همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

علل عدم بیعت امام حسین (ع) با یزید

علل عدم بیعت امام حسین (ع) با یزید  

 

 

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما 

 

تاریخ، حوادث تلخ و شیرین بى شمارى را به یاد دارد که از درون آن قهرمانان فراوانى سر بر آورده اند، ولى هیچ حادثه اى به اندازه حادثه عاشورا جاودانه و تاریخ ساز نبوده است. گرچه این حادثه در مکانى معیّن و زمانى محدود اتفاق افتاد، اما شعاع آن همه عالم را فرا گرفت. این ویژگى خاص  

مى طلبد که درباره واقعه اى با این عظمت و پیرامون آن، پژوهش و تحقیق جامعى صورت گیرد. این نوشتار مى کوشد تا به طور مختصر به یکى از زوایاى این نهضت ماندگار یعنى دلایل عدم بیعت امام حسین (ع) با یزید بپردازد و تحقیق گسترده تر را بر عهده پژوهش گران عزیز قرار دهد.  

داده هاى تاریخى نشان مى دهد امام حسین (ع) در برابر حکومت وقت دو راه بیشتر نداشت:    

 1 -   قیام 

 2 -   بیعت 

 

نتیجه قیام، شهادت و یا تشکیل حکومت بود و نتیجه بیعت، ذلت و نابودى اسلام.  

 

امام (ع) قیام را انتخاب کرد و هدف خود را امر به معروف و نهى از منکر دانست و بارها از محو دین و ظهور بدعت سخن گفت و خطرات امویان را گوشزد کرد. از سوى دیگر، همگان را نیز به قیام علیه یزید و ستم گران فراخواند. نتیجه قیام امام حسین (ع) احیاى اسلام، انقراض حکومت اموى(5) و نهادینه کردن فرهنگ عزت مندى بود، به گونه اى که گفته شده است: «ان الاسلام محمدى الحدوث، حسینى البقاء». 

 

موسیو ماربین آلمانى مى گوید:  

 

«حسین با قربانى کردن عزیزترین افراد خود... به دنیا درس فداکارى آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ، ثبت و در عالم، بلند آوازه ساخت و اگر چنین حادثه اى پیش نیامده بود، قطعاً اسلام به حالت کنونى باقى نمى ماند و ممکن بود یک باره اسلام و اسلامیان محو و نابود گردند.» 

امام حسین (ع) با شرکت در یک جنگ نابرابر به شهادت رسید و اهل بیت او را به اسارت بردند، ولى به قول استاد شهید مطهرى (ره) آن حضرت به اهداف خود دست یافت. این در حالى است که اگر امام با یزید بیعت مى کرد، نه تنها به آرمان ها و اهداف خود دست نمى یافت؛ بلکه بیعت او آثار منفى متعددى را در پى داشت، که به مواردى اشاره مى کنیم:

1) تثبیت حکومت غیر مشروع امویان  

 

امویان در صدد بودند حکومت خود را موروثى کنند. روزى ابوسفیان خطاب به افراد قبیله خود گفت: «یا بنى امیّة! تلقّفوها تلقف الکرة...؛ اى فرزندان امیه! با خلافت اسلامى مانند توپ، بازى کنید و آن را به یک دیگر پاس دهید.»

معاویه نیز سعى کرد با بهره گیرى از زر و زور و تزویر، حکومت امویان را حفظ کند، از این رو ولایت عهدى یزید را مطرح کرد و با بیعت گرفتن براى او، کوشش نمود به اهداف خود دست یازد. بى تردید حکومت یزید بر اساس لیاقت و مشروعیت الهى و مقبولیت مردمى تشکیل نشد، چرا که او ویژگى هاى یک رهبر اسلامى را نداشت. مردم و به ویژه خردمندان جامعه یزید را مى شناختند و او را فاسق و فاقد مدیریت مى دانستند. حتى طرف داران معاویه نیز به این مطلب آگاهى داشتند و بر او خرده گرفتند. هنگامى که معاویه به «زیاد»، فرمان دار مدینه نامه نوشت که براى یزید بیعت بگیرد وى در جواب نوشت: یزید، مردى است که با سگ ها و میمون ها بازى مى کند و جامه هاى رنگارنگ مى پوشد و پیوسته شراب مى نوشد... اگر مردم را به بیعت وى بخوانیم به ما چه خواهند گفت؟ در حالى که هنوز مردانى چون حسین بن على (ع) و عبد الله بن عباس... در میانشان هستند. امام حسین (ع) نیز در نامه اى معاویه را به دلیل طرح رهبرى یزید نکوهش کرده و از وى به شراب خوار و فاسق یاد کرده است.

معاویه در زمان خود موفق نشد از امام حسین (ع) براى یزید بیعت بگیرد، اما به یزید سفارش کرد از شخصیت هایى مانند عبد الله بن زبیر و امام حسین (ع) بیعت بگیرد. البته به او توصیه نمود با امام حسین (ع) با خشونت رفتار نکند، زیرا امام موقعیت اجتماعى خاصى دارد.

بیعت امام با یزید دو فایده براى حکومت داشت: یکى، زمینه بیعت دیگران را فراهم مى کرد و دوم، موجب مشروعیت حکومت یزید مى شد و زمینه موروثى شدن حکومت امویان را آماده مى نمود.

بعد از مرگ معاویه، یزید به ولید بن عتبه، استان دار مدینه دستور داد که از امام (ع) بیعت بگیرد. آن حضرت در جواب ولید فرمود: ما از خاندان نبوت و معدن رسالت و جاى گاه رفیع رفت و آمد فرشتگانیم، در حالى که یزید مردى است فاسق، مى گسار و قاتل بى گناهان؛ او کسى است که آشکارا مرتکب فسق و فجور مى شود. بنابر این هرگز شخصى چون من، با مردى همانند وى بیعت نخواهد کرد.

استاد شهید مطهرى مى نویسد: «گذشته از مفاسد دیگر، دو مفسده در بیعت این آدم بود که حتى در مورد معاویه وجود نداشت: یکى، بیعت با یزید، تثبیت خلافت موروثى [امویان ] از طرف امام حسین (ع) بود؛ یعنى مسئله خلافت یک فرد نبود؛ مسئله خلافت موروثى مطرح بود. مفسده دوم مربوط به شخص خاص یزید بود... .»

اما عدم بیعت امام حسین (ع) موجب نابودى حکومت امویان شد. بررسى تاریخ حکومت بنى امیه نشان مى دهد حکومت کوتاه آنان با مشکلات و بحران هاى فراوانى روبرو شد و دوام پیدا نکرد.

عباس محمود عقاد مى نویسد: «دست آورد یکى از روزهاى دولت بنى امیه (فاجعه کربلا) این شد که کشورى به آن وسعت و پهناورى، به اندازه عمر طبیعى یک انسان نپایید و از چنگشان بیرون رفت. امروزه که عمر گذشته هر دو طرف را در ترازو مى گذاریم و حساب برد و باخت هر یک را مى سنجیم، پیروزمند روز کربلا (یزید) را مغلوب تر از مغلوب و شکست خورده مى بینیم و پیروزى را کاملاً با حریف او (امام حسین )مى یابیم.» 

 

2) آسیب به دین  

 

تاریخ نشان مى دهد که امویان، دین ستیز بودند و حیات خود را در دین زدایى جست و جو مى کردند. روزى ابوسفیان خطاب به امویان گفت: «... اى خویشاوندان من! بدانید نه بهشتى در کار است و نه دوزخى، بلکه حکومت مطرح است و باید به حکومت رسید...». شبى مغیره نزد معاویه آمد و در همان وقت صداى اذان بلند شد. معاویه با شنیدن شهادت به رسالت پیامبر (ص)، چنان ناراحت شد که گفت: ببین محمد چه کرده، نام خود را کنار نام خدا گذاشته است. او آن چنان به دین و ارزش ها بى اعتنا بود که نماز جمعه را روز چهارشنبه خواند. ولید بن عبد الملک هنگامى که به خلافت رسید، خطاب به قرآن گفت: زمانى که نزد خدا رفتى، بگو: ولید مرا تیر باران کرده است.

یزید نیز گفت: «لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحى نزل؛ بنى هاشم با حکومت بازى کردند و هیچ خبرى از آسمان نیامد و هیچ وحیى نازل نشد.»

در این جا برخى از سخنان امام حسین (ع) را مى آوریم که دین زدایى امویان را نشان داده و جوّ حاکم در جامعه آن روز را ترسیم کرده است.

آن حضرت در مسیر کربلا با فرزدق ملاقات کرد و به روشنى از خلاف کارى هاى حاکمان شام سخن گفت: «گروهى هستند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند... در حالى که من از هر کس به یارى دین خدا و سربلندى آیینش و جهاد در راه خدا سزاوارترم تا آیین خدا پیروز و برتر باشد.»

امام در نامه اى به مردم بصره نوشت: «من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا مى خوانم، چرا که این گروه (امویان) سنت پیامبر را از بین برده و بدعت را (در دین خدا) احیا کردند... .»

امام صادق (ع) فرمود: پس از شهادت امام حسین (ع) هنگامى که ابراهیم بن طلحه (در مدینه) با امام سجاد (ع) رو به رو شد، (از روى طعنه) گفت: اى على بن حسین! در این نبرد چه کسى پیروز شد؟! امام فرمود: اگر مى خواهى بدانى پیروزى و غلبه با چه کسى بود، به هنگام فرا رسیدن وقت نماز اذان و اقامه بگو.(21) امام با این پاسخ فهماند که هدف یزید محو اسلام و نام پیامبر (ص) بود، ولى هم چنان طنین «لا اله الاّ اللّه و محمد رسول اللّه» بر مأذنه ها مى پیچد. 

دشمنت کشت، ولى نور تو خاموش نگشت

آرى آن جلوه که فانى نشود، نور خداست  

 

3) گمراهى مردم  

 

ما شیعیان باور داریم که رفتار و گفتار امامان (ع) حجت و الگو است و الگو بودن بدین معناست که آنان خط مشى زندگى انسان ها را تعیین مى کنند؛ از این رو باید به گونه اى رفتار نمایند که زمینه هدایت مردم فراهم شود. اگر امام حسین (ع) با یزید بیعت مى کرد، زمینه گمراهى مردم ایجاد مى گردید و به پیروى از آن حضرت، تسلیم یزید مى شدند و دلیل کار خود را نیز بیعت ایشان ذکر مى کردند.

از سوى دیگر این اندیشه به وجود مى آمد که مى توان با حکومت ظالم کنار آمد و از آن حمایت کرد. یکى از دلایل بیعت خواستن حکومت از امام نیز همین بود، چرا که بیعت او زمینه بیعت برخى از مسلمانان را فراهم مى کرد.

امام خطاب به برادرش محمد حنفیه فرمود: «اى برادر! به خدا سوگند، اگر در هیچ نقطه اى از دنیا، هیچ پناه گاه و جاى امنى نداشته باشم، هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد.»

بیعت نکردن امام (ع) این نگرش را به وجود آورد که حکومت یزید غیر مشروع است. مردم کوفه نیز بعد از بیعت نکردن امام، از حضرت دعوت و مخالفت خود را با حکومت یزید اعلام کردند. افزون بر آن، عدم بیعت امام زمینه رشد فکرى و قیام هاى بعدى را فراهم کرد. آیة اللّه مصباح یزدى مى نویسد: «در نتیجه قیام حضرت سید الشهدا مردم متوجه شدند که بنى امیه خلیفه به حق رسول خدا (ص) نیستند. این اولین خدمتى بود که حسین بن على (ع) با قیام خود انجام داد... .»

قیام هاى توّابین، قیام مردم مدینه و قیام مختار، در پى شهادت امام و عدم بیعت ایشان با یزید شکل گرفتند؛ همان سان که امروزه نیز نهضت هاى آزادى بخش با الگوگیرى از حادثه کربلا به وجود آمده اند. پیروزى ملت ایران بر رژیم طاغوت و سلطنتى شاه ریشه در حماسه حسینى دارد. مردم لبنان و فلسطین نیز با الهام از سرور شهیدان علیه رژیم سفّاک اسرائیل مبارزه مى کنند. بدین سان جهاد حسین (ع) در صفحه تاریخ جاویدان ماند و همواره نیروبخش اصلاح طلبان است. 

 

4) ستم پذیرى  

 

همان گونه که اشاره شد، یزید لیاقت رهبرى را نداشت، زیرا وى هم قبل از خلافت و هم بعد از آن با ارتکاب گناه و ظلم، بى لیاقتى خویش را به اثبات رسانیده بود.

شهید مطهرى معتقد است که وجود خود یزید مفسده بود، زیرا وى نه سیاست داشت و نه عدالت و تقوا. وى نه تنها مردى فاسق و فاجر بود، که به فسق و گناه نیز تظاهر مى نمود. این در حالى است که معمولاً خلفاى اموى تظاهر به فسق نمى کردند.

در این جا لازم است بعضى از ظلم ها و جنایات یزید را بعد از حادثه عاشورا بررسى کنیم تا معلوم گردد که امام حسین (ع) چرا با یزید بیعت نکرد.

بعد از حادثه عاشورا، هنگامى که گروهى از مردم مدینه به سرپرستى عبد الله بن حنظله براى آگاهى از افکار یزید به شام سفر کردند و اعمال یزید را دیدند، گفتند: ما از نزد مردى آمدیم که دین ندارد، شراب مى نوشد، تنبور مى زند و با سگ ها بازى مى کند. دیگرى گفت: به خدا سوگند، وى شراب مى نوشد و به گونه اى مست مى شود که نماز را ترک مى کند. ابن جوزى از قول عبد الله بن حنظله نقل مى کند که گفت: ما در حالى از نزد یزید بیرون آمدیم که خوف آن را داشتیم که (بر اثر گناهان فراوان وى) از آسمان سنگ بر سر ما ببارد. او مردى است که با مادر و خواهرانش نیز زنا مى کند؛ وى شراب مى نوشد و نماز نمى خواند.

مهم تر از همه جنایت ها و ظلم هاى یزید که در تاریخ اسلام سابقه نداشت، به شهادت رساندن امام حسین (ع) و به اسارت گرفتن خاندان وى بود.

جنایت دیگر یزید، قتل عام مردم مدینه بود که به واقعه «حرّه» معروف است.

پس از حادثه کربلا و آگاهى مردم از جنایات یزید، مردم مدینه به رهبرى عبد الله بن حنظله علیه وى قیام کردند. مورّخان نوشته اند: مسلم بن عقبه به دستور یزید قیام مردم مدینه را سرکوب کرد و جنایات بسیارى را مرتکب شد، به گونه اى که از آنان به زور بیعت گرفت و کسانى را که بیعت نمى کردند به قتل مى رساند. در این جنگ، افراد زیادى از مردان و زنان کشته شدند و اموال آنان غارت شد. تعداد ده هزار زن بى شوهر شدند(30) و تعداد زیادى از دختران بعد از فاجعه، آبستن گردیدند. مهم تر از همه این که به مسجد الحرام هتک حرمت شد، زیرا در این مکان مقدس انسان ها به قتل رسیدند. سیوطى، از اندیشمندان اهل سنت، از حسن بصرى نقل مى کند که گفت: به خدا سوگند، هیچ کس از آن حادثه نجات نیافت و به هزار دختر تجاوز قرار شد.

به آتش کشیدن کعبه، از دیگر جنایت هاى یزید بود. لشکر یزید پس از غارت مدینه براى نبرد با عبد الله بن زبیر به سوى مکه حرکت کرد. مورّخان نوشته اند: هنگامى که «حصین بن نمیر» فرمانده لشکر یزید با سربازان خود وارد مکه شدند، آن جا را محاصره کردند و به دلیل این که ابن زبیر در مسجد الحرام پناه گرفته بود، به خانه خدا حمله نمودند و با منجنیق حرم امن الهى را آتش باران کردند، به طورى که پرده ها و سقف کعبه آتش گرفت.

بیعت امام (ع) با یزید، علاوه بر این که نوعى کمک به ظالم بود، نوعى ستم پذیرى نیز بود و حال آن که در فرهنگ خاندان وحى، ظلم پذیرى معنا ندارد؛ چنان که امام حسین (ع) به آن اشاره نموده است. بر این اساس بود که امام حسین (ع) یزید را سلطان جابر نامید و فریاد بر آورد که رهبر جامعه باید عادل باشد: «ما الامام الاّ العامل بالکتاب و القائم بالقسط». حضرت امام حسین (ع) در طول قیام الهى خویش همواره از ستم ستیزى سخن مى گفت: «موت فى عزّ خیر من حیاةٍ فى ذلّ». هنگامى که دشمن او را میان جنگ و بیعت مخیّر کرد، فرمود: «ناپاکِ ناپاک زاده مرا بین دو چیز مخیّر کرده است: شمشیر و ذلت؛ ذلت از ما بسیار دور است.

