همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

روز اول محرم


همه عالم سیه پوشند ، نمیدانی ؟... محرم شد
سیاهت را به تن کن باز ، دل آری...
محرم شد
صدای سینه ی مردم ، درون کوچه می پیچد
صدای سنج و دمام است ، غوغایی ...
محرم شد
صدای شیون مردم ، که از مسجد به گوش اید
صدای طبل و زنجیر است و مداحی...
محرم شد
صدای هق هق ابری ، که می گرید برای او
صدای شیون باد است ، با بادی
محرم شد
پسر میپرسد : ای بابا ، چرا حالت پریشان است ؟
پدرگفتا : سیاهت کو؟ نمیدانی ؟...
محرم شد



نزول امام حسین علیه‏السلام به زمین کربلا روز پنجشنبه دوم محرم سال شصت و یک بوده است.


در مقتل ابى اسحاق اسفراینى آمده است که: امام علیه‏السلام با یارانش سیر مى‏کردند تا به بلده‏اى رسیدند که در آنجا جماعتى زندگى مى‏کردند، امام از نام آن بلده سؤال نمود.

پاسخ دادند: «شط فرات» است.

آن حضرت فرمود: آیا اسم دیگرى غیر از این اسم دارد؟

جواب دادند: «کربلا».

پس گریست و فرمود: این زمین، به خدا سوگند زمین کرب و بلا است! سپس فرمود: مشتى از خاک این زمین را به من دهید، پس آن را گرفته بو کرد و از گریبانش مقدارى خاک بیرون آورد و فرمود: این خاکى است که جبرئیل از جانب پرودگار براى جدم رسول خدا آورده و گفته که این خاک از موضع تربت حسین است، پس آن خاک را نهاد و فرمود: هر دو خاک داراى یک عطر هستند!

در تذکره سبط آمده است که امام حسین پرسید: نام این زمین چیست؟

گفتند: «کربلا». پس گریست و فرمود: کرب و بلأ. سپس فرمود: ام سلمه مرا خبر داد که جبرئیل نزد رسول خدا بود و شما هم نزد ما بودى، پس شما گریستى، پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن! من شما را رها کردم، پیامبر شما را در امان خودش نشاند، جبرئیل گفت: آیا او را دوست دارى؟ فرمود: آرى! گفت: امت تو او را خواهند کشت، و اگر مى‏خواهى تربت آن زمین که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم! پیامبر فرمود: آرى! پس جبرئیل زمین کربلا را به پیامبر نشان داد.


نظرات 16 + ارسال نظر
ونوس چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ق.ظ

سلام علی جان
این ایام را به تو تمام دوست دارن حسین تسلیت می گم

سلام عزیزم
ممنون .. تسلیت من رو هم پذیرا باش

شکیبا چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:17 ق.ظ http://kavirbienteha.blogsky.com

حلول ماه محرم رو به شما و تمام عزاداران حسینی تسلیت میگم...

مرسی عزیزم .. منم تسلیت میگم به شما ..

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:17 ق.ظ http://soraya90.blogsky.com

دیباچه عشق وعاشقی باز شود

دلها همه آماده پرواز شود

با بوی محرم الحرام تو حسین

ایام عزا وغصه آغاز شود

ایام شهادت سرور وسالار شهیدان تسلیت باد.

زیبا بود .. ممنون
منم به شما تسلیت می گم ...

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:20 ق.ظ http://soraya90.blogsky.com

للهم ارزقنی شفا عة الحسین یوم الورود وثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین
وا صحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام
*******************************************************
چهل روز عاشورا خواندیم... انگار همین دیروز بود، که به عشق حسین بن علی(ع) خودمان را آماده کردیم برای محرم!
وامروز روز اول محرم است...
چهل روز با عاشورا خو گرفتیم...
چهل روز عاشورا با خونمان آمیخته شد...
انگار نمی توان از عاشورا جدا شد...
نه؟ این طور نیست؟ چه خوب می شود عاشورا را ادامه دهیم...
تا عاشورا... یا اربعین... نمی دانم... فقط می دانم که عاشق و شیفته ی اربابید


اینا که گفتی رو باید آخر محرم برام می فرستادی نه الان چاقالو ...
به هر حال ممنون
ان شالله که همینطوری که میگی باشه ..

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:21 ق.ظ http://soraya90.blogsky.com

میگم علی تو ایام کمتر نذری بخور بدتر چاق میشی

سلام
این یکی از توانم خارجه .. من ببینم غذارو دارن میارن جلوم دست و پاهام شل میشه ... تو هم مواظب خودت باش دیگه فکر کنم بعد از 10 , 15 روز نتونی از جات جوم بخوری ....

م پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:07 ب.ظ http://golhayebabone.blogsky.com/

التماس دعا
الان از سر جلسه امتحان اومدم
تمام بدنم درد می کنه 3ساعت داشتم می نوشتم
دعا کن بعدی رو هم خوب بدم

سلام
محتاجیم به دعا
خسته نباشی .. ان شالله که خوب دادی امتحان رو ..
چشم عزیزم .. معلوم شد که ازین یکی سر بلند اومدی بیرون ..
ان شالله که بعدی رو هم مثل این یکی با موفقیت به پایان می رسونی ..

حمید جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:54 ب.ظ http://golpesar7295.blogsky.com

سلام. خوبی؟ وبلاگ خیلی خوبی داری. منم تسلیت میگم. مطلبی که در مورد خلیج پارس گذاشتی خیلی خوب بود. من وبلاگ شما رو توی وبلاگ قشنگ ترین دقایق زندگی دیدم و دوست دارم که با شما بیشتر آشنا بشم و دوستای خوبی برای همدیگه بشیم. به من سر بزن. البته مطلب خاصی ندارم، کار های گرافیکیمه!

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:50 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

ممممن این نظرو ندیدم حالا متوجه شدم
یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این کیه؟علیرضا از کجا اومد!!!!!
ببین خواهشن بردار هر احمقی هست نمیخوام از من طرفداری کنه

چی میگی؟
نمی دونم .. لینک هم نداره ..
من که نمی شناسنپم .. زاییده می شن دیگه ...
چشم ...

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

دانی که چرا چوب شود قسمت آتش
بی حرمتیش برلب و دندان حسین است
دانی که چراآب فرات است گل آلود
شرمندگیش از لب عطشان حسین است
دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش
زیرا که خدای تو عزادار حسین است

منهم از جانب خود فرا رسیدن ماه محرم را تسلیت عرض می کنیم.

سلام
ممنون .. خیلی زیبا بود .. دستت درد نکنه ..
رفت رو صفحه ی اول با اجازه

نرگس شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:56 ب.ظ http://narciss7.blogfa.com/

در عجبم

از مردمانی که خود زیر ظلم و ستم زندگی میکنند

و بر حسینی میگریند که آزادانه زیست...



سلام نرگس عزیز ..
ممنون

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

سلام علی جان این روزا فرصت سر زدن به دوستارو ندارم واقعا سرمون شلوغه نذرو نیازای همه قبول باشه مال منم

اگه گفتی چی نیت کردم ؟؟؟؟؟؟؟؟

لاغر شم خیلی پروی!!!!!!!!

حالا......
نمیگم تا یه کم تا اخر تعطیلات مشغول شی..


سلام ثریا جان
ممنون .. نذر و نیازهای شما هم قبول باشه .. امیدورام که به مراد دلت برسی ..

امممممممممممم .. نمی دونم .. حالا چرا خجالت می کشی؟
چی نیت کردی ؟ ان شالله که براورده بشه .

خوبه که خودت هم آروزی من رو میدونی :دی

بگو دیگه ؟ من طاقت ندارم

سعیده چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ب.ظ http://www.sabaleh.blogsky.com

سلام
واقعا جالب بود!
واقعا که خاک کربلا یه بوی خاصی میده که من توی هیچ خاک دیگه ای ندیدم
واسه همینم همیشه دوست دارم رو مهر های کربلا نماز بخونم !
منم تسلیت میگم!

سلام
ممنون
چه رویایی و قشنگ ...

ونوس شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:40 ق.ظ

باشه پذیرفتم
از تمام محبت هات و مهربونی هات واقعا ممنون

قابلی نداشت ...
جواب محبت های شما رو باید داد دیگه .. خجالتی خانوم

ونوس یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 ق.ظ

قابلمه چی اونم داشت
ممنون حاظر جواب عزیزم

قابلمه که نداشت .. داشت!
من حاضر جوابم .. خابالو خانوم .. سوت هم که میدی ... یکم بگیر بخواب این چشمای خسته ات رو روی هم بگذار این همه سوتی نده ...

ونوس دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ق.ظ

باز گیر دادی به خجالتی بودن من می کشمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت البته با محبت

خوب مگه نیستی چه مهربون .. من اینجوری دوست دارم ببینم

ونوس دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 ق.ظ

ببین من اصولا دوست دارم سوتی بدم اصلا به تو چه اصلا حقته که تیکه تیکت کنم

خوب منم دوست دارم سوتی بگیرم به تو چه تو اصلا منو بکش .. البته به سبک سامورایی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد