ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
روانشناسان معتقدند یاد گرفتن مهارت همدلی به ما کمک می کند تا بتوانیم بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
خودتو بذار جاش
می نشینی کنارش.دلت پر پر است. می خواهی درد دل کنی .می خواهی که گوش بدهد.اول دلش برایت می سوزد و یک شوخی بی مزه میکند.بعد می پرد وسط حرفت , نصیحت ات می کند , در موردت قضاوت میکند , تجربه های خودش را می گوید و آخر کار هم حس میکند که خیلی کمک کرده است. بالاخره تو راهنمایی می خواستی و او هم تجربه های گرانبارش را در اختیارت گذاشته.فکر می کنی چرا رفتارش به دلت ننشست.مگر دوست نزدیکت نبود؟مگر با هم همکلاس و همسن و همشهری و هم هزار کوفت و زهره مار دیگه نبودید؟روانشناسان می گویند مشکل از جای دیگری است; او با شما همدل نبوده است.به قول مولانا:
ای بسا هند و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است همدلی از همزبانی خوش تر است
این که نشد همدلی!
ما هم شده ایم مثل این استادهای زبان انگلیسی که می گویند اول ان چیزهایی را که به عنوان کلمه انگلیسی و تلفظ اش کرده اند توی کله تان خارج کنید تا بعد بریم سراغ درس.خیلی ها فکر می کنند همدلی یعنی این چیزهایی که می گوییم نکنید این کارها را!
بعضی ها که از قضا چندتاییاز این کلاسهای بازاری اموزش ارتباط موثر را رفته اند فکر می کنند که باید صد در صد بتوانند خودشان را جای یک نفر دیگر بگذارند تا همدلی کرده باشند.نه اقا جان اینطور که شما فکر می کنید نیست.اصلا ماهیت ادمها جوری است که هیچ وقت نمی توانند صد در صد یک نفر را درک کنند. البته این عیب انسان نیست.اگر این جور باشد که کاربری سوم همدلی می رود به باد یعنی اینکه تجربه های خود ما هم در یک همدلی به دردبخور باید به کار ایند.
همین الان فوری بگویم که معنی توصیه اول این نیست که بنشینید نصیحت کنید.نصیحت کردن یعنی اینکه شما خودتان را گذاشته اید در مقام قدرت و طرفتان را در مقام برده .این هیچ بویی از همدلی نمی دهد .نصیحت نکنید.غزت نفس طرفتان را گل نمالید.
بعضی ها اصلا عادتشان این است که هنوز حرف طرف تمام نشده دارند در ذهنشان دنبال تجربه های مشابه خودشان می گردند تا فوری به محض بسته شدن طرف , دهنشان باز شود به گفتن این تجارب گرانبها.من مانده ام که اینها چقدر عمر کرده اند که در مقابل یک نفر تجربه های با ربط و بی ربط دارند!بعضی وقت ها هم که کم می آورند تجربه ها و خواب های دیگران را به عنوان تجربه های مشابه تعریف می کنند.این که نشد همدلی!اصلا اگر طرفتان باهوش باشد می فهمه که نصف حرفهایش رو هم گوش نداده اید و با ذهن خودتان درگیر بودید;چه برسد به اینکه حس هایش را درک کرده باشید.
فوری نروید سراغ طبقه بندی های ذهنی خودتان و مشکل طرف را بگنجانید توی یکی از طبقه ها و راه حل های از پیش تعیین شده بدهید.مشکل هر کس در دنیا منحصر به فرد است و راه حل های منحصر به فرد خودش را دارد.
بابا جان حل نمی شود.اگر می خواست بی خیال شود که مشکلش را به شما نمی گفت .درشتش هم نکنید; خود این بنده خدا به اندازه کافی رنج کشیده , حالا شما هم بگویید " وای چه جور داری تحخمل می کنی ؟ " و " اگه من بودم تا حالا له شده بودم زیر این بار دردی که تو میگی " , درست نیست.خیر سرش آمده پیش شما تا ازمشکلش فاصله بگیرد ; تا هم خالی شود و هم شاید یک راه کوفتی به ذهنش برسد.
بعضی وقت ها واقعا مشکل طرفتان جوری است که کمکی از دست شما بر نمی آید ; مشکل حقوقی, مشکل پزشکی, مشکل روانی. شما فقط می توانید سنگ صبور باشید و حمایت کنید و پیشنهاد کنید که طرفتان به متخصص امر مراجعه کنید.
این شد همدلی
این پیشنهاد هایی را که می دهیم یک جورهایی گام به گام است.
واقعا تا نفهمید که این حس مبهمی که ریخته توی وجودتان و دارد اذیت تان می کند اسمش دلشوره است یا غمگینی , چطور می توانید بفهمید وقتی طرفتان می گوید که دلشوره دارد چه حالی دارد؟
این کار یکی از بهترین راه های درک توقعی است که طرفتان از شما به عنوان یک همدل دارد ; فقط حواستان به این باشد که دقیقا منظورتان از حرف زدن چیست.بعضی وقتها طرفتان فقط می خواهد حرف بزند که خالی شود, بعضی وقت ها راهنمایی می خواهد و بعضی وقتها مستقیما از خود شما کمک می خواهد.فرق دو تای اول را لااقل حتما باید بدانید , چه عیبی دارد که بپرسید ; بپرسید که " فقط می خواهی خالی شوی یا نظر من را هم می خواهی؟" این جوری تکلیف هردویتان معلوم است.
اگر همین اول بسم الله شروع کنید که " آره , تو همیشه با رفتارهات مشکل ساز می شی" و " دوباره چه دسته گلی به اب دادی؟" که طرف حرف دلش را به شما نمی زند.شما از همان اول دارید درباره او قضاوت می کنید, دارید می گویید که او مقصر بوده است , دارید سهم تقصیر را 100 به صفر می اندازید گردن او ; بعد توقع دارید که او حس کند که شما همدل او هستید؟
بعضی وقت ها رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون; سر درونی که هنوز به کلام نیامده .وقتی آدم در مورد بدبختی هایش می گوید و می خندد , این خنده خیلی معنادار است.اینجا همدلی یعنی اینکه شما کاری کنید که او گریه کند.دقیقا یعنی این ; یعنی اینکه او باید احساساتش را بپذیرد و پنهان نکند.شما که آدم همدلی هستید می دانید که آن مصیبت ها خنده دار نیست .طرف مقابلتان هم میداند اما بروز نمی دهد .وقتی شما بگویید که این بدبختی ها که خنده ندارد و ناراحتی خودتان را از مصیبت های طرف نشان دهید , او همدلی شما را کاملا درک می کند.
بکشیم پایین ...
شما که میخوای یه همچین کاری رو انجام بدی حداقل اسمت رو با نام وبلاگت رو میگذاشتی...
تا جوابت رو در وبلاگت میدادم.
بی ادب...
ای بابا !چی کارش داری بذار خوش باشه ...هر کسی در حد بضاعتش نظر می ده اینم بضاعت عقل و شخصیت و شعورش در همین حد بود.
----------------------------------------------
سلام استاد
خوبی شما؟
بهترین همدردی گاهی اوقات اینه که فقط گوش بشی و بشنوی... بی هیچ سخنی...چشم های خیس و نگران خیلی وقتها آدم دلشکسته و در مونده رو آروم می کنه ...
ولی هیچی بدتر از نصحیت و سرزنش آدمو خورد نمی کنه !
مرسی.
بالاخره خوش بودن هم جا و مکان داره ...نمیشه هر کسی هرچی از دهنش دراومد رو به زبون بیاره که ....میشه؟
-----------------------
سلام با معرفت
سرحال و قبراق ...امیدوارم تو هم خوب باشی.
گاهی اوقات همین کنارش نشستن و هیچ نگفتن کار خودش رو میکنه...
باهات موافقم ...بعضی موقعها حتی با گفتن اولین کلمه یا جمله بیشتر روی اعصاب طرف راه میریم و خرابترش میکنیم.
البته اگه نصیحت کوتاه ولی پر ثمر باشه بهتره ...البته من هم از نصیحت کردن کسی به خودم خوشم نمیاد ...اگه کوتاه باشه و مفید بدک نیست.
سرزنش با نصیحت کمی فرق میکنه که سرزنش کردن به واقع آدم رو به قول تو خورد میکنه..
ممنون ازت
موفق باشی
ما اگر چند روزی نبودیم دلیلش نوروز است و تعطتیلاتش! پیشاپیش مبارک!
هنوز که نوروز نیومده ...درگیر شدی
خدا به خیر کنه..
برای شما هم پیشاپیش مبارک
موفق باشی
سلام ... خوبی؟
من با نوشته هات موافقم، اینکه حالا همدلی باید بر پایه و اصولی باشه که از همزبونی متفاوت باشه .
البته من هم با زور و نصیحت مخالفم ولی تا حدودی با تجربه موافق! به نظر من اگر من نوعی تجربه ی خاصی در مقابل با مشکلی که برام بوجود اومده بود و موفق به حلش شده بودم، داشتم و همینطور تناسبی با مشکل طرف مقابلم داشت حتماً تجربه ی حل مشکل خودم رو به او می گفتم.
در آخر من فکر می کنم شاید انفاق و گذشت ما بتونه خیلی وقتها حلال مسائل و مشکلات دیگران باشه!
شاد باشی
سلام
ممنون....بله باید بر پایه اصول باشه..
منم مخالفم با زور بیشتر آدم نصیحت شونده رو عصبانی میکنه..من که عصبانی میشم..
تجربه که خوبه ...با حرفت هم کاملا موافقم وباید یک سنخیت با مشکل خوت پیدا کنی...
زنده باشی
سلام هیچ کس نصیحت گوش نمی کنه تا سرش بخوره رو سنگ
سلام
واقعا هم همینطوره...
همچی رو باید تجربه کنن..
البته نصیحت کردن هم راه و روش داره که نوشتم..
سلام عزیز...
علی اکبر عزیز ...باور کن این موضوعت یکی از بهترین موضوعاتت بود ...
درک کردن واینکه دیگری رو حای خود قرار دادن .
ممنون از همه ی نوشته های مفیدت .
راستی سالی پر از نعمت و برکت برات آرزو دارم .
خوش باشی و به تک تک ارزوهات برسی دوست خوبم .
سلام
منون ازت که حوصله کردی و خوندی.
همیشه باید به دیگران در مشکلشون کمک کرد حتی اگر هم به قول مهسا هیچ سخنی هم نگی...
منم برای تو سال خوبی رو آرزو میکنم پر از نعمت و برکت ...
ان شالله که تو هم به آرزوهای قلبیت برسی .
موفق باشی
مطلب جالبی بود. تا حالا بارها در اشتباهی زدم و با کسایی درد دل کردم که حتی نمیتونستن یه کلمه بهت دلداری ساده بدن بماند که بعدش درد اضافه شده بد تر از درد قبلی بود. کشف اینکه هر دوست خوبی لزوما همدل خوبی نیست خیلی بده . سال خوبی داشته باشی.
سلام
واقعا سخته ...باید تجربه کسب کنی و و همیشه خودمون رو دارای چنین مشکلی قرار بدیم..
و اینکه هر دوست خوب نمیتونه همدل خوبی باشه..موافقم.
پیش هرکسی نباید آدم سفره دلش رو باز کنهکه نتیجه اش رو میبینه..مثل خودت.
تو هم سال خوبی رو پیش رو داشته باشی
موفق باشی
سلام
ممنون که بهم سر زدی
منم عید خوبی رو برات آرزومندم
سلام وبلاگ قشنگی داری موفق باشید
راستی عیدت هم مبارک باشه
سلام
عید شما هم مبارک
ممنون ازحضورت