آرى، سید الشهدا (ع) با بیعت نکردن خود با یزید فرهنگ ستم ستیزى و آزادى خواهى را در جوامع نهادینه کرد و به همگان یاد داد که بهاى آزادى، جان فشانى و مبارزه بى امان با ظلم و ستم است. مهاتماگاندى، رهبر استقلال طلب هند گفت: حادثه کربلا در آزادى مردم این کشور نقش داشت.

نهضت ماندگار امام حسین (ع) به همه آزادى خواهان آموخت که آزادى و آزادگى در گرو قیام و جهاد است و تا هنگامى که شرک و جهل و باطل و ستم و استبداد باقى است، تقابل حق و باطل نیز ادامه دارد: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا».  

 

برگرفته شده از سایت پایگاه حوزه         www.hawzah.net

نظرات 6 + ارسال نظر
دریای ابی سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:25 ق.ظ http://darddelhayman.blogsky.com

سلام
خوبید شما؟

باشد تا از اماممان الگو بگیریم و هیچ گاه زیر بار حرف زور و نا حق کسی(یا شایدم حکومتی)نریم.

«کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»

یا حق

سلام
ممنون
امیدوارم و آرزو میکنیم که همینطور که میگی بشه ..
ممنون که میای ..

فریبا سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:56 ق.ظ http://www.niloofaremordab2.blogfa.com

سلام


ممنون از نظرات سازنده


نگذاشتن نظرات جدید دلیل داره از خصاصت نیست


اگه نظرات

مهدی از وبلاگ دین و ایمان را خونده باشید می فهمید


نمیدونم چند نفر از این بحث خبر دارن

ولی می خواستم



در جریان باشید



پس فعلا تا مدتی آپ نمی کنم تا فکر نکنید دارم نظر جمع می کنم


البته خوب بدم هم نمی یاد


سلام

ما رو تیرباران کردی ...
بابا جان من چطوری بگم منظوری نداشتم ..

منم به نوعی خودم رو وارد بحث کردم..
ممنون
عجب غلطی کردیم ما ... جنبه شوخی هم که نداری ..
انگاری ته دلت هم راضیه ...

منتظر آپ جدیدتم

دخترآبان سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:48 ب.ظ http://fmpr.persianblog.ir

سلام جالبه من هر چی گشتم ارتباطی بین وب شما و مجله ژیدا نکردم :)

سلام
ارتباطی به شکلی که تو ذهنت هست نیست ..
این روزها به علت ایام سوگواری آقا امام حسین (ع) بیشتر مطالب وبلاگ حول این محور می چرخید و یه روشنگری در باره قیام عاشورا بود ..
که امیدوارم به نحو احسنت این حرکت رو انجام داده باشم.

مهسا چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 ب.ظ http://qqqq.blogsky.com

حقیقتا همیشه در طول تاریخ کسانی که برای حقیقت و انسانیت وجودشون رو بی دریغ نثار کردند در اذهان زنده خواهند ماند. حسین - عیسی - گاندی - ... و از این دست کم نبودند در ۸ سال جنگ ایران و عراق که گمنام ماندند.
به امید اینکه همه ی انسانها ماهیت حقیقی وجودشون رو دریابند و فدای پول و قدرت دنیا نکنند.

آری .. حافظه تاریخ هیچوقت دلاورمردانی همچو آنانی که نام بردی و کسانی که نامی ازشان نبردی را از یاد نمی برد و پاک نمی کند ..

الهی امین

فرزانه پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:17 ق.ظ http://sarzaminekhyal.blogfa.com/

عالی بود....مرسی ی ارامشی عجیبی اومد تو دلم

سلام
مرسی ...
خوب خدا رو شکر..

ey vaie man دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:23 ق.ظ

چرا تاریخ رو از وسط شروع میکنید؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد