذاکره کنند.
پیشنهاد استالین تهران بود . پیشنهاد قبول شد بدون اینکه خود ایرانی ها خبری داشته باشند. فقط در روز ورود استالین به تهران علی سهیلی نخست وزیر وقت خبر دادند که قراراست چنین مذاکراتی در تهران برگزار شود.
4 آذر استالین امد فرداش روزولت و چرچیل. استالین در سفارت شوروی که محل برگزاری کنفرانس هم بود اتراق کرد و روسای جمهور امریکا و انگلیس یه کوچه پایین تر در سفارت انگلیس.
از یکشنبه 6 آذر کنفرانس پشت درهای بسته شروع شد. 3 کشوری که دشمن مشترکی به نام هیتلر انها رو پشت یک میز نشانده بود سر ضربه زدن به او به توافق رسیدند . توافق تهران 9 فصل و 6 ضمیمه داشت.
در این توافق قرار شد خرداد سال بعد در نرماندی فرانسه پیاده شوند, در تیرماه , ضد حمله سنگین شوروی شروع شود, پارتیزانهای یوگسلاوی شارژ مالی شوند و نیروهای متفقین 6 ماه بعد از پایان جنگ از ایران خارج شوند (که نشدند) .
استالین در جلسات پیشنهاد داد تا نفت ایران و خاورمیانه را هم بین خودشان تقسیم کنند اما 2 نفر دیگر قبول نکردندو تقسیم غنایم را به جلسات بعد موکول کردند .
در 3 روز کنفرانس , محمد رضا شاه 22 ساله ایران هر روز به سفارت شوروی می رفت تا بلکه او را به حضور بپذیرند اما روزولت و چرچیل اصلا شاه را داخل آدم حساب نمی کردند . محمد رضا بالاخره بعد ازمدتی معطلی 3 دقیقه با این دو نفر صحبت کرد و خواهش کرد بابای تبعیدیش رو از جزیره موریس به افریقای جنوبی بفرستند چون آب و هوای بهتری داشت.این کنفرانس 9 آذر تمام شد.
برای اطلاع بیشتر میتونید به اینجا هم سری بزنید
اولین نمایش فیلم کازابلانکا 26 نوامبر 1942( 5 اذر)
محصول ۱۹۴۲ . سیاه و سفید . ۱۰۲ دقیقه
کارگردان: مایکل کورتیز
بازیگران: همفری بوگارت . اینگرید برگمن . پل هنرید . کلود رنس . دولی ویلسون
بهترین فیلم بدتاریخ سینما
175 نماینده مجلس بریتانیا در یک نظرسنجی در باره بهترین فیلم همه عمرشان، 'کازابلانکا' را برگزیدند. صحنه ای مشهور از فیلم کازابلانکا با بازی اینگرید برگمن و همفری بوگارت
(( از بین این همه کافه توی این همه شهرتو تمام آ سیا اون باید بیاد کافه من ))
کازابلانکا پر است از دیالوگهای جاودانه ای که می شود با هر کدامشان مدت ها کیف کرد.
داستان 2 خطی ساده ای که کمپانی برادران وارنر در سال 1942 وسط جنگ جهانی دوم می خواست از ان یک فیلم موزیکال بسازد , حالا جزو یکی از شاهکارهای سینمای جهان است.
(( اون روز خوب یادمه , تو ابی پوشیده بودی و آلمانها خاکستری))
فیلم پر است از شخصیت های فرعی جذاب با دیالوگهای فوق العاده است.
در بین 100 جمله برتر تاریخ سینما بیشترین تعداد 5 جمله متعلق به کازابلانکاست.
((دوباره اون اهنگ رو بزن سام ; اگه تونست تحملش کنه من هم میتونم))
جمله پایانی فیلم هم فوق العاده است : (( این میتونه شروع یک دوستی زیبا باشد))
این فیلم کلاسیک که در سال 1942 توسط مایکل کورتیز ساخته شده است، در باره یک ماجرای عاشقانه در هنگامه جنگ جهانی دوم است.
نورمن بیکر، نماینده حزب لیبرال دمکرات به شبکه اسکای که این نظرسنجی را برعهده داشته است گفت که هنوزهنگام مشاهده برخی از صحنه های این فیلم " پرتحرک والهام بخش" اشک به چشمانش می آید.
ادامه نظر سنجی رو میتونید اینجا ببینید
قوانین احمقانه دنیا
اول میریم سراغ انگلیسی ها که بیشترین قانون های احمقانه دنیا رو دارند:
بریتانیا حدود 800 سال است که پارلمان دارد وقانون تصویب میکند اما چیزی که جالب است اینکه این کشور قانون اساسی ندارد .در انگلیس قوانین قبلی همگی اعتبار دارند و در هر مورد جدید ابتدا به قوانین قبلی مراجعه می شود و آنها تاویل و تفسیر می شوند و اگر هیچ قانونی درآن مورد خاص نبود قوانین جدید تصویب میشوند.
یک شبکه انگلیسی ((UKTV gold چندی پیش بعد از یک بررسی قوانینی که مسخره و ابلهانه می رسیدند را تهیه و به نظر سنجی گذاشت تا 10 قانون ابلهانه این کشور مشخص بشه در این نظر سنجی حدود 4300 نفر شرکت کردند و 10 قانون مسخره انتخاب شد.
1. در پارلمان نمیرید:
در این فهرست مردن در ساختمان پارلمان انگلیس غیر قانونی است و جسد بازداشت خواهد شد.
2. ملکه سر و ته نشود :
چسباندن تمبر منقوش به چهره اعضای خانواده سلطنتی به صورت وارونه روی پاکت نامه یک عمل خیانت آمیز تلقی میشود وبا مجرم به عنوان یک خائن برخورد خواهد شد.
3. حق عریان شدن ندارید :(مربوط به شهر لیورپول)
هیچ کس حق ندارد در مکانهای عمومی عریان باشد مگر اینکه فروشنده یک ماهی فروشی محلی باشید.
4 . هیچ کس حق ندارد در روز کریسمس رولت گوشت چرخ کرده بخورد. (این قانون در مبارزه با پر خوری وضع شده)
5 . در اسکاتلند اگر کسی به منزل فرد دیگری مراجعه کرده و در خواست رفتن به توالت کند قانونا حق انجام چنین کاری را دارد.
6 . در بریتانیا هر زن حامله ای حق دارد در هر زمان و هر مکانی که خواست قضای حاجت کند حتی در کلاه یک افسر پلیس لندن .
7 . هر کس در سواحل بریتانیا وال یا ماهی اوزون برونی صید کرد سرش متعلق به پادشاه و دمش متعلق به ملکه است .
8 . نگفتن مسائلی که نمی خواهید یک مامور مالیاتی ان را بداند غیر قانونی است اما نگفتن چیزهایی که اهمیت نمی دهید مامور مالیاتی ان را بداند قانونی است.
9 . هیچ کس حق ندارد با زره و کلاه خود وارد پارلمان شود.
10 . در شهر یورک هرکس حق دارد در صورت دیدن یک اسکاتلندی با تیر و کمان در دروازه قدیمی شهر او را به قتل برساند.
نوبت به کشورهای دیگم می رسه ...
تا بعد
کتاب هایی که این هفته مجله همشهری جوان برای شما معرفی کرده عبارتند از :
۱. گوساله سرگردان : ( نوشته مجید قیصری) در رابطه با جنگ هستش که شامل ۸ داستان کوتاه در این کتاب نوشته شده.))این کتاب۹۳صفحه ای ۱۴۰۰ در کتاب فروشی ها بفروش میرسد
۲. این سوی رودخانه ادر : ( نوشته یودیت هرمان و ترجمه محمود حسینی)مو ضوع داستان تنهایی است و شخصیت اصلی داستان زنی است که همسر و دوستان وزندگی خوبی دارد ولی شدیدا احساس تنهای میکند آن قدر که همه را در سوی دیگر رودخانه رها میکند و به این سوی رودخانه می آید...)) این کتاب ۱۱۵ صفحه ای ۱۶۰۰ در کتاب فروشی ها بفروش میرسد.
۳. من و سرخپوستم (نوشته حدیث لرز غلامی) اولین مجموعه داستان بزرگسالان اوست.
این کتاب ۴۸ صفحه ای ۱۲۰۰ در کتاب فروشی ها بفروش میرسد.
و کتابهایی که من معرفی میکنم...
امروز با ۲ تا کتاب اومدم که امیدوارم خوشتون بیاد.
کتاب داستانهای قرآن کریم تهیه شده توسط امیر حسین خنجی که ازش ممنونیم بابت این کتاب زیبا.
شما می تونید تو این کتاب داستان:
یوسف و برادرانش – موسی و بنی اسرائیل و فرعون- موسی و بنده صالح – یحیی و مریم و عیسی – ذوالقرنین – اصحاب کهف – زیر و زبر شدن شهر لوط – نوح و باران ویرانگر – ابراهیم – پادشاه شدن داود در بنی اسرائیل – سلیمان و ملکه سبا – یونس و نهنگ و آفرینش انسان
که از زبان خود قرآن هست رو بخونید .
گوشه ای از داستان یوسف:
آنگاه که یوسف به پدرش گفت : ای پدر! من یازده ستاره وخورشید وماه دیدم که بر من سجده گرند . پدرش گفت رویایت را برای برادرانت باز گوی مکن که نیرنگی برایت به کار برند ; همانا شیطان برای انسان یک دشمن آشکار است .
باقیش رو برید دانلود کنید و بخونید.
دعوت به دانلود
حجم فایل 336 kb
داستانک امروز جایی در بهشت نوشته پائولو کوئلیو است که خیلی زیباست و از نویسنده بزرگی چون کوئلیو میشه انتظار داشته باشی .
دعوت به دانلود
حجم فایل 48 kb
تا بعد
شماره ۱۴۴
طرح جلد هفته گذشته
یاد مرحوم قیصر امین پور را گرامی میداریم روحش شاد خدایش بیامرزدش.
اما این هفته
این هفته هم مجله همشهری جوان جذابیت های مخصوص به خودش رو داره که البته طرح روی جلدش همیشه جالبه و بعضی وقتهام میترکونه مثل این هفته...
گزیده مطالب:
اول.. رویداد در هفته کلی مطلب جالب رو برای شما به ارمغان میاره.
این هفته مجله یه سرکی تو کار آموزش و پرورش زده درباره اعتیاد بچه مدرسه ایها مطالبی رو نوشته که واقعآ جای تاسف داره هم برای ما و وزارت اموزش و پرورش که قضیه رو تکذیب کرده.مطالب رو در یادداشت قبلیم مختصرآ گفتم.
مطلب بعدی هم رفته سراغ توزیع کنندگان مواد مخدر و طرح دستگیری انان...
گزارش بعدی هم اختصاص داره به زبانهای مختلف اهم از روسی.ژاپنی.آلمانی و ...و یه کمی توضیح برای یادگیری در مراکز و قیمت پرداختی هر ترم و چیزای دیگه...
میگن ادمها ان اوایل مثل هم حرف میزدند اما بعد هرکی دست طایفه و قوم خویش اش را گرفت و رفت یک طرف این کره خاکیبه خودشان که آمدند دیدند دارن به شصت زبان حرف میزنن به خاطر همن هم دعوایشان میشده.(البته باید رفت و دید چرا از هم جدا شدن !)
و در ادامه مطالب :
زیر پوست ستاره (توفیق اجباری)
گلادیاتور در خیابان(فیلم جدید ریدلی اسکات)
ارکستر سازهای لپ تاپی(نوع جدیدی از موسیقی الکترونیکی)
سرشماری احمقان (مروری بر احمقانه ترین قوانین دنیا)
و مطالب جالب دیگه ... در این مجله ۶۶ صفحه ای جای گرفته.
مطالب خواندنی که توی کم مجله ای میشه سر وقتشون رفت . پیشنهاد میکنم برای یک بارهم شده تهیه کنید و لذتش رو ببرید تا هر هفته مشتری ثابتش بشید من که راضیم بعضی وقتهام انتقاداتم رو بیان میکنم از همین تریبون.
راستی باید علت نیم صفحه ای شدن رایانه در هفته رو هم پرسید که همیشه خوندنی بود؟
وزیر اموزش و پرورش میگوید محیط مدارس پاک است در حالی که امارها چیز دیگری را نشان میدهد.
یک کارشناس مبارزه با مواد مخدر مدعی است که ۳۰ هزار دانش اموز معتاد در کشور وجود دارد
که بیشتر شیشه وکراک را میشناسند و مسئولان در این زمینه بی اطلاع هستند.
ایا واقعآ هیچ کس در مدارس معتاد نمی شود؟
نظر شما چیست؟
بسم الله الرحمن الر حیم
با عرض سلام به خدمت تمام وبلاگ نویسهای بلاگ اسکای امیدوارم بنده رو هم در امر وبلاگ نویسی یاری کنید تا قدمی هر چند کوچک دراین امر مهم بردارم.
این وبلاگ اختصاص داره به مجله همشهری جوان به علت اینکه جای سایت این هفته نامه در اینترنت خالی هست بنده از این تریبون خبرهای داغ این مجله رو برای تمام فارسی زبانان گیتی فراهم کردم تا همه از وجود چنین مجله جالب و گیرا بهرمند بشیم.
البته با کسب اجازه از مدیر مسئول مجله اقای حسین انتظامی ...
پیرو مقاله الهام گیری از تئاتر و سینما