همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

آیا خدا قدرت دارد که دنیا با آن وسعت را در درون تخم مرغ قرار دهد

مناظره مسلمان شدن عبدالله یمانی بر اثر مناظره با هشام


هشام بن حَکم از شاگردان زبردست و هوشمند امام صادق ـ علیه السّلام ـ بود، روزی یکی از منکران خدا به نام «عبدالله دَیصانی» با هشام ملاقات کرد و پرسید:


آیا تو خدا داری؟


هشام: آری.


عبدالله: آیا خدای تو قادر است؟

هشام: آری، هم توانا است و هم بر همه چیز مسلّط است.

عبدالله: آیا خدای تو می‌تواند همه دنیا را در میان تخم مرغ بگنجاند، بی‌آن‌که دنیا کوچک شود، و درون تخم‌مرغ، وسیع گردد؟

هشام: برای پاسخ به این سؤال به من مهلت بده

عبدالله: یک سال به تو مهلت می‌دهم.

هشام، سوار شد و به حضور امام صادق ـ علیه السّلام ـ رسید، و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا، عبدالله دَیْصانی نزد من آمد و سؤالی از من کرد که برای پاسخ به آن، تکیه‌گاهی جز خدا و شما کسی نیست».

امام: او چه سؤالی کرد؟

هشام: او گفت، آیا خدا قدرت دارد که دنیا با آن وسعت را در درون تخم مرغ قرار دهد، بی‌آن‌که دنیا را کوچک کند و تخم مرغ را بزرگ نماید؟

امام: ای هشام! تو دارای چند حسّ هستی؟

هشام: داری پنج حسّ هستم (بینائی، چشائی، شنوائی، بویائی و بساوائی (لامسه))

امام: کدام یک از این پنج حسّ، کوچک‌تر است؟


هشام: حسّ بینائی.

امام: اندازه وسیله بینائی (عدسی چشم) چقدر است؟

هشام: به اندازه یک عدس، یا کوچک‌تر از آن است.

امام: ای هشام! جلو و بالای سرت را نگاه کن، به من بگو چه می‌بینی؟

هشام نگاه کرد و گفت: «آسمان، زمین، خانه‌ها، کاخ‌ها، بیابان‌ها، کوه‌ها و نهرها را می‌نگرم».

امام: خدائی که قادر است همه آن‌چه را با آن‌همه وسعت که می‌بینی، در میان عدسی چشم تو قرار دهد، می‌تواند همه جهان را در درون تخم‌مرغ قرار دهد، بی‌آن‌که جهان کوچک گردد و تخم مرغ بزرگ شود. در این هنگام، هشام خم شد

و دست و پای امام صادق ـ علیه السّلام ـ را بوسید، و گفت: «ای پسر رسول خدا! همین پاسخ برای من بس است».

نظرات 1 + ارسال نظر
فروردین پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ

عزیز من ارزو کرده و از قدیم گفته اند آرزو بر جوانان عیب نیست من هم همین ارزو رو دارم برای همین این پست رو گذاشتم منم دلم می خواهد از این سرزمین بروم البته آرزو دارم وطنم را هم با خود ببرم چون دوستش دارم

نه راست کفتن این قدیمی ها ..
امیدوارم که بروی و وطنت رو هم با خودت ببری .. ولی خیلی سختش کردیها ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد