همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

فروغ فرخزاد

امروز هشتم دیماه سالروز تولد فروغ فرخزاد است.

یادش گرامی باد.




من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هر چه دادم به او حلالش باد
...غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که می گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد

نظرات 9 + ارسال نظر
سعیده پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:43 ق.ظ

سلام
مرسی!
راستی فروغ این شعرو واسه کی گفته؟؟؟؟؟
انگاری دلش خیلی خون بوده ازشا!!!!!

سلام
خواهش ..
نمی دونم .. شاید یه مرد بوده
اینو دیگه نمی دونم ... شما خانمها بهتر می فهمین ..

شهناز پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ب.ظ http://shahnaz69.blogsky.com

یادش گرامی باد

یادش گرامی
ممنون از حضورت

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:36 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

آه ای مردی که لبهای مرا
از شرار بوسه ها سوزانده ای
هیچ در عمق دو چشم خامشم
راز این دیوانگی را خوانده ای ؟
هیچ می دانی که من در قلب خویش
نقشی از عشق تو پنهان داشتم
هیچ می دانی کز این عشق نهان
آتشی سوزنده بر جان داشتم
گفته اند آن زن زنی دیوانه است
کز لبانش بوسه آسان می دهد
آری اما بوسه از لبهای تو
بر لبان مرده ام جان میدهد
هرگزم در سر نباشد فکر نام
این منم کاینسان ترا جویم به کام
خلوتی می خواهم و آغوش تو
خلوتی می خواهم و لبهای جام
فرصتی تا بر تو دور از چشم غیر
ساغری از باده ی هستی دهم
بستری می خواهم از گلهای سرخ
تا در آن یک شب ترا مستی دهم
آه ای مردی که لبهای مرا
از شرار بوسه ها سوزانده ای
این کتابی بی سرانجامست و تو
صفحه کوتاهی از آن خوانده ای

فروغ فرخزاد

سلام
ممنون خیلی قشنگ بود ... مرسی که این شعر رو گذاشتی

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

رفتم, مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود...
فروغ فرخزاد

عالی بود ..ممنون

ونوس پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:10 ب.ظ

سلام علی جان
یادش گرامی باد

سلام
یادش گرامی

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:07 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

از هوش رفته بودند

دیدم که بر سراسر من موج می زند

چون هرم سرخگونه آتش

چون انعکاس آب

چون ابری از تشنج بارانها

چون آسمانی از نفس فصلهای گرم

تا بی نهایت

تا آن سوی حیات

گسترده بود او
بازم هست

ممنون

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ب.ظ

رفتم, مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود...


اینو فروغ گفته
من ول کن نیستم
هستم خدمتتون

باش .. منم خوشحال می شم شعراش رو بخونم ..

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:27 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

چاقالوووووووووووووووو دیگه به من سر نمیزنه جات خیلی خالیه من که میام
یه پست زد که خودم میدونم گوشمو میبرن امروز از بلاگ اسکای زنگ زدن منظورمو از این پست میخواست بدونه

من که میام همیشه ...
یعنی .. چی .. همینو میخواستی وبلاگت رو ببندن ..

طاهره شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 ب.ظ

سلام

سلام
چطوری ؟خوبی؟
چه عجب .. راه گم کردین ؟
خوشحالم که بر گشتین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد