همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

کودک درون(اریک برن - Eric Berne)

 

ما همه مون بازی گریم

 

کودک درون

 

کاشف کودک درون

 

( Eric Berne  1910-1970 )

 

اریک لنارد برتشتاین (که بعدا که تبعه آمریکا شد خودش اسمش را کرد اریک برن)سال ۱۹۱۰ در مونترال کانادا به دنیا آمد .وقتی پدرش مرد به توصیه مادرش رفت و راه پدر را در امریکا ادامه داد و پزشک شد و خیلی دقیق تر روانپزشک .

اریک وارد ارتش آمریکا شد تا بعنوان روانپزشک در ارتش این کشور خدمت کند.اولش او هم مثل تمام همدوره ای هایش از روانکاوی فروید خوشش آمد و بعد کم کم مثل تمام روانشناسانی که بعد از فروید نظریه دادند , یک نظریه ساده و جمع و جور در مورد آدمها ارائه داد و اسمش را گذاشت " نظریه تحلیل متقابل رفتار" "TA یا Analysis Transactional" .او ۶ سال قبل از مرگش یعنی در ۱۹۶۴ کاری کرد کارستان و کتابی نوشت به عنوان " بازی ها " و هرچه را که می خواست بگوید ریخت توی این کتاب .کتابش مثل اسب فروخت و به خیلی از زبانهای دنیا از جمله فارسی ترجمه شد.

کودک درون , بالغ درون و والد درون مفاهیمی بودند که اولین بار اریک برن در کتابهایش آنها آفرید و در موردشان حرف زد.

 

 

حالا دیگر افتاده توی زبون همه مردم کلمه کودک درون رو می گویم.خیلی ها بی هوا این کلمه رو به کار می برند.حتی با این کلمه ها فیلم آتش بس ساخته می شود و ملت می بینند و حالش رو می برند اما واقعا این کودک درون چی هست و از کجا اومده و به چه درد میخوره؟ بالغ درون و والد درون دیگر چه صیغه ای هستند چرا این کلمه ها افتاد توی دهن مردم؟

کودک درون:

اسمش روش است آن بخش از وجود ماست که دوست دارد بچگی کنه .یعنی اینکه مثل یک بچه سرزنده و با هیجان باشد.کودک درون ماست که ما را وا میدارد از خودمان خلاقیت در کنیم.

شعر بگوییم , شوخی کنیم , در هپروت تخیلاتمان سر کنیم و بچه بازی در بیاوریم .کودک درون ماست که قهر می کند , ناز می کشد و یکهویی بهانه کوه و دشت می کند.اماچیزی که مهمتر از خود کودک درون است انواع ان است. ما دو نوع کودک درون داریم:کودک سازگار و کودک طبیعی.انکه هی می گویند کودک درونت را دریاب منظورشان کودک طبیعی درون است.اما کودک سازگار اصلا چیز خوبی نیست چون که کاملا تحت تاثیر والد است یعنی نوعی از کودکی کردن که که والدین ادم دوست دارندو کاملا تحت سلطه است.یادتان باشد که کودک طبیعی کاملا شاد .و سرحال و بشاش است و اگر هم پرخاشگری می کند به هر حال خودش است اما کودک سازگار فقط دارد دیکته والدین خودش و جانشینان والدینش در اجتماع (از معلم گرفته تا همسر)را اجرا می کندو فقط هدفش مقبول بودن است.هنرمندها و انها که به قول معروف اهل عشق و حال هستند به کودک طبیعی درونشان حسابی راه می دهند.

بالغ درون:

بالغ بخش به اصطلاح عاقل شخصیت ماست بخشی که تصمیمهای منطقی می گیرد.اطلاعات را پردازش می کند با دیگران رابطه محترمانه برقرار می کند و کلا واقع گراست.ما اوقاتی که داریم مثل بچه ادم یه بحث منطقی را با دیگران راه می اندازیم به بخش بالغ درونمان راه داده ایم.ادمهایی که به منطقی بودن مشهور هستند به بالغ درونشان خیلی راه می دهند.

والد درون:

هر چه پیش داوری تعصبات و باورهای خشک در کله مبارک شماست برای همین والد درونتان است.تمام بایدها و نبایدها و دستورالعملهای بی چون و چرای وجودتان از جانب والد درون صادر می شود.والد درون هم در رابطه با دیگران دو تا کار می تواند انجام دهداولی این استکه کنترل کند یعنی این که هی به ادم سخت بگیرداذیت کند و گیر بدهد.اما والد دوم برعکس است یعنی اینکه از تو و تصمیمات ات حمایت کرده و تو را نوازش می کند.این دو تا کار دقیقا کارهایی هستند که همزمان والدین ما در زندگی واقعی مان در مورد ما انجام می دهندو برای همین اریک برن اسمش را گذاشته والد درون.یادتان باشد ادمهایی که عزت نفس پایینی دارند و از خودشان هم بدشان می اید به این والد کنترل کننده شان خیلی راه داده اند.

 

کودک بالغ و والد در رابطه های اجتماعی

 

اریک برن می گوید وقتی که ۲ تا آدم روبروی هم قرار می گیرند انگار ۲ شخصیت ۳ بخشی روبروی هم قرار گرفته اند.هر کسی یک جنبه از این ۳ بخش را وارد رابطه می کند.ما در ساده ترین شکل می توانیم ۶ رابطه اجتماعی داشته باشیم:

 

ادامه مطلب ...

شیخ صدوق

 

روز بزرگداشت شیخ صدوق        ۱۵  اردیبهشت

 

شیخ صدوق

 

همه ایرانی ها تختی را می شناسند و حتما شنیده اند که مقبره اش جایی است در شهر ری به نام ابن بابویه. اما کمتر کسی می داند که ابن بابویه همان شیخ صدوق است که در شهرری جایی نزدیک حرم عبدالعظیم دفن شده است. نزدیک 200سال پیش در زمان فتحعلی شاه قاجار به خاطر باران زیادی که امده بود مقبره ابن بابویه اسیب دیدهمین شد که برای تعمیر مقبره اطرافش را کندند تا به سردابی که محل دفن شیخ صدوق بود رسیدند و انجا بدن شیخ صدوق را دیدند که بعد از گذشت حدود 900سال کاملا سالم مانده بود.

محمدبن علی بن بابویه در عصر غیبت صغری همزمان با حسین بن روح نوبختی سومین نایب امام زمان در قم متولد شد.پدرش علی بن بابویه مرد عالمی بود که دکان کوچکی در شهر داشت و از همان خرج زندگی اش را در می اورد.پدر شیخ سالها بچه دار نمی شد همین بود که نامه ای به امام زمان نوشت که برای بچه دار شدنش دعا کنند. امام هم در جواب نامه فرموده بودندما برای تو دعا کردیم و به زودی خدا دو پسر خوب به تو خواهد داد.شیخ در همان اوایل جوانی راهی سفر شد تا از این و ان حدیث بشنود و درس بگیرد.به دعوت رکنالدوله دیلمی یکی از حکام ال بویه به ری رفت.چند سال بعد راهی مشهد مرو و نیشابور شد و دوباره به ری برگشت بعد راهی بغداد و کوفه شد و از انجا برای سفر حج به سمت مکه رفت.شیخ صدوق تا سالهای اخر عمر خود همچنان در سفر بود وبا این همه در این سفرها نزدیک به 300 کتاب نوشت وشاگردان زیادی هم تربیت کرد . معروفترین کتاب شیخ ,کتاب "من لا یحضر الفقیه " است که یکی از 4 کتاب اصلی شیعه است .این کتاب نزدیک به 6 هزار حدیث دارد که سند همه آنها را شیخ صدوق بررسی کرده و با اطمینان کامل به دردرستی آنها ,در کتابش آورده است.غیر از کتابهای شیخ , بیشتر شاگردان شیخ هم جزء علمای برجسته زمان خود بوده اند ; از شیخ مفید و مرتضی علم الهدی گرفته تا علی بن احمد نجاشی ...

و در آخر هم:

محمد رضا شاه پهلوی و محمد مصدق نیز هر دو وصیت کرده بودند در ابن بابویه دفن شوند...

موفق باشید.

دکتر ابراهیم حشمت

دکتر جنگلی ها

 

اعدام دکتر حشمت    ۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۸

 

n;jv palj

 

شاید اگردکترحشمت نبودمیرزاکوچک خان چندسال زودتر از پا درامده بود وشاید اصلا نهضت جنگل به شکلی که ما الان می شناسیم تشکیل نشده بود.

 در لحضه های اخرکم اورد یا شاید تسلیم شدنش تاکتیکی بود اما بالاخره دکتر حشمت ماند که سر قزاق ها را گرم کند.

 مادرش اهل دیلم بود و پدرش عباس قلی حکیم باشی طالقانی بود که به او حشمت الله الا طبا می گفتند او از معروفترین جراح های ان زمان بود ابراهیم هم مثل پدرش به مدرسه الیانس فرانسوی ها رفت بعد هم درست همزمان با جنگ جهانی اول دردارلفنون طب و علوم سیاسی خواند در لاهیجان نظام ملی طب راتاسیس کرد و نهر (حشمت رود )راهم ساخت که جلوی خرابی خیلی از شالیزارهای گیلان را گرفت باهمین کارها دکتردرتمام گیلان محبوب شد وقتی میرزا شروع به سازمان دهی نیروهای مردمی کرد تا جلوی نیروهای روس و انگلیس را بگیرد دکتر حشمت به او ملحق شد او بعداز میرزا کوچک مهمترین چهره نهضت جنگل بود وبیشترکا رهای حقوقی و مذاکراتی نهضت راانجام می داد شاید به خاطر همین بود که بیشتر تلاشها برای شکست نهضت جنگل روی جدای میرزا ودکتر حشمت متمرکز بود دکتر حشمت میل بیشتری به جنگ رودروبا قزاق ها داشت چیزی که همیشه از ان فرار می کرد میرزا از برادر کشی بدش می امد ان اواخر در جریان تعقیب وگریزهای میرزا وقتی اوضاع دیگر خیلی خراب شده بود ونهضت به گروههای کوچک تقشیم شده بود یکی از اشرار محلی به اسم امیر خان قول کمک به افراد جنگل را داد جنگلی به ناچار به او اعتماد کردند وبه پناهگاها او رفتند ولی خیلی زود معلوم شد که امیر خان می خواهد انها را تحویل قزاقها بدهد میرزاتصمیم گرفت فرار کند ولی دکتر حشمت با او نرفت اینجایش هنوز دقیق نیست بعضی گفته اند وعده هایی که امیر خان از جانب دولت به دکتر داد او را وسوسه کرد وبعضی هم می گویند دکتر حشمت ماند که سر قزاق ها را گرم کند تا میرزا بتواند راحت تر فرار کند دکتر حشمت با 270 نفر خود را تسلیم قزاق ها کرد در حالی که رضای میر پنچ , پشت قران برای همه شان امان نامه نوشته بود.

 میرزا تا خبر تسلیم را شنیده بود گفته بود (انالله و اناالیه راجعون ) قزاقها دکتر را شکنجه کردند و به زور اعتراف گرفتند وبه سرعت دادگاه مسخره ای تشکیل دادند که در ان فقط حکم اعدام دکتر وافرادش خوانده شد بدون اینکه فرصت دفاعی داده شود سال 1298 بود دکتر ارام رفت بالای نیمکت کلاه نمدی اش رابرداشت عینکش را زمین گذاشت شنلش راهم باز کرد و خودش طناب دار رااز زیر ریشهایش رد کرد دکتر در گورستان (چله خانه قرق )به خاک سپرده شد . روحش شاد

تولد و درگذشت ویلیام شکسپیر(William Shakespeare)

تولد و درگذشت ویلیام شکسپیر ۲۳ آوریل ۱۵۶۵ و ۱۶۱۶

 

 

William Shakespeare

 

William Shakespeare 

 

 

ویلیام شکسپیر در استانه چهارصد سالگی هنوز هم جوان است و خواندنی

نابغه بودن یا نابغه نبودن ; مساله این است.

 

ویلیام شکسپیر در ۲۳ آوریل سال ۱۵۶۴ متولد شد.

او در سال ۱۵۸۲ در سن ۱۸ سالگی با آن هاتاوی (Anne Hathaway) دختر ۲۶ ساله یک کشاورز ازدواج کرد. آنها در سال ۱۵۸۳ (میلادی) صاحب اولین فرزند دختر خود سوزانا و در سال ۱۵۸۵ (میلادی) صاحب دوقلوهای خود که یک پسر و یک دختر بود، شدند. ویلیام شکسپیر متولد ۲۳ آوریل ۱۵۶۴ شاعر و نمایشنامه نویس بزرگ انگلیسی است. زندگینامهٔ درستی از وی در دسترس نیست چرا که او یک نجیب زاده و از خانواده‌ای اصیل نبوده‌است. چیزی که در مورد وی مشخص است، این است که سالها با یک گروه تئاتر کار می‌کرده و خرج زندگی را هم از این راه در می‌آورده‌است. به واسطهٔ ثروتی که از نمایشنامه نویسی به دست آورده بود، در سی و دو سالگی نشان اصالت و نجیب زادگی را به وی و خانواده اش تقدیم کردند. در اوان چهل سالگی ویلیام شکسپیر شاهکارهای خوداز جمله اتللو، شاه لیر، مکبث را خلق کرد. در چهل و پنج سالگی مجموعهٔ غزلیات خود را که شامل ۱۵۴ غزل با موضوعاتی از قبیل عشق، عواطف انسانی و تضادهای بشری می‌شود را به چاپ رساند. ویلیام شکسپیر مانند بسیاری از هنرمندان دیگر در زمان خودش آن طور که باید شناخته نشد. و اکنون پس از گذشت بیش از ۴۰۰ سال از مرگش، روز به روز جایگاه وی نه تنها در ادبیات انگلیس، بلکه در ادبیات جهان، بیش از پیش مشخص می‌شود.

ویلیام شکسپیر در ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ درگذشت.

 

قدیمی ترین متن فارسی درباره شکسپیر

 

ابوالقاسم خان ناصر الملک از بزرگان ایل قاجار مدتی نایب السلطنه احمد شاه کوچک بود و توی مشروطه هم حسابی دست داشت.اهمیت ناصرالملک الان و یک قرن بعد از زندگیش در ترجمه ای است که او به صورت تفننی از داستان غم انگیز" اتللو" انجام داده. ترجمه ابولقاسم خان هنوز هم خواندنی است و از نمونه های شیرین عصر قاجار . در زیر بخشی از مقدمه ناصرالملک که به زندگی شکسپیر اختصاص دارد را می بینید:

" ویلیم شاکسپیر که یکی از سخنوران بزرگ و شعرای معروف انگلستان است در صنعت نگاشتن افسانه  تصرفات تازه کرده و پایه سخن را به جایی بلند رسانیده است.پس از قرن ها که پیروی پیشینیان دائره را محدود کرده بود, مبتکر بحثی جدید گردیده و منظره وسیع به عالم طبایع و اخلاق گشوده , گویی نظر دقیق او به هر گوشه و بیغوله دل انسانی را برده که نکته ای از اسرار مکنون بر او پوشیده نیستیا صور حقیقت در آیینه ضمیرش منعکس گردیده و در بیانات او جلوه گر آمده.لطافت طبعش از الفاظ شیرین صورت انگیز و ترکیبات خوش الحال و دلپذیر نظم او هویداست.گاهی به چند کلمه رنگین نقشی می نگارد که گویی روح در آن دمیده شده است.در کلام اندک , معنی بسیار گنجانیدن از خصایص اوست ..."

 

شکسپیر همیشه عاشق

·        در کنار ملکه , برج بگین بن و اتوبوس های قرمز لندن , شکسپیر هم یکی از نمادهای انگلستان است.

·        در کل آثار شکسپیر 884647 کلمه بکار رفته است و شکسپیر برای خلق آثارش از 29064 کلمه مختلف استفاده کرده است.فرهنگ لغت آثار شکسپیر هفده هزار کلمه دارد که این مقدار چهار برابر کلماتی است که یک زبان آموز حرفه ای می داند.قدرت شکسپیر در استفاده از کلمات بی نظیر بود.او از هفت هزار کلمه فقط یک مرتبه استفاده کرده است.

·        شکسپیر 1700 کلمه جدید ابداع کرده و به فرهنگ وازگان زبان انگلیسی افزود.

·        اولین اثر منتشر شده شکسپیر به نام اولین کتاب در سال 1623 به قیمت بیست شلینگ فروش رفت; یعنی قیمتی برابر 100 قرص نان در ان سال.همان کتاب در سال 2005 به قیمت 5 میلیون دلار فروخته شد.

·        شکسپیر تنها نویسنده ای است که تمام آثارش به فیلم تبدیل شده است.

·        در بین اجراهای تئاتر , مکبث محبوب ترین است و بیشترین اجرا مربوط به این نمایش است که تقریبا هر چهار ساعت یکبار در جایی از جهان به روی صحنه می رود

·        شکسپیر هیچوقت تحصیلات درست و حسابی نداشت و به همین دلیل از او انتقاد زیادی می شد.هزینه تحصیل در دانشگاه در سال 1600 در انگلستان سالی بیست پوند بود.یک گارگر معمولی سالی هشت پوند درآمد داشت و شکسپیر در آن سالها از تجارت و نمایشنامه نویسی سالی دویست تا هفتصد پوند درآمد داشت اما حاضر نشد به دانشگاه برود.

مهمترین آثار و جملات زیبای شکسیر را در ادامه مطلب بخوانید:

ادامه مطلب ...

شیخ بهایی

روز بزرگداشت شیخ بهایی

 

3 اردیبهشت

 

شیخ بهایی

 

شیخ بهایی مردی بود که خانه به خانه جایش بود.

همانقدر که در حوزه علمیه بزرگش میداشتند , برای معماران و فیلسوفان نیز محترم بود و همانقدر که شاعر بود...در فیزیک و ریاضی و هندسه هم قابل بود

شیخ بهایی کشکول دارد . کشکول کتابی است که در آن متن های جذاب جورواجور می توانید بخوانید و به قول معروف از هر دری حکایتی است.

شیخ بهایی خودش هم یک کشکول است .او هم علوم دینی می داند هم عرفان هم ریاضی هم هندسه و هم فیزیک ....

شیخ بهایی کشکولی اساسی است .آنچه او می داند به کار می آید و به کار می برد.

شیخ بهایی بانی یک شهر است.نجف آباد اصفهان , پیش از شیخ بهایی وجود نداشته است.با تدبیر شیخ بهایی و به دلایل سیاسی نجف آباد شهری می شود در 30 کیلومتری اصفهان.

شیخ بهایی نبوغ را به حمام وصل می کند.منشا گرمای حمام شیخ , سال ها جای سوال بود.گاز متان فاضلاب یا مرداب؟سوخت هسته ای؟ یا...و آخر چند دهه پیش خاموش شد.

شیخ بهایی با ریاضی عدالت برقرار می کرد.در اصفهان آب چندان نبوده و آدم ها زیاد , و اختلاف بر سر آب بیشتر.شیخ بهایی چنان زاینده رود رو تکه تکه می کنه که همه آرام می گبرند. 

شیخ بهایی کلید اول و آخر را دارد.کلید ساخت مسجد اصفهان را شیخ می زند.اما جای مسجد در میدان نقش جهان , طوری است که جهت مسجد با قبله همخوان نبوده .کلید در دست شیخ بهایی است اگر به اصفهان بروید می بینید مشکل چطور حل می شود.

شیخ بهایی شاعر است:

بیچاره بهایی که دلش زار غم توست.

 

این هم نمونه ای از شعر شیخ:

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه
ای تیره غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی ...کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم ..من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید
هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر "خیالی" به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
"شیخ بهایی"

 

شیخ بهایی

 

زندگی نامه شیخ بهایی را در اینجا بخوانید.

شیخ بهایی در ویکی پدیا

 

موفق باشید

 

سهراب سپهری

درگذشت سهراب سپهری
 
 
۱ اردیبهشت ۱۳۵۹
 
بندی گسسته است.
خوابی شکسته است.
رؤیای سرزمین
افسانة شکفتن گل های رنگ را
از یاد برده است.
بی حرف باید از خم این ره عبور کرد:
رنگی کنار این شب بی مرز مرده است

 
 
سهراب سپهری شاعر و نقاش کاشانی بود که در ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان متولد شد. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است.
 
 
 
سهراب سپهری
 
 
 
سهراب سپهری در غروب ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. صحن امامزاده سلطان علی، روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب گردید.
 
وب سایت سهراب سپهری      http://www.sohrabsepehri.com 
 
سهراب سپهری
 
 
صحنه غروب اثر سهراب سپهری
 

خلیج همیشه فارس

              پست اضطراری

 

                   چرا کشور ما شد زیر دست            چرا رشته ملک از هم گسست

                    چرا هرکه آید ز بیگانگان              پی قتل ایران ببندد میان

                    چرا جان ایرانیان شد عزیز           چرا برندارد کسی تیغ تیز

                    برانید دشمن ز ایران زمین           که دنیا بود حلقه , ایران نگین

                    چو از خاتکی این نگین کم شود     همه دیده ها پر ز شبنم شود

 

خلیج همیشه فارس

 

Persian Gulf

 

اگر شما هم ای میل یا اس ام اس ی با این مزمون دریافت کرده اید که

(سایت گوگل اسم خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر داده است، اگر یک میلیون نفر اعتراض خود را به این آدرس ارسال کنند گوگل مجبور به تغییر این عنوان می شود)

http://new.petitiononline.com/sos02082/petition.html

لطفا بی تفاوت از این موضوع نگذرید

وبا کلیک بر روی لینک فوق اعتراض خود را ثبت کنید

با کلیک روی این آدرس صفحه ای باز می شود که از کاربر درخواست می شود در صورت تمایل و پس از خواندن متن اعتراض با وارد کردن نام و آدرس پست الکترونیک خود این نامه را امضا کند.

ترجمه متن نامه اعتراض به این شرح است:

به: انجمن کتابخانه های مخصوص آمریکا و بخش انجمن کتابخانه های مخصوص خلیج عربی

دکتر ربکا بی. وارگا و دکتر سیف عبدالله حمود الجبری

احترما:

ما، امضا کنندگان تقاضا داریم که انجمن کتابخانه های مخصوص ایالات متحده آمریکا عناوین "بخش خلیج عربی انجمن کتابخانه های مخصوص و .... را به نام "خلیج فارس" تغییر دهد.

در ادامه لازم به یادآوری مدارک تاریخی خلیج فارس است. آیا احتمال دارد که شما آگاه باشید در سازمان ملل چندین تصویب، این عنوان را برای این آب به رسمیت شناخته اند؟ خلیج فارس؟ از جمله تازه ترین گزارش گروه استاندارد اسامی جغرافیایی سازمان ملل، سند شماره 61، وین، 28 مارس 2006 که بر این نام به عنوان نام اصلی این خلیج تاکید کرده است؟ خلیج فارس؟

ما امیدواریم که اکنون و در این موقعیت و پس ارزیابی و خواندن درخواست ما، شما تصمیم درستی در این زمینه اتخاذ کنید. با سپاس از بررسی شما.

در حقیقت این نامه اعتراض به سایت گوگل نوشته نشده است، بلکه کاربران در اعتراض به اقدام انجمن کتابخانه های آمریکا در خصوص تغییر نام خلیج فارس به عنوان جعلی "خلیج عربی" این درخواست را تنظیم کرده اند.

 

دوستان بی تفاوت از این مطلب نگذرید

 

هم اکنون 343000 اعتراض به این آدرس ارسال گردیده و

 

تا 1000000 اعتراض رقم زیادی باقیست

 

لطفا همین امروز اقدام کنید ودر این حرکت ملی شرکت نمایید

 

برگرفته شده از وبلاگ سارا

 

زنده باد ایران و ایرانی

عشق در یک تصویر سه بعدی

 

عشق در یک تصویر سه بعدی

 

ما زنده به عشقیم و نخواهیم بجز عشق

بی عشق کجا ما سر از این ننگ برآریم؟ 

 

 

استرنبرگ روان شناس و نظریه پرداز معروف عشق معتقداست یک عشق کامل سه بعد دارد:

صمیمیت, هوس , وفاداری

طبق نظر استرنبرگ عشق 3 مولفه دارد .از نظر او کسی عاشق است که هر 3 مولفه عشق را به اندازه کافی در وجودش پرورش داده باشد.

 

 

1: صمیمیت

صمیمیت ,بعد عاطفی و هیجانی عشق است . اینکه ما نسبت به دیگران احساس نزدیک و مشترک داشته باشیم .صمیمیت بیش از هر چیز یک احساس دو طرفه است.نمی توانید بگویید فلانی دوست صمیمی من است ولی او با من صمیمی نیست!

2: هوس

هوس یا شاید بهتر است بگویم شور...موتور محرکه عشق است .غیر از احساسات جنسی که کاملا در کلمه هوس مستتر است.یک چیز دیگر هم در این بعد از عشق وجود دارد : چیزی غیر جنسی که بین عامه به احساسات رمانتیک مشهور است.احساس دلانگیز عاشق شدن....

3:وفاداری

وفاداری یا تعهد , نیت فرد را برای تداوم رابطه نشان میدهد ..اینکه ما بخواهیم تا آخر عمر , معشوقمان را حفظ کنیم و برای پایداری تلاش کنیم.

 

عشق و انواع و اقسام

 

با توجه به بالا و پایین بودن 3 بعد عشق میتوانیم هشت نوع عشق را مشخص کنیم.

بی عشقی

تعجب نکنید این هم یک جورش است .بعضی ها فکر میکنند عاشقند چون هر سه بعد عشق را در وجودشان احساس میکنند اما آنقدر کم که به متوسط هم نمیرسد.آنها احساس صمیمیت کم , وفاداری کم , و هوس کم به معشوقشان دارند...عشق بی عشقی!

دوستی

واقعا استرنبرگ غربی بی عاطفه هم دلش نیامده اسم این حس را بگذارد عشق...وقتی که ما احساس صمیمیت زیادی نسبت به یک نفر را داریم , اما نه چندان اصراری بر حفظ رابطه با او تا آخر عمر داریم و نه احساس جنسی به او ...

عشق بوالهوسانه

این هم واقعا همان است که حضرت حافظ میگوید "... هوس است" نه عشق .وقتی که به یک نفر فقط میل جنسی داشته باشیم و احساسات صمیمانه و نه چندان حس وفاداری نشان بدهیم , حاصلش میشود عشق های شبانه ...

عشق پوچ

عشق بی روح ... همین جور الکی دلمان بخواهد تا اخر عمر به یک نفر وفادار بمانیم بدون اینکه صمیمیت حسی و شور بدنی ای در میاباشد.متاسفانه خیلی از ازدواج ها اخرش میشوند همین عشق بی روح.وفاداری و دیگر هیچ...

عشق رمانتیک

عشق فیلمهای سینمایی... صمیمیت و هوس بی اندازه به یک نفر بدون اینکه وفاداری در میان باشد.وقتی که یک نفر می گوید عاشق توام اما نمیتوانم با تو ازدواج کنم و تا اخر عمر زیر یک سقف بمانم , دارد یک عشق رمانتیک را نشان میدهد.

عشق هم نشینانه

عشق افلاطونی... صمیمیت و وفاداری زیاد و میل جنسی بایین

عشق دیوانه وار

واقعا هم دیوانه وار است که کسی با یک نفر احساسات مشترک و صمیمانه نداشته باشد اما هوس و وفاداری بی اندازه نسبت به او داشته باشد.

عشق تمام عیار

این همان عشق مورد نظر استرنبرگ است...یک عشق درست و حسابی که در ان , هم وفاداری وجود دارد هم صمیمیت و هم هوس.

 

برای همه دوستان خوبم آرزوی عشقی تمام عیار رو دارم و زندگی سرشار از نشاط و شادابی ....

این شعر رو هم تقدیم میکنم به تمام دوستان خوبم:

لحظه ای عشق به دست کس و ناکس ندهی // دل عزیز است مبادا به هرکس بدهی

یا حق

مرگ پیکاسو

 با یک روز تاخیر
 

 PABLO PICASSO

 

مرگ پیکاسو

 

19 فروردین 8 آوریل 1973

 

حالا می توانم خودم را بکشم

 
picasso
 

  • هنرمندهای بد , کپی می کنند .هنرمندان بزرگ , می دزدند.
  • کامپیوتر ها بلا استفاده اند .آنها فقط میتوانند جوابها را به تو بدهند.
  • نبوغ عبارت است از شخصیت با دوزار استعداد
  • هنر , دروغی است که ما را به سمت حقیقت راهنمایی می کند.
  • کیفیت کار یک نقاش به حجم گذشته ای ربط دارد که با خودش این طرف و آنطرف می برد.
  • اگر یک نفر بداند دقیقا چه کار می خواهد بکند , دیگر چه دلیلی دارد آن کار را بکند؟
  • من جست جو نمی کنم , پیدا میکنم.
  • آن چیزی را که میبینم , نقاشی نمی کنم.چیزی را نقاشی میکنم که به آن فکر می کنم.
  • مادرم میگفت " اگر یک سربازی باید زنرال شوی و اگر یک راهبی باید پاپ شوی."به جای اینها من نقاش بودم و پیکاسو شدم.
  • هر بچه ای یک هنرمند است و چالشی وقتی که بزرگ میشوی با آن دست به یقه ای , همین است, اینکه بچه بمانی.
 

کتابخوانی در آخر هفته

کتاب و کتابخوانی
 
 
امیدوارم از کتابها خوشتون بیاد.
 
 
 
 

 اگر اهل کتاب و عاشق کتاب خوانی هستین این پست اختصاص دادم به 7 تا کتاب خوب که امیدوارم مورد پسندتون قرار بگیره.

 

 

 کتاب اندوه ماه    (   نویسنده : آرش حجازی  )    

گزیده ای از کتاب:

زن میانسالی بود.تنها به بیمارستان آمد و گفت که قلبش درد می کند,و بعد,از حال رفت.

از سینه اش عکس گرفته بودند و تشخیص , خیز حاد ریه بود.در اتاق خودم نشسته بودم و بر روی مقاله ای که قرار بود در ماه آینده ارائه بدهم , کار می کردم که صدایم کردند.با عجله به اورزانس رفتم .زن میانسالی بود و تنها ...

 

  وارد شدن به صفحه دانلود     438 کیلوبایت   

 

کتاب مادلن      (  نویسنده : صادق هدایت  )         

گزیده ای از کتاب:

پریشب آنجا بودم , در اتاق پذیرایی کوچک مادر و خواهرش هم بودند.مادرش لباس خاکستری و دخترانش لباس سرخ پوشیده بودند.نیمکت های آنجا هم ار مخمل سرخ بود من آرنج را روی پیانو گذاشته بودم و به آنها نگاه می کردم همه خاموش بودند مگر سوزن گرامافون که اواز شورانگیز و اندوهگین "کشتیبان ولگا" را از روی صفحه سیاه در می آورد صدای غرش باد می آید ...

 

وارد شدن به صفحه دانلود      59 کیلوبایت

 

کتاب ملکوت   (  نویسنده : بهرام صادقی  )     

گزیده ای از کتاب:

در ساعت 11 شب چهارشنبه آن هفته جن در اقای مودت حلول کرد.میزان تعجب آقای مودت را پس از بروز این سانحه , با علم به اینکه چهره او بطور طبیعی همیشه متعجب و خوشحال است .هرکس می تواند تخمین بزند .آقای مودت و سه نفر از دوستانش در آن شب فرح بخش مهتابی , بساط خود را بر سبزه , باغی چیده بودند. ماه بدر تمام بود و آنچنان به همه چبز رنگ و بوی شاعرانه می داد  و سایه های وهم انگیز به وجود می آورد ....

 

وارد شدن به صفحه دانلود   560 کیلوبایت

 

کتاب عینک طلایی ( نویسنده : سر آرتور کانن دویل  )

گزیده ای از کتاب:

من شرلوک هولمز در سال 1894 روی پرونده ای زیادی کار کردم , اکما این یکی از جالب ترین آن ها بود.

شبی خیلی طوفانی تقریبا در اواخر نوامبر بود .من شرلوک هولمز کنار آتش مشغول مطالعه بودم.دیر وقت بود و اکثر مردم در خواب بودند .هولمز کتابش را کنار گذاشت و گفت خوشحالم کمه امشب مجبور نیستیم بریم بیرون , واتسن ....

 

وارد شدن به صفحه دانلود   693 کیلوبایت

 

کتاب سینوهه  (نویسنده : میکا والتاری  )    

گزیده ای از کتاب:

مردی که من او را به نام پدرم می خواندم در شهر طبس یعنی بزرگترین و زیباترین شهر دنیا , طبیب فقرا بود.

زنی که من وی را مادر می دانستم زوجه وی بشمار می آمد.این مرد و زن تا وقتی که سالخورده شدند فرزند نداشتند و لذا مرا به سمت فرزندی خود پذیرفتند.آنها چون ساده بودند گفتند مرا خدایان برای آنها فرستاده و نمی دانستند که این هدیه خدایان برای آنها چقدر تولید بدبختی خواهد کرد.

مادرم مرا سینوهه می خواند زیرا این زن که قصه را دوست داشت اسم "سینوهه" را در یکی از قصه ها شنیده بود....

 

 

وارد شدن به صفحه دانلود     1.20 مگابایت

 

کتاب واکسی    ( نویسنده : علی آرام  )      گزیده ای از کتاب: این کتاب شامل 7 داستان کوتاه است به نامهای:

عطش ... تعزیر ... واکسی ... دوست ... تنسگل ... رینگو ... چکمه

گزیده ای از داستان عطش:

تنگ غروب بود که دم پایی های پلاستیکی اش را سرپا زد , چادر نماز گلدار نیمدارش را سرش انداخت و با دختر ده ساله اش از خانه زد بیرون .سال پیش شوهرش یک روز بی خبر رفت و دیگر برنگشت .هیچوقت نفهمید کجا رفته است.اوایل زیاد از دوست و آشناها سراغ مردش را می گرفت اما مدتی که گذشت دیگر به نبودش عادت کرد .بخصوص که ناچار شد کار کند.هرکاری انجام داد کلفتی , رختشویی و کارهای همسایه ها;  گاهی هم بیگاری میکرد.دخترش مدتی بهانه گرفته بود پرگار می خواهد ...

 

 

وارد شدن به صفحه دانلود  343 کیلوبایت

 

کتاب زنده به گور ( نویسنده : صادق هدایت  ) 

گزیده ای از کتاب:

نفسم پس می رود .از چشمهایم اشک میریزد .دهانم بدمزه است.سرم گیج می خورد , قلبم گرفته تنم خسته , کوفته , شل بدون اراده در رختخواب افتاده ام .بازوهایم از سوزن انزکسیون سوراخ است .رختخواب بوی عرق و بوی تب می دهد .....

 

 وارد شدن به صفحه دانلود   139 کیلوبایت

 

۱۳ بدر

سیزده بدر
 
 
 
امیدوارم روز خوبی داشته باشید و به همه دوستان خوش بگذره...
 
سیزده بدر

سال ۱۳۸۷

سلام

سال ۱۳۸۷ رو به تمام ایرانیان عزیز تبریک میگویم.

 سال پربرکتی را برای همه آرزومندم...

 

به دیدن یکدیگر روید و یکدیگر را دوست داشته باشید

 و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید

 

                                                         امام صادق (ع)

 

 

تقویم خورشیدی سال ۱۳۸۷

 

1387

1375

1363

1351

1339

1327

1315

1303

1291

موش

1388

1376

1364

1352

1340

1328

1316

1304

1292

گاو

1389

1377

1365

1353

1341

1329

1317

1305

1293

ببر

1390

1378

1366

1354

1342

1330

1318

1306

1294

خرگوش

1391

1379

1367

1355

1343

1331

1319

1307

1295

نهنگ

1392

1380

1368

1356

1344

1332

1320

1308

1296

مار

1393

1381

1369

1357

1345

1333

1321

1309

1297

اسب

1394

1382

1370

1358

1346

1334

1322

1310

1298

گوسفند

1395

1383

1371

1359

1347

1335

1323

1311

1299

میمون

1396

1384

1372

1360

1348

1336

1324

1312

1300

مرغ

1397

1385

1373

1361

1349

1337

1325

1313

1301

سگ

1398

1386

1374

1362

1350

1338

1326

1314

1302

خوک

ملی شدن صنعت نفت

بوی عیدی , بوی نفت

 

 

58 سال قبل یک عده آن قدر شور و انرزی داشتند که حتی روز آخر سال هم مجلس تشکیل دادند ; هیچ کدامشان اصلا حواسشان به لباس نو و آجیل و شیرینی شب عید نبود.فقط یک چیز مهم بود ; نفتی که هم سرمایه بود و هم باعث دردسر

دولت اعلیحضرت شاهنشاهی ایران به موجب این امتیازنامه اجازه مخصوصه به جهت تفتیش و تفحص و استخراج و بسط دادن و حاضر کردن برای تجارت و نقل و فروش نفت , گاز طبیعی و قیر و موم طبیعی در تمام وسعت ممالک ایران در مدت 60 سال از تاریخ امروز را به ویلیام ناکس دارسی از سوی انگلیس را اعطا می نماید.معادن نفت شوشتر و قصر شیرین و دالکی بندر بوشهر نیز به این شرکت اهدا می شوند.مظفرالدین شاه علیل وقتی که پای این برگ را مهر می کرد حتی روحش هم خبر نداشت که دارد چه خیانتی را انجام میدهد.

در زمان نهضت ملی شدن نفت, اصل حرف منتقدان این بود ; ملی شدن یک صنعت بدون پشتوانه فنی بی معناست.این همان بلایی بودکه به محض ملی شدن صنعت نفت سر ما آمد; مصدق ماند و دولت بی نفت.انگلیسی ها اعتصاب کردند و بعد هم کودتا شد و جریان باز برگشت به اول خط.اما یک نکته مهم وجود دارد; دیگر انگلیس صاحب نفت ایران نبود.

گرچه باز هم سهم ایران خیلی کم بود اما لااقل ایران می دانست چقدر از نفتش به یغما می رود! این حاصل تلاش همه مردم بود.وقتی صنعت نفت ملی شد تنها پشتوانه اجرایی آن مردم بودند.مردمی که به منافع انگلیسی ها حمله کردند و آنقدر به آنها فشار آوردند تا مجبور شدند بپذبرند که باید تنها پیمانکار باشند نه کارفرما.

 

ایران کجای نفت قرار دارد؟

تولید کننده بزرگ,مصرف کننده بزرگتر

 

ایران دومین دارنده ذخایر نفت خام جهان است اگر منابع غیر رسمی نفت خام کانادا را در نظر نگیریم .

10 درصد نفت خام جهان در ایران قرار دارد.ایران چهارمین تولید کننده نفت در جهان و دومین تولی کننده در اوپک است.ایران 5 درصد نفت خام مصرفی جهان را تولید می کند و تمام این ماجرا تنها فقط 101 سال به طول خواهد انجامید.اگر ذخیره جدیدی در ایران کشف نشود.

حوزه های نفتی در ایران به تکنیک های بالابری بازیابی نفت مانند تزریق گاز احتیاج دارند تا به محصول برسند به همین خاطر میزان تولید نفت خام در ایران در طول زمان با کاهش روبروست . به دلیل یارانه انرزی بالا در ایران , مصرف خانگی محصولات نفتی در ایران با رشد بسیار بالایی روبروست.درحالی که در دنیا برای هر هزار دلار تولید ناخالص ملی , به اندازه 200 تا 300 دلار انرزی نفتی مصرف می شود, در ایران برای هر هزار دلار تولید ناخالص ملی 800 دلار انرزی نفتی هزینه می شود.

 

عیدی

هر کسی عیدی میخواد بیاد تو...

 

هیچ کس عیدی به این قشنگی تا به حال نگرفته..من که نگرفته بودم..شما رو نمیدونم.

بیایید خودتون می بینید..                                          تکرار واژه

برای همدلی چه کار کنیم؟

روانشناسان معتقدند یاد گرفتن مهارت همدلی به ما کمک می کند تا بتوانیم بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنیم.

 

 

خودتو بذار جاش

 

 

می نشینی کنارش.دلت پر پر است. می خواهی درد دل کنی .می خواهی که گوش بدهد.اول دلش برایت می سوزد و یک شوخی بی مزه میکند.بعد می پرد وسط حرفت , نصیحت ات می کند , در موردت قضاوت میکند , تجربه های خودش را می گوید و آخر کار هم حس میکند که خیلی کمک کرده است. بالاخره تو راهنمایی می خواستی و او هم تجربه های گرانبارش را در اختیارت گذاشته.فکر می کنی چرا رفتارش به دلت ننشست.مگر دوست نزدیکت نبود؟مگر با هم همکلاس و همسن و همشهری و هم هزار کوفت و زهره مار دیگه نبودید؟روانشناسان می گویند مشکل از جای دیگری است; او با شما همدل نبوده است.به قول مولانا:

ای بسا هند و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان محرمی خود دیگر است همدلی از همزبانی خوش تر است

 

این که نشد همدلی!

 

ما هم شده ایم مثل این استادهای زبان انگلیسی که می گویند اول ان چیزهایی را که به عنوان کلمه انگلیسی و تلفظ اش کرده اند توی کله تان خارج کنید تا بعد بریم سراغ درس.خیلی ها فکر می کنند همدلی یعنی این چیزهایی که می گوییم نکنید این کارها را!

  • زور نزنید.

بعضی ها که از قضا چندتاییاز این کلاسهای بازاری اموزش ارتباط موثر را رفته اند فکر می کنند که باید صد در صد بتوانند خودشان را جای یک نفر دیگر بگذارند تا همدلی کرده باشند.نه اقا جان اینطور که شما فکر می کنید نیست.اصلا ماهیت ادمها جوری است که هیچ وقت نمی توانند صد در صد یک نفر را درک کنند. البته این عیب انسان نیست.اگر این جور باشد که کاربری سوم همدلی می رود به باد یعنی اینکه تجربه های خود ما هم در یک همدلی به دردبخور باید به کار ایند.

  • نصیحت نکنید.

همین الان فوری بگویم که معنی توصیه اول این نیست که بنشینید نصیحت کنید.نصیحت کردن یعنی اینکه شما خودتان را گذاشته اید در مقام قدرت و طرفتان را در مقام برده .این هیچ بویی از همدلی نمی دهد .نصیحت نکنید.غزت نفس طرفتان را گل نمالید.

  • از تجربه های خودتان نگویید.

بعضی ها اصلا عادتشان این است که هنوز حرف طرف تمام نشده دارند در ذهنشان دنبال تجربه های مشابه خودشان می گردند تا فوری به محض بسته شدن طرف , دهنشان باز شود به گفتن این تجارب گرانبها.من مانده ام که اینها چقدر عمر کرده اند که در مقابل یک نفر تجربه های با ربط و بی ربط دارند!بعضی وقت ها هم که کم می آورند تجربه ها و خواب های دیگران را به عنوان تجربه های مشابه تعریف می کنند.این که نشد همدلی!اصلا اگر طرفتان باهوش باشد می فهمه که نصف حرفهایش رو هم گوش نداده اید و با ذهن خودتان درگیر بودید;چه برسد به اینکه حس هایش را درک کرده باشید.

  • برچسب نزنید.

فوری نروید سراغ طبقه بندی های ذهنی خودتان و مشکل طرف را بگنجانید توی یکی از طبقه ها و راه حل های از پیش تعیین شده بدهید.مشکل هر کس در دنیا منحصر به فرد است و راه حل های منحصر به فرد خودش را دارد.

  • درشت و ریز نکنید:نگویید چیزی نیست,بی خیال,حل میشه.

بابا جان حل نمی شود.اگر می خواست بی خیال شود که مشکلش را به شما نمی گفت .درشتش هم نکنید; خود این بنده خدا به اندازه کافی رنج کشیده , حالا شما هم بگویید " وای چه جور داری تحخمل می کنی ؟ " و " اگه من بودم تا حالا له شده بودم زیر این بار دردی که تو میگی " , درست نیست.خیر سرش آمده پیش شما تا ازمشکلش فاصله بگیرد ; تا هم خالی شود و هم شاید یک راه کوفتی به ذهنش برسد.

  • راهنمایی بیخود ارائه ندهید.

بعضی وقت ها واقعا مشکل طرفتان جوری است که کمکی از دست شما بر نمی آید ; مشکل حقوقی, مشکل پزشکی, مشکل روانی. شما فقط می توانید سنگ صبور باشید و حمایت کنید و پیشنهاد کنید که طرفتان به متخصص امر مراجعه کنید.

 

این شد همدلی

 

این پیشنهاد هایی را که می دهیم یک جورهایی گام به گام است.

  • حس های خودتان را بشناسید.

واقعا تا نفهمید که این حس مبهمی که ریخته توی وجودتان و دارد اذیت تان می کند اسمش دلشوره است یا غمگینی , چطور می توانید بفهمید وقتی طرفتان می گوید که دلشوره دارد چه حالی دارد؟

  • فکر کنید که اگر خودتان بودید الان چه توقعی داشتید:

این کار یکی از بهترین راه های درک توقعی است که طرفتان از شما به عنوان یک همدل دارد ; فقط حواستان به این باشد که دقیقا منظورتان از حرف زدن چیست.بعضی وقتها طرفتان فقط می خواهد حرف بزند که خالی شود, بعضی وقت ها راهنمایی می خواهد و بعضی وقتها مستقیما از خود شما کمک می خواهد.فرق دو تای اول را لااقل حتما باید بدانید , چه عیبی دارد که بپرسید ; بپرسید که " فقط می خواهی خالی شوی یا نظر من را هم می خواهی؟" این جوری تکلیف هردویتان معلوم است.

  • طرف مقابلتان را بی قید و شرط بپذیرید.

اگر همین اول بسم الله شروع کنید که " آره , تو همیشه با رفتارهات مشکل ساز می شی" و " دوباره چه دسته گلی به اب دادی؟" که طرف حرف دلش را به شما نمی زند.شما از همان اول دارید درباره او قضاوت می کنید, دارید می گویید که او مقصر بوده است , دارید سهم تقصیر را 100 به صفر می اندازید گردن او ; بعد توقع دارید که او حس کند که شما همدل او هستید؟

  • به زبان بدن طرفتان توجه کنید.

بعضی وقت ها رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون; سر درونی که هنوز به کلام نیامده .وقتی آدم در مورد بدبختی هایش می گوید و می خندد , این خنده خیلی معنادار است.اینجا همدلی یعنی اینکه شما کاری کنید که او گریه کند.دقیقا یعنی این ; یعنی اینکه او باید احساساتش را بپذیرد و پنهان نکند.شما که آدم همدلی هستید می دانید که آن مصیبت ها خنده دار نیست .طرف مقابلتان هم میداند اما بروز نمی دهد .وقتی شما بگویید که این بدبختی ها که خنده ندارد و ناراحتی خودتان را از مصیبت های طرف نشان دهید , او همدلی شما را کاملا درک می کند.

روزهای اشک و آّه

رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و علی ابن موسی الرضا (ع) را تسلیت می گویم.

 

رحلت پیامبر

 

پیامبر اکرم (ص) ازرحلت خود خبرداد.

رسول اکرم(ص)در آخرین سفرحج(در عرفه)، در مکه، در غدیرخم، درمدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران یا در ضمنسخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلتخود خبرداد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا(ص)را آگاه ساخته بود کهپیامبرهم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیمارى وپیرى مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. در حجهالوداع در هنگام رمىجمرات فرمود: مناسک خود را از منفراگیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم. هرگز مرا دیگردر این جایگاه نخواهید دید. هنگام بازگشت نیز در اجتماع بزرگ حاجیان فرمود: نزدیک استفراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم.

                              

از برخى روایات استفاده مىشود که رسول خدا(ص) در محضر فرشتگان مقرب، على(ع) را وصى خود قرار داد و آنان شاهد بودند، از آن جمله روایتى است که از امام کاظم(ع) نقل شده است که امیرالمؤمنین فرمود: در شبى از شب هاى بیماری پیامبر(ص) من نشسته بودم و حضرت(ص) بر سینه من تکیه داده بود و فاطمه(س) دخترش نیز حضور داشت. رسول خدا(ص) فرموده بود که همسرانش و سایر زنان از نزد وى بیرون روند و آنها رفته بودند. پیامبر اکرم(ص) به من فرمود: «اى اباالحسن! از جاى خود برخیز و رو به روى من بایست.»

من برخاستم و جبرئیل به جاى من نشست و پیامبر(ص) بر سینه وى تکیه داد و میکائیل در جانب راست پیامبر(ص) بنشست. حضرت فرمود:« یا على(ع) دست هاى خود را بر هم بگذار!»

من این کار را انجام دادم. آن گاه فرمود:« من با تو عهد بسته بودم و اینک آن عهد را تازه مىکنم، در محضر جبرئیل و میکائیل که دو امین پروردگار جهانیانند. یا على! تو را به حقى که این دو بر گردن تو دارند، هر چه در وصیت من آمده است باید به جاى آورى و مفاد آن را بپذیرى و صبر را پیشه خود سازى و بر راه و روش من پایدارى کنى نه روش فلان کس و فلان کس! اکنون هر چه را خدا به تو عنایت کرده است با قدرت پذیرا باش.»

من دست هایم را به روى هم نهاده بودم و پیامبر(ص) دست مبارک خود را بین دو دست من گذاشت، به طورى که گویى بین آن دو چیزى قرار مىداد، سپس فرمود:« من بین دست هایت حکمت و دانش آنچه را برایت پیش خواهد آمد، نهادم، تا چیزى از سرنوشت تو نباشد که از آن آگاه نباشى و هر گاه مرگ تو فرا رسید وصیت خود را به امام پس از خود بگوى، بنابر آنچه من به تو وصیت کردم و همانند من عمل کن و نیازى به کتاب و نوشتهاى نیست.

 

شهادت امام حسن

 

 

هرگز کسی دچار محن چون حسن نشد   

ور شد دچار آن همه رنج و محن نشد

خاتم اگر ز دست سلیمان به باد رفت  

اندر شکنجه ستم اهرمن نشد

نوح نجی‌گر از خطر موج رنجه شد  

غرقاب لُجّه غم بنیاد کن نشد

یوسف اگر چه از پدر پیر دور ماند   

لیکن غریب و بی همه کس در وطن نشد

شمع ار چه سوخت از سرشب تا سحر ولی   

خونابه دل و جگرش در لگن نشد

پروین نثار ماهرخی کانچه شد بر او  

پروانه را ز شمع دل انجمن نشد

حقا که هیچ طایری از آشیان قدس    

چون او اسیر پنجه زاغ و زغن نشد

جز غم نصیب آن دل و الا گهر نبود  

جز زهر بهر آن لب شکر شکن نشد

دشنام دشمن آنچه که با آن جگر نمود  

از زهر بی مضایقه با آن بدن نشد

از دوست آن چه دید ز دشمن روا نبود  

جز صبر، دردهای دلش را دوا نبود

آیة‌الله غروی اصفهانی

 

شهادت امام رضا 

 

 

کعبه‎ی اهل ولاست صحن و سرای رضا    

شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا

در صف محشر خدا مشتری اشک اوست   

هر که در اینجا کند گریه برای رضا

کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟    

چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟

بر سر دستش برند هدیه برای خدا      

ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا

زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل   

خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا

نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند     

حیف که خاموش شد صوت دعای رضا

 یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک     

خون جگر جوشد از خشت طلای رضا

از در باب الجواد میشنوم دم به دم       

 یا ابتای پسر، وا ولدای رضا

بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم    

باز دلم در وطن کرده هوای رضا

گر برود در جنان یا برود در جحیم       

بر لبِ میثم بُوَد مدح و ثنای رضا

                                                   

   غلامرضا سازگار

 

 

 

 

موریس مترلینگ

 

موریس مترلینگ 

من نمیدانم که به چه مناسبت اموات باید دارای مقام و احترام خاصی باشند.

برای چه وقتی یک نفر مرد تمام خطاها و اشتباهات او را فراموش کرده و در عوض درباره محاسن و مزایای او صحبت می کنند؟!

حتی اگر بعد از مرگ او خیانت ها و گناهان جدیدی از مرده کشف شود باز او را می بخشند.

چرا تا وقتی که کسی نمرده ما آنطور که شاید و باید او را دوست نداریم.

حال خیلی غریب است که ما درباره آنهایی که زنده هستند اینطور رفتار نمی کنیم.

اگر درباره آنها اینطور رفتار می کردیم زندگی ما در این جهان خیلی لذت بخش می شدو بسیاری از مصائب و بدبختی ها از بین می رفت!!!

" موریس مترلینگ "

 

 

 

چه کار کنیم که یک زندگی با ثبات داشته باشیم

حالا میگه نمی خوامت ...

 

 

سازمان ثبت احوال کشور چند وقت پیش اعلام کرد که در شش ماهه اول امسال , 47 درصد از طلاق ها مربوط به زوج هاییبوده که کمتر از 4 سال از ازدواجشان گذشته.

طبق این آمار تقریبا نیمی از طلاق ها مال جوان هایی است که حتی آنقدر با هم زندگی نکرده اند که طعم زندگی مشترک را بچشند.

بنویسید ... بگویی که همه بدانند ... حرف های عشقی مال همان دوروز اول است , بعدش زندگی واقعی می شود و با حرف نمی شود زندگی کرد....

پیاده روی میدان ونک همچنان شلوغ است.زن ها و مردها از در دادگاه بیرون می آیند و پی کارشان می روند.خیلی از آنها , دختر و پسر های جوانی هستند که تا چند ماه یا چند سال پیش هرگز فکرش را هم نمی کردند که روزی گذرشان به اینجا بیفتد اما حالا افتاده است.

حالا بعد از چند ماه و چند سال , برگشته اند به آن پیاده رویی که روزی فقط از عبور میکردند با عمر های گذشته و امید های بربادرفته.کمی آنطرف تر از در یک ساختمان چهار طبقه دختر و پسر دیگری در میان خانواده هایشان بیرون می آیند.بالای ساختمان تابلوی کوچکی خود نمایی می کند; دفتر ازدواج شماره 343.

دختر و پسر و خانواده هایشان از پیاده رو میگذرند, بی آنکه حتی نگاهشان به سر در ساختمان سنگی بیفتد; دادگاه خانواده , شعبه ونک ....

 

چه کار کنیم که یک زندگی با ثبات داشته باشیم

 

چشمان تمام باز

 

چشمان کاملا باز

 

فکر می کنید چرا بعضی زن و شوهر های جوان , این قدر زود به تیپ هم می زنند و زندگی مشترک را بی خیال می شوند؟اینها چند تا نکته به ظاهر ساده است که به تان کمک می کند طرفتان را قبل از ازدواج , با چشم بازتری انتخاب کنید و بعد هم از زندگیتان لذت ببرید.

زحمت جمع آوری این نکته ها را فرهنگسرای خانواده کشیده.

پر این نکته ها چکیده تحقیقات و کتابهای زیادی است که حالا به صورت هلو , به پر تو گلو در اختیار جوان هایی قرار گرفته که حوصله خواندن این همه کتاب و مشاوره با روانشناسان و بزرگترها را ندارند .

پس بخونید دعاش رو به جون برو بچه های فرهنگسرای خانواده کنید.

اشتباهات رایج در فرایند آشنایی:

  • · عدم طرح سئوالات کافی به خاطر مقررات غلط
  • · نشانه های هشدار دهنده را نادیده می گیریم
  • · سازش زود هنگام و عجولانه
  • · تسلیم نیاز جنسی شدن
  • · تسلیم زرق و برق های مادی و ظاهری شدن
  • · تعهد را مقدم بر تفاهم دانستن
  • · نادیده گرفتن تردیدها
  • · مقدم دانستن تفاهم بر علاقه و محبت
  • · فکر می کنیم که می توانیم تغییرش بدهیم
  • · فکر می کنیم که بعد از ازدواج مشکلات کمتر می شود.

دلایل درست برای ازدواج:

  • · مصاحبت و همراهی
  • · عشق و صمیمیت
  • · شریک حمایت کننده
  • · شریک جنسی
  • · والد شدن

دلایل نادرست برای ازدواج:

  • · شورش علیه والدین
  • · جست و جوی استقلال
  • · التیام یک ارتباط شکست خورده
  • · فشار خانواده یا اجتماع
  • · ازدواج اجباری
  • · نیاز جنسی
  • · دلیل اقتصادی
  • · تنهایی و استقلال
  • · احساس گناه یا ترحم
  • · احساس کمبود یا تهی بودن

افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند:

  • · افراد معتاد
  • · افرادی که به سرعت و شدت خشمگین می شوند
  • · افرادی که مسئولیت زندگی خ.د را به دوش نمی گیرند
  • · افرادی که دیگران را کنترل می کنند
  • · افرادی که اختلال جنسی دارند
  • · افرادی که کودک مانده اند و بلوغ آنها شکل نگرفته
  • · افرادی که عواطف و احساسات خود را بیان نمی کنند
  • · افرادی که از روابط قبلی هنوز التیام نیافته اند
  • · افرادی که خانواده آزار دهنده دارند و نمی توانند در برابر آزار آنها از همسر خود دفاع کنند
  • · افرادی که اختلال شخصیت دارند

روابطی که مناسب ازدواج نیست:

  • · رابطه ای که شما بیشتر عشق می ورزید
  • · رابطه ای که شما کمتر عشق می ورزید
  • · رابطه ای که در آن احساس می کنید فرد مقابل نیاز به تغییر دارد
  • · رابطه ای که در آن می خواهید دیگری را نجات دهید
  • · رابطه ای که در آن به همسر آینده خود به چشم یک الگو یا آموزگار نگاه می کنید
  • · رابطه ای که به دلیل چند ویزگی خاص ایجاد شود و تداوم یابد
  • · رابطه ای که به دلیل یک نفاهم خاص ایجاد شود و تداوم یابد.
  • · رابطه ای که به دلیل لجاجت و سرکشی از خانواده ایجاد شود و تداوم یابد
  • · رابطه با کسی که در تضاد کامل با معشوق یا نامزد قبلی باشد
  • · رابطه با فردی که با یک نفر دیگر است

ملاک ها و معیارهای ازدواج موفق:

  • · قبل از ازدواج هر دو نفر باید مستقل و پخته باشند
  • · هر دونفر به همان اندازه که دیگری را دوست دارند , خودشان را هم دوست داشته باشند
  • · هر دو نفر بتوانند همانگونه که از با هم بودن لذت می برند از تنها بودن نیز لذت ببرند
  • · هر دو نفر در شغل و حرفه خود ثبات داشته باشند
  • · هر دو نفر خود آگاه باشند و خود را بشناسند
  • · هر دو نفر بتوانند نظرات و خواسته ای خود را قاطعانه بیان کنند
  • · هر دو نفر سعی کنند خود خواه نباشند و خواسته های دیگری را برآورده کنند

 

 

موفق باشید

 

 

اربعین حسین (ع)

سلام بر حسین و اربعینش

 

اربعین حسینی، تکرار یاد و خاطره حماسه سازان کربلاست

 

 

 سلام بر اربعین و زائرانش! و سلام بر اندوه های دل آنان که به سوغات بر مزار کشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند. به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت، اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم، یا حسین!

 

و اربعین از رازهای هستی است و اربعین حسین (ع) روز بسط لطف اوست بر پیروان و دوستدارانش. و در مقام حسین (ع) همین بس که در زیارت اربعینش خطاب به جدشان محمد مصطفی (ص) و پدر بزرگوارشان حضرت علی (ع) و مادر گرامیشان فاطمه (س) میگوییم که خداوند عزاداری شما را در رثاء حسین (ع) فبول فرماید.
 

 

حس خوبی نیست!!!

این متن رو از وبلاگ  " تی تی گل " دوست خوبم کپی کردم که خیلی زیباست و ذهن آدم رو مشغول خودش میکنه ...

شما هم فیض ببرید:

 

 تی تی گل

 

حس یه موش آزمایشگاهی وقتی بفهمه بازیچه ی دست آدماست و هر بلایی دلشون میخواد سرش میارن تا عکس العملشو ببینن یا حس یه عروسک پارچه ای وقتی بفهمه همه ی محبتهایی که بهش میشه تو خالی و مصنوعیه ... اصلا حس خوبی نیست!

 

 

http://www.titigol.blogsky.